ویرگول
ورودثبت نام
محمدحسین مهدیقلی
محمدحسین مهدیقلی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

/نجات بازماندگان از دست رفته/

یا

/نگاهی به رمان اصلاحات اثر جاناتان فرنزن/


جدای از دغدغه «رمان امروز می‌میرد یا فردا؟» یک دغدغه دیگر نسبت به رمان وجود دارد و آن اینست که «کدام رمان، هنوز رمان است؟» ما سیل مهوع آثاری که در خوش‌خوان‌ترین حالت یک ترشح حسی بیش نیستند، رمان واقعی هنوز همان آینه‌ای است که از واقعیات یک جامعه برایش پرده‌برداری و حتی پرده‌دری می‌کند. ولی متاسفانه این سرعت احمقانه که زیست امروز برای‌مان به ارمغان آورده خیلی مانند سابق برای‌مان فرصت دست به آغوش رمان بردن نمی‌گذارد.

باز با این حال رمان آمریکایی، رمان خوب آمریکایی وجود دارد که تصویری زنده از جامعه امروزین آمریکا به ما داده و تلاش می‌کند تا در جامعیت ناگسسته از ملت‌اش خویش را بیان کند و قسمتی از تاریخ را دزدیده و آن را در سلسله حوادث منجمد کرده و ... جاودان شود.

اصلاحات جاناتان فرنزن حکایت یک خانواده «کاملا» آمریکایی طی هفتاد سال اخیر است. خانواده‌ای که درست شکل خود آمریکا دچار تحولات منفی و مثبت شده و قلب تپنده این کشور را با قلب‌های کوچک‌شان مدد رسانده‌اند.

این خانواده پدری، مادری، دو پسر و دختری دارد که تمام‌شان طی سیر داستانی دچار شکست‌های ویرانگر، شده و یا می‌شوند و حالا حکایت امروز است، امروزی که هنوز آخرین فرصت برای اصلاح است و امروزی که سرشار از امید است. با تمام مختصات سیاسی اجتماعی مأیوس کننده اما هنوز برای این خانواده آمریکایی یک روزنه است.

همه چیز دارد به سمت کریسمس حرکت می‌کند و تمام خانواده قرار است که در کریسمس دور هم جمع شوند. هر کدام مشکلاتی دارند و احتمالات فراوانی مانع حضورشان هستند اما در نهایت و در لحظه آخر... بوم! همه‌شان دور میز شام اند و شکست‌هایشان را به اشتراک می‌گذارند تلخی‌ها مثل مهی که جلو دید را می‌گیرد برشان فرود آمده و آن‌ها را به انتهای وجدان‌شان پرتاب می‌کند. در نهایت همه شان از این صفر مرزی، از این کریسمس به سمت اصلاحات حرکت کرده و تلاش می‌کنند تا یکبار دیگر آمریکا را با تمام کثافاتش زنده نگه دارند.

خواندن این رمان را برای شناخت بهتر و یافتن یک تصویر زنده‌تر از جامعه آمریکایی پیشنهاد می‌کنم. باشد که روزی یک رمان زنده، تصویری از زندگی ملت ما ارائه دهد

به امید زنده شدن

بیش از پیش.

سیاسی اجتماعیرمانمعرفی کتابسبک زندگیاصلاحات
تغافل کن زمانی، تا ببينم يک زمان رويت...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید