داستان من و من، یه داستان جدید نیست.
حالتیه که شاید هر روز برای همهی ماها اتفاق میافته و باید بین دو تا «من» انتخاب داشته باشیم.
خب داستان چیه؟!
در موردش حرف بزنم و مثال بزنم که کامل متوجه بشید...
فرض کنید تصمیم میگیرید هر روز ساعت ۶ صبح از خواب بیدار بشید و ورزش کنید و بعد از اون کار خودتون رو استارت بزنید. ( من اول )
صبح ساعت ۶ میشه و «من دوم» باید تصمیم بگیره که آیا این تصمیم «من اول» رو انجام بده یا نه!
اینجاست که اگه این دو «من» باهم همکاری و همراهی خوبی داشته باشند، اون تصمیم و هدف به نتیجه میرسه، منتهی اگر «من دوم» تنبل باشه، قطعا اون لحظه به مغز فرمان میده که: بیییخیال بابا، دیر نمیشه که. امروز رو بخواب استراحت کن، از شنبه استارت بزن!
این یکی از مثالهایی بود که خیلی ساده و واضح میتونستم در مورد این دو «من» که در وجود همه انسانهاست بیان کنم.
در واقع میتونید به بیان دیگه این دو «من» رو به گونه زیر تعریف کنیم:
خیلی از آدمها فقط روی «من اول» کار میکنن... دوره و کلاس میرن، مطالعه میکنن تا بتونن هرچه بهتر و بهتر، تصمیم بگیرن و برنامهریزی کنن...
اما؛ «من دوم» اون قسمتی هست که فراموش میکنن و حواسشون نیست که باید برای اون هم فکری کرد...
حواسمون باشه که «من دوم» خیلی خیلی تنبله!
واسه همینه داستان « از این شنبه شروع میکنم» مرسوم شده.
رژیم لاغری، کلاس زبان، درس خوندن از ترم بعد، ورزش کردن و... همه مثالهایی هست که هرکدوممون توی زندگی باهاش مواجه بودیم و نتونستیم «من دوم» رو کنترل کنیم.
داستان من و من، میتونه رمز و نکتهی طلایی باشه که فرق بین انسانهای موفق و ناموفق رو مشخص میکنه.
در راستای دوستی و ارتباط نزدیک بین این دو «من» تلاش کنید؛ باشد که رستگار شوید... ? ❤