مدتی هست میام تووی ویرگول...
شروع میکنم به نوشتن
ولی هیچ کدوم رو منتشر نمیکنم
به جز یکی دو تا متن کوتاه هیچ کدوم از نوشته هام رو منتشر نکردم و همشون تووی پیش نویس ها ذخیره میشن
داشتم به این فکر میکردم که چرا این کارو میکنم
میتونستم برای همه ی اینا از یه دفترچه یادداشت یا یه برنامه ی مشابه استفاده کنم
اما متوجه شدم من اینجام و در حال نوشتن
و در حال توصیف یک احساس یا یک مفهوم
که این بهم کمک میکنه حرف بزنم حتی اگه حرف هام شنونده ای نداشته باشن
حتی اگه برای منتشر شدنشون احساس تردید داشته باشم
به هرحال شاید یه روز به این نتیجه برسم که نوشته هام رو منتشر کنم
اما حتی اگه منتشر نشن با ارزشن
چون به عقیده ی من هر کسی نیاز داره تا حرف بزنه
از احساساتش بگه
از تجربه هاش
چه تلخ چه شیرین
حتی میتونه چیزایی که یاد گرفته و تجربه های منحصر به فردش رو با دیگران به اشتراک بذاره
البته قطعا خیلی بهتره که وقتی حرف میزنیم یه دوست خوب و خیر خواه ما رو بشنوه و درک کنه و همدردی کنه باهامون
خب من حدس میزنم شاید اینجا بتونم بیشتر از یکی از این دوست ها رو پیدا کنم