الهام  مقدم راد
الهام مقدم راد
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

ارزیابی یک مشتِ بسته

ایرانی‌ها اکنون به طور عمده و بر مبنای عرف می‌فهمند باید با آمریکا رابطه‌ی متناسبی برقرار کنند. این عرف می‌تواند با همراهی عقل و تجربه و خودآگاهی تاریخی ایرانی‌ها خودبسنده شده، به قانون و سیاستی تبدیل شود که از حیات انسانی آن‌ها صیانت کند. سیاست برخاسته از عرف و قانون اگر چه ریشه در تمایز دوست و دشمن دارد؛ ولی ماهیتی ذاتی برای دوستی و دشمنی متصور نیست. دوست کسی است که با ماست و دشمن کسی است که در شرایط اضطرار می‌توان با او وارد منازعه شد. دشمن مورد تنفر ما نیست؛ بلکه فقط تعیین‌کننده‌ی حد سیاست‌ورزی است. پس تکلیفی از پیش روشن نیست و هر سیاستی‌ فقط یک مرزبندی بر طبق شرایط، برای کسب حداکثر حقوق و امتیازات از دیگری است.

حاکمیت سیاسی ایران مبتنی بر الهیات سیاسی قدمایی نشان داده است که میانه‌ای با عرف ندارد و علاقمند است بازی سیاست را با دوست موقت و دشمن دائمی پیش ببرد. گویا وجود دشمن دائمی، لوازم بهتری برای هویت‌سازی و تبختر روحی فراهم می‌کند. در این رویکرد، شرع به دوست و دشمن قطعیت می‌دهد و عرف و سیاست عادی را زیر سیطره‌ی خود می‌برد. دیگر لازم نیست ذهن کسی مشغول چیزی باشد کسی حق ندارد بترسد و اسمی از عقلانیت ببرد، هر چه هست تکلیفی است که روشن است. دشمن ماهیتی غیر قابل تغییر دارد و هر تغییری در وضعیت نشان می‌دهد که دشمن می‌خواهد با شیطنت خود، فهم ما را از واقعیت مخدوش کند و نباید به آن توجه کرد.

این کج‌فهمی از ماهیت سیاست، منجر به ساختن کاردستی سیاسی منحصر به فردی شده است که سرشتی به ناچار تراژیک و ماهیتی التقاطی دارد. سیاست متناقض باعث شده است ایران در سیاست خارجی‌اش از یک سو به امور و منازعاتی پای‌بند شود که از نگاه عرف جهانی نه تنها بیهوده است؛ بلکه در عمل هیچ راه حل سیاسی و انسانی ندارد و از سوی دیگر مدام در مواجهه با مردم و الزامات عرفی سیاست متوسل به وضعیت اضطراری شود.

این ساختار سیاسی در طی دهه‌ها نه توانسته است در نظم بین‌المللی انتگره شود و نه توانسته راهی برای رهایی از آن را محک بزند. امروز هم در وضعیت پیچیده‌ای رها شده است که دود بی‌سرانجامی آن به چشم ایرانی‌ها می‌رود.

البته حاکمیت سیاسی با ترفندهای گفتاری تلاش می‌کند خواست خود را خواست تمام مردم ایران جلوه دهد. ولی با وجود این که سرمایه‌های داخلی و خارجی بسیاری را تبدیل به دم و دستگاه ایدئولوژیک کرده است، در عین حال نتوانسته است ضعف‌های بنیادی و فاصله‌گیری‌اش از عرف را بپوشاند. هم‌چنین هر چه جاذبه‌ی ایدئولوژیکش کم شده و به زوال رفته است به احساسات ملی‌گرایانه و میهن‌دوستانه‌ی ایرانی‌ها چنگ زده است. طبق این تحلیل‌ها  هر کس به این ساختار قدرت باور ندارد یا هم اکنون بیرون مرزهاست و یا باید برود. به این ترتیب دشمن این ساختار، دشمن تک‌تک ایرانی‌ها معرفی می‌شود. اتخاذ برخی سیاست‌ها از سوی آمریکا در سال‌های اخیر هم این گمان را تقویت کرده است.

اما در چشم‌انداز پیش‌رو، ایران نیازمند تدبیر و تصمیمی سیاسی است. تحریم و ناکارآمدی بدنه‌ی مدیریتی، استخوان‌بندی اقتصاد کشور را تحت فشاری کم‌سابقه گذاشته و به آستانه‌ی نابودی برده است. سقف معیشت بخش بزرگی از مردم آسیب‌های جدی دیده و در حال فرو ریختن است. هیچ متحد استراتژیکی خطوط قرمز ایران را به رسمیت نمی‌شناسد. سیاست گردش به شرق با ابهامات و موانع عملی بی‌پاسخ مانده است. حتی مصادره به مطلوب کردن مواضع بین‌المللی دیگر کشورها کارایی سابق را ندارد. پس لاجرم، قاعده‌ی اضطرار به‌کار خواهد افتاد. قاعده‌ای که بنا به تشخیص شارع می‌تواند گوشت مردار میت را حلال و قابل خوردن کند، این‌جا هم می‌تواند هیولای غیر قابل مذاکره و شرّ اعظم آمریکا را تبدیل به طرف دیپلماتیک و قابل مذاکره کند. هر چند تشخیص این اضطرار وابسته به نظر کسانی است که برای عرف محلی از اعراب قائل نیستند؛ اما ناگزیرند شکاف شرع و عرف را پر کنند. بحث این‌جاست که آرزوی تبدیل کردن فشار حداکثری به روسیاهی حداکثری، هزینه‌ای سنگین‌تر از تصور دارد. حتی قابل محاسبه نیست این روسیاهی به چه کسانی تعلق خواهد داشت؟ شاید نه به آمریکا و متحدانش بلکه فقط به کاریکاتوری از آمریکا که نه تنها باید شکست بخورد؛ بلکه باید تحقیر و حتی نابود شود.

اما وقتی سیاست عرفی با عقل و شرع سیاسی با اضطرار هر دو به مقصد مشترک مذاکره با آمریکا می‌رسند، بحث بر سر چیست؟ علاوه بر اختلاف قابل توجه هزینه‌های این دو روش؛ نکته‌ی بسیار مهم این است که سیاست عرفی خط‌و‌ربطی جز سامان دادن به زندگی مردم نمی‌شناسد و در آن مذاکره حد یقفی ندارد؛ در حالی که در گرامری که آمریکا دشمن ابدی ساختار سیاسی فعلی است، مذاکره فقط می‌تواند بر سر توافقی برای بقای ساختار فعلی حاکمیت ایران باشد.

سیاست خارجیمذاکرهایران و آمریکانقدالهیات سیاسی
تسلای خاطری ... عجیب، مرموز، چه بسا خطرناک و شاید رهایی بخش ... https://yanaar.blogsky.com/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید