الهام  مقدم راد
الهام مقدم راد
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

حمام‌ها و آدم‌ها

ادبیات روسیه تاکنون در قله‌های بسیاری درخشیده است؛ نویسندگان روس درباره‌ی فضیلت، عدالت، زیبایی، معصومیت و شرارت و امیال هولناک انسان شاهکارهای بی‌بدیلی نوشته‌اند. حرفی نیست؛ اما زندگی پیش پاافتاده و مبتذل مردم عامی به طور معمول راهی به این قله‌ها نداشت، تا زمانی که نیکلای گوگول در اوایل قرن نوزدهم با ذوق و قریحه‌ی استثنایی خود دست به قلم برد.

این استفاده از طنز بود که نخستین بار نیروی هولناکِ زندگی فاقد معنویت و بلکه مهم‌تر، ریشه‌های اجتماعی آن را آشکار کرد. تضادهای اخلاقی را نشان داد و با زبانی گزنده مورخ راستین روزگار خود شد. امروز اگر بخواهیم بدانیم مردم روسیه در قرن نوزدهم چگونه و به چه چیز فکر می‌کردند، چه آرزوهایی داشتند، داستان‌ها و نمایش‌نامه‌های گوگول یکی از بهترین راه‌هاست.

سال‌ها بعد در اوایل قرن بیستم چنین حقایقی نیاز به گردگیری داشتند تا فراموش نشوند. این بار میخاییل زوشنکو Mikhail Zoshchenko، گوگول زمانه‌ی خود شد و با داستان‌ها و نوشته‌های طنازانه، نفس گرم خود را بر آینه‌ی غبار گرفته‌ی اجتماع انسانی روسیه دمید تا تصویر تضادهای واقعی خود و سرخوردگی «آدم‌های اضافی» را در آن ببینند؛ بلکه فرصتی برای بازنگری پیدا کنند.

زوشنکو قدرت شگفت‌انگیز طنز را دریافته بود و با نوشته‌های خود آن لبخند اشک‌آلود را به صورت مردم هدیه داد و روح انتقادی را به ساده‌ترین شکل ممکن میان آن‌ها زنده کرد. مردم بهترین منتقدان هر جامعه‌ای هستند. آن‌ها خوب می‌فهمند که کدام نوشته‌ها را باید بخوانند و حتی چند بار بخوانند. به همین دلیل زوشنکو با زبان طنزپردازانه‌ی خود به محبوبیت زیادی دست پیدا کرد. خوانندگان آثارش، او را نویسنده‌ی خود می‌دانستند و حتی افراد شرور و مقامات بی‌کفایت را تهدید می‌کردند که درباره‌شان به زوشنکو نامه خواهند نوشت تا آنان را با قلمش افشا کند.

زوشنکو به گفته‌ی خودش در زمانه‌ای باور‌نکردنی زندگی می‌کرد و همیشه این «مردم کوچک» بودند که توجه و هم‌دردی او را بر می‌انگیختند. با این‌که او خود در خانواده‌ای اشرافی و با اصل‌و‌نسب ولی فقیر به دنیا آمده بود؛ ولی همیشه در همه‌ی لایه‌های جامعه و میان مردم عادی، به دنبال راه‌های جدیدی برای فهمیدن واقعیت‌های زندگی می‌گشت. «مردم کوچک» همان کسانی هستند که در پایین‌ترین سلسله مراتب اجتماعی جای دارند و همین مسأله ویژگی‌های روانی و رفتار اجتماعی آنان را رقم می‌زند. نوعی خودکم‌بینی آمیخته با احساس بی‌عدالتی و غرور جریحه‌دار. «آدم‌های اضافی» ادبیات روسی هم کسانی هستند که نمی‌توانند استعدادهای خود را در راه درست به‌کار ببندند و بی‌آن که بخواهند، در تضاد با جامعه قرار می‌گیرند.

«حمام‌ها و آدم‌ها» مجموعه‌ای از سی و پنج داستان کوتاه اوست که آبتین گلکار با زبان و لحنی متناسب از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده است. همه‌ی  داستان‌ها  مضمون شیرین «انسان کوچک» و «خنده‌ی اشک‌بار» را در خود دارند و می‌توانند چشمان باز و بینای نویسنده را با قدرت به رخ بکشند.

ابداع و نوآوری زوشنکو در نوشتن، این بود که قهرمانش نه یک پیشرو و انقلابی و نه آگاه به زمان، بلکه یکی از همین انسان‌های کوچک یا آدم‌های اضافی بود که به زبان محاوره حرف می‌زند. این قهرمان آدمی معمولی و متوسط است که نه از سیاست سر در می‌آورد و نه برای آرمان‌های والا مبارزه می‌کند؛ بلکه فقط فرصت دارد برای حل مشکلات روزمره‌ی خودش ایستادگی کند یا در نهایت کلکی سوار کند. این قهرمان همیشه با مشکلات معمولی خودش سرگرم است، وقتی هم کمی سروسامان می‌گیرد، باز مشکلات دیگری مثل کمی مساحت خانه و شلوغی تراموا و حساب و کتاب ازدواج گریبانش را می‌گیرد ... تا جایی که گاهی حتی خود راوی هم فوری «می‌زند به چاک و از غائله دور می‌شود.» راوی که خودش هم آدمی متوسط‌الحال، باکلّه، ولی نیمه‌روشنفکر و اهل دم به خمره زدن است.

البته این قهرمان آن قدرها هم عامی نیست، گاهی پایش به اماکن فرهنگی و هنری هم باز می‌‌شود؛ ولی به هر حال نمی‌تواند به دلیلی با این جریان‌ها همراه شود؛ چون گویا این چیزها برای او ساخته نشده‌اند.

در کل این آدم نسبت به هر گونه ابراز احساسات متعالی و تمجید از آرمان‌های والا بدگمان است:«همه‌ی این چیزها، چه می‌دانم زیبایی و این‌ها در حرف قشنگ است؛ ولی وقتی پای عمل وسط می‌آید همه‌اش یک جوری چرندیات می‌شود.»

قهرمان زوشنکو نماینده‌ی اکثریت مردم روسیه است. قرن‌ها زیر ستم بوده و به همین دلیل بی‌فرهنگ است. این نه گناه، بلکه بدبیاری اوست. او برای تحولات اجتماعی افراطی، آمادگی ندارد و بدتر از آن برای ساختن جامعه‌ای جدید بر اساس آرمان‌های والای انتزاعی. حال این آرمان‌ها هر اندازه هم که انسان‌دوستانه و زیبا باشند.

البته کار طنز راستینی که زوشنکو به کار می‌برد، فقط هجو و خندیدن به این مردم نیست، چنان که بسیاری در زمان ما می‌کنند. در چنین مواقعی نویسنده با قهرمانش همدلی نشان می‌دهد و کمکش می‌کند که از آن ویژگی‌های  زشت  اخلاقی خلاص شود. پیشنهاد او هم این است که بیایید همه با هم و با شور و حرارت با عیب‌های بشر مبارزه کنیم. ولی در عین حال می‌داند که هر برنامه و ایدئولوژی‌ای که بخواهد به سرعت انسان را بازپروری کند حقه و فریب است: «این فریب آخرین چیزی است که این تن فانی ما را ترک می‌کند.»

او در زندگی‌نامه‌اش که در ابتدای کتاب آمده، نوشته است:«کلاً نویسنده بودن خیلی کار سختی است . مثلاً به خاطر همین ایدئولوژی. الان از نویسنده انتظار می‌رود ایدئولوژی داشته باشد ... این برای من خبر بدی است. بفرمایید ببینم چه ایدئولوژی دقیقی از من در می‌آید، وقتی حتی یک حزب نمی‌تواند مرا به سمت خودش جلب کند؟ من از دید آدم‌های حزب آدم متعهدی نیستم. باشد خودم هم درباره‌ی خودم می‌گویم: من نه کمونیستم. نه اِس‌ اِر. نه سلطنت‌طلب. فقط یک آدم روس هستم. تازه شعور سیاسی هم ندارم. خیلی‌ها به خاطر همین از دست من ناراحت می‌شوند (می‌گویند بعد از سه تا انقلاب هنوز شعور درست و حسابی ندارد) ولی واقعیت همین است. این بی‌خبری‌ها واقعاً مایه‌ی خوشحالی من است. من نسبت به هیچ‌کس احساس نفرت ندارم. این همان ایدئولوژی دقیق من است. از این هم دقیق‌تر؟ بفرمایید. من قوم و خویشی خونی را قبول ندارم و در مورد روسیه هم از روسیه‌ی نتراشیده و نخراشیده خوشم می‌آید.»

برای نوشتن طنز جسورانه و قدرتمند طوری که به آزادسازی تنش‌های اجتماعی بینجامد، همین خشم و چشمان اشک‌آلود  نویسنده لازم است و برای مهار این خشم  و آفریدن خنده‌ی اشک‌بار است که باید با زبان گزنده‌ی طنز از تضادها و واقعیت‌های پنهان نوشت. بی‌جهت نیست که چنین طنز گستاخی را برانگیزاننده‌ی ابداع و آفرینش دانسته‌اند که امکان می‌دهد نگاهی تازه به جهان بیفکنیم و دریابیم هر آن چه وجود دارد تا چه اندازه نسبی است و  یک نظم جهانی سراپا متفاوت تا چه اندازه امکان‌پذیر است.

زبان تند و تیز و شرافتمندانه‌ی زوشنکو در نوشته‌هایش اگر چه بین مردم محبوبش می‌کرد ولی تلخکامی هم برایش داشت. منتقدان می‌خواستند او برای شکوه روسیه بنویسد، نه برای زندگی پیش پاافتاده‌ی مردم ... به نظر آن‌ها او دورنمای اجتماعی نداشت. خرده‌گیری‌ها به اندازه‌ای زیاد شد که او به همراه آنا آخماتووای شاعر محکوم شد. اتهام او تمسخر اهالی روسیه بود. او را تفاله‌ی ادبیات نام نهادند و خواستند که سر عقل بیاید؛ ولی استقلال و مهارناپذیری او به اندازه‌ای بود که باعث هراس حکومت می‌شد. او را از اتحادیه‌ی نویسندگان اخراج کردند ولی نتوانستند بر قلم و ذهن او چیره شوند. همین نشان می‌دهد که طنز چگونه با اتکا به قدرت کلمات همواره با نظام حاکم در ستیز پیدا و پنهان است و رازهای ناگفته‌ای را برملا می‌کند.

زوشنکو در نامه‌ای به ماکسیم گورکی می‌نویسد:«شاعران ما اشعاری درباره‌ی گل و پرنده می‌سرودند؛ ولی در کنارشان انسان‌هایی بدوی، جاهل و حتی هراس‌انگیز زندگی می‌کردند. این‌جا چیزی به شکلی وحشتناک از نظر دور مانده بود.»

ولی ادبیات ابداعی زوشنکو دو کلیشه‌ی رایج در زمان خود را با قدرت هر چه تمام شکست، ابتدا این‌که روس‌ها آدم‌های خشکی هستند و مهم‌ترین ویژگی ادبی آن‌ها خودنکوهش‌گری و بدگمانی است و دیگر کلیشه‌ی امکان تربیت و به‌وجود آوردن «انسان نو» در شرایط تاریخی جدید بود که اوایل قرن بیستم در روسیه بسیار رایج بود. او نشان داد انسان موجود بسیار پیچیده‌ای است و طبیعت تکامل‌یافته‌ای ندارد. شخصیت هر کس همواره دارای جنبه‌های تیره‌ای هم هست که در پرخاش‌جویی، حساب‌گری، بی‌اعتمادی به اطرافیان و ... نمود می‌یابد. در دوره‌های سراسر حادثه هم که انرژی عظیم درونی جامعه آزاد می‌شود، انسان در بسیاری اوقات به صورت علنی به سوی این خصوصیات سوق داده می‌شود.

با این حال، او به شکل تحسین‌برانگیزی به انسان عشق می‌ورزد و توصیف کاستی‌های انسان، هدف نهایی او نیست؛ بلکه او انسان را با خنده و زیرکی دعوت می‌کند با تیزبینی بیشتری به خود بنگرد و درون خود تکیه‌گاه‌های اخلاقی بیابد و در برابر ضربات سرنوشت مقاومت کند.

شناسه کتاب: حمام‌ها و آدم‌ها / میخاییل زوشنکو/ ترجمه‌ی آبتین گلکار / نشر ماهی

میخاییل زوشنکوحمام ها و آدم هاکتابادبیات روسنقد اجتماعی
تسلای خاطری ... عجیب، مرموز، چه بسا خطرناک و شاید رهایی بخش ... https://yanaar.blogsky.com/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید