«شید» به معنای سالوسی، تزویر و دورویی در نظر بسیاری از مردم مفهومی سنتی و در ارتباط با عقاید شخصی است. موضوعی که در دوران شفافیت، فراوانی و دسترسیهای سریع به اطلاعات کارکردی ندارد و به سرعت برملا میشود. وقتی گوگل همه جا آدمها را همراهی میکند، چطور میتوان حقیقتی را برای مدتی طولانی پنهان کرد؟ کار دشواری است؛ اما هنوز هم ممکن!
تزویر میتواند پوشاندن عمدی حقیقت باشد یا گزیدن و چیدن بخشهایی از آن برای نمایش با منظوری خاص، با افزودن چندتایی دروغ و همچنین استفاده از انواع ترفندهای مستندنمایی. به این معنا تزویر دیگر فقط مخفی کردن چیزهایی نیست که دوست نداریم دیگران بدانند، بلکه تلاش برای واقعینمودن تصویری است که میدانیم ربطی به واقعیت ندارد.
خطرات و آسیبهای تزویر بسته به گوناگونی و وسعت تصویری که نشان داده میشود، میتواند ویرانگر و تباهکنندهی زندگی چندین نسل باشد. هر نسلی که جلوههای متفاوت شیدکردن را نشناسد، محکوم به سرگردانی در هزارتوهای آن است. به این ترتیب مسئولیت شخصی ما برای پرهیز از آن، پیچیدهتر و دشوارتر میشود.
در خوانشی از سیاست که امر سیاسی تحقق ارادهای پیشینی و برای رسیدن به هدفی معین باشد از راهی که منزلگاههای خوب و بدش معلوم است، انتخاب کردن نه تنها مفهومی ندارد؛ بلکه ارزشی هم از حیث کنشگری سیاسی ندارد. اما مردم بیشترین خیر و منفعت عمومی را میخواهند؛ پس قدرت برای دستیابی به تصویری از خود که بیشترین مطابقت با خیر عمومی را داشته باشد، ناچارست تا حد ممکن در واقعیت دست ببرد و تصویری از خود بسازد که برای حفظ برتریاش لازم دارد.
اولین شلیک سیاستمدار برای اغوای مردم، هیاهوهای بسیار بر سر صحت و دقت تصویر فعلی است، مثلاً بر سر جزئیاتی که نباید لو میرفت، تا وانمود شود دارای شواهد کافی است و از عمیقترین و درستترین منابع بهره میگیرد. حتی برای مستندنمایی بیشتر از خاطرات، نامهها و گفتگوهای محرمانه و زندگیهای خصوصی مطالبی نقل میشود که کسی به آنها دسترسی ندارد.
با این فرض که درگیری افکار عمومی و نخبگان با بحثهای روز سیاسی و انواع گمانهزنیها در مورد تصویر ضرورت دارد هر گونه تعمد در انگیزش عواطف مردم، مکرراً انکار میشود؛ ولی در واقع تصاویر فقط با امیال و عواطف مردم سخن میگویند. این برانگیختگی ممکن است حتی به تغییرات و تآثیرگذاریهای اجتماعی مختلف بینجامد، ولی ربطی به امر سیاسی و تصمیمسازی بهینه ندارد.
سیاستمداران کموبیش از پدیدهی نوظهور نقص مدیریتشده یا Curated Imperfection استفاده میکنند. به این معنا که با لحنی مخالف در تصویر خودساختهشان چند نقص جزئی و کماهمیت را میگنجانند که ببینید هیچ کس کامل نیست، این مطمئناً شامل ما هم میشود. ما به همین اندازه صادق و خوب هستیم. ولی این هم فقط یک ترفند مستندنمایانه است که با ظرافت واقعیت را دستکاری میکند. عیب و نقصی که انتخاب شده و به آن اعتراف میشود، فقط سطح موضوع را خراش میدهد و در عمل راه شناختن و تجزیه و تحلیل ابعاد دیگر را سد میکند. درست مثل یک اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی که ممکن است روزی با چهرهای بههم ریخته مقابل گلّهاش ظاهر شود تا تمام سرخوشیها و کامیابیهای روزهای دیگرش را باور کنند و حتی با اشتیاق بیشتری دنبالش کنند. نمایش این نوع نقصها نه تنها صادقانه و برای دیگران انگیزشی نیست؛ بلکه بهشدت آسیبزننده است؛ چون نه تنها نقص واقعی را ارزیابی نمیکند؛ بلکه نمایشی از آن را برای قالبکردن متاع دیگری دوباره به کار میبرد.
ما دربارهی این که نقاط تاریک تصویر کجاست، ذهنی خودآگاه لازم داریم. خودآگاهی باعث میشود به جای آن که دست و پا بزنیم و در مقابل سیل تصاویر گیجکننده مأیوس شویم، بپذیریم که این فقط یک تصویر است.
اندیشیدن تکبعدی که پیشفرض ذهنی انسان است و فقط با روابط علت و معلولی ساده استدلال میکند، ابزار باکفایت و خوبی برای مشارکت سیاسی نیست. از الزامات زندگی در عصر حاضر این است که پیچیدگی و عدم قطعیت را به عنوان تنها چیزی که در سنجیدن ابعاد مختلف یک موضوع قطعیت دارد بپذیریم و با آن همصدا شویم. بدانیم که هیچ تصویری نه قطعی است و نه به تنهایی دارای معنای مستقل. تصاویر به هم پیوستهاند و در شبکهای بزرگتر قابل تفسیرند.
حتی به جای آن که به سبک کلاسیک تلاش کنیم که نتایج وضعیت سیاسی فعلی را محاسبه، پیشبینی یا کنترل کنیم، در حال حاضر نیاز داریم سیستم ذهنیمان را مجهز کنیم تا به اندازهی کافی در میان طیف گستردهای از تصاویر انعطافپذیر و مقاوم باشد. مراقب عناصر خودآگاهی و دوری از تزویر، در تمام رفتارها و مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی باشد تا امر سیاسی به خیر و منفعت عمومی متمایل شود.
شید کردی تا به منبر بَر جهی تا ز لاف این خلق را حسرت دهی از"مثنوی مولوی"