Mahshid
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

قلب های کاغذی

در دنیایی که هر روزش با رنگ‌های تند و شلوغ زندگی پر شده، گاهی فراموش می‌کنیم که قلب‌هایمان چقدر آسیب‌پذیرند. قلب‌های کاغذی، نرم و شکننده، می‌توانند احساسات عمیق‌تری را در خود جای دهند. هر بار که دلی می‌شکند، یک قلب کاغذی در گوشه‌ای از ذهنمان پاره می‌شود.
یادآوری روزهایی که با هم می‌خندیدیم، با هر خنده‌ات، یک قلب کاغذی دیگر را به زندگی‌ام اضافه می‌کردی. اما حالا، وقتی به آن روزها فکر می‌کنم، احساس می‌کنم که این قلب‌های کاغذی، در دستانم در حال پاره شدن‌اند. هر کلمه‌ای که نگفته‌ام، هر لحظه‌ای که از دست رفته، یک لایه از این کاغذ را می‌سوزاند.
شاید عشق، مانند کاغذی باشد که با دقت و عشق شکل گرفته، اما در برابر طوفان‌های زندگی، به راحتی پاره می‌شود. هر بار که یاد تو می‌افتم، قلب‌های کاغذی‌ام را در آتش خاطرات می‌سوزانم. غم، مانند بارانی است که بر روی این کاغذها می‌بارد و آن‌ها را خیس می‌کند، و من فقط می‌توانم نظاره‌گر باشم.

اما در این غم عمیق، در این دل‌تنگی بی‌پایان، هنوز هم امیدی وجود دارد. شاید بتوانم این قلب‌های کاغذی را دوباره بسازم، با رنگ‌های جدید و طرح‌های متفاوت. شاید عشق، هرچند شکننده، همیشه در دل ما زنده بماند.
و شاید، روزی برسد که این قلب‌های کاغذی، نه به خاطر درد، بلکه به خاطر زیبایی‌های زندگی، دوباره در کنار هم قرار بگیرند.


من هیچ تر از هيچ تر از هیچ ترینم:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید