خودت بهتر خبر داری که با قلبم چه ها کردی
تو هرشب ذرّهای از سینهی من را جدا کردی
هرآنچه دشمنان سنگدل با هم نمیکردند
تو با دلداده ات، این شاعرت، این آشنا کردی!
سپاه فاتح چشمت تصاحب کرده قلبم را
بدون جنگ و خونریزی چه ساده کودتا کردی!
امان نامه نوشتم من برایت ،پاره اش کردی
چه بی رحمانه من را در غم عشقت رها کردی
قسم خوردی که تنها مرگ باشد موجب دوری
پس از آنکه مرا کشتی ، به عهد خود وفا کردی!
طلب کردم ز تو عشقت ، تو نفرت را رسانیدی
گمانم تو مضامین دعا را جا به جا کردی
نمیدانند آداب سخن با چون تو را گفتن
بهجزمن دل به هرکه دادهای بی شک خطا کردی
نه اهل شاعری بودم ، نه مرد پرسه زن در شب
تو من را با مفاعیلن فعولن آشنا کردی!
✍#سینا_عباسی | #غزل_جدید