تولدت!

٦مرداد که میشه ،فکر نمیکنم کجایی و به جای من کی پیشته ،چقد خوشی و هدیه تولدت چیه
به سالی فکر میکنم که برای اولین بار بهت پیام دادم و تبریك گفتم.
هميشه وانمود كردي كه سردي اما قلبم ميگفت اين سردي رو باور نكن ،باور نكن كه نداريش؛ولي در حقيقت نداشتمت دل كندن از دوست داشتن كسي كه هيچوقت اونو نداشتي درست مثل چشيدن مرگه پيش از اينكه واست اتفاق بيافته!
شايد هيچوقت نمي بايست ميفهمدي كه چقدر دوست دارم شايد بايد از دور واست ميمردم،اما نگفتنش هم يه روزي يه جايي از زندگي گلومو مي چسبيد.
هيچوقت ذوق روزي كه بهم گفتن تو دوسم داري از خاطرم نميره اما نشد كه باشم غريبه شدم...
اين روزا زورم به تحمل خيلي چيزا نميرسه اما وانمود مي كنم ميتونم ادامه بدم.ولي نميتونم وانمود كنم كه هيچ اتفاقي نيوفتاده وقتي بخش بزرگي از زندگيم به يه دلتنگي عميق تبديل ميشه .پر از حرفم پر از حرفاي تكراري،حرفايي كه تاحالا بهت نزدم حرفايي ك گذاشته بودم به وقتش بزنم پر از حسرت و دلتنگيم اما...
بيخياال،هرجايي از زندگيت وقتي به من نياز داشتي گوشي تلفنت رو بردار به من زنگ بزن و از كارها و دلتنگي هات بگو نگران نباش مكالمه مون كه تموم شد من ميشم همون غريبه ي از صد پشت غريبه تر همون دختري ك هيچي ازش نميدوني تو هم بمون همون نامهربون زيبا مگه من از همه اين دنيا جز حال دل خوبت چي ميخام؟
#تولدت مبارك پسر آرزوهاي دورم
پ ن:مال الان نیست اما دوست داشتم اینجا باشه:)