(رسم گرفتن لباس وپوشش شب عیدی خانواده ها) رسم واداب وفرهنگ__شب عید فرزندان جوانان همینطور بزرگان درروز عید رسم بود همه با لباس نو به تن کنند . بیشاز یک ماه مانده یه عید بزرگخانواده به این فکر بود که برای فرزندان عضوخانواده از کوچک تابزرگ حتیمانند پدربزرگ ومادربزرگ تو خانواده زندگی می کردن برای آنها یعنی برای همه غضوخانواده از سرتاپا یکدست وسائل میخریدند. این وسائل شامل میشد(چاروُق یاگُولوُش وهمراه کت شلوار،،بیجامه وپیرهنی حتی لباس زیر در قدیم دست دوزبود بعدهاچرخ خیاطی آمد ،،امروزی ها میگویند مامان دوز ،، بعضی از این بچه ها یجوان ونوجوان کلاه هم میخریدند درقدیم کلاه پشمی رسم بود کلاه پشمی چندنوع بود هرکی یک وعده رو دوست داشتن.لباس دوخته خیلی کم بود بیشتر مردم روستاارچه قواره میخریدند. اگر تو خانه دوسه تاپسر داشت یاهمین طور دختر ووقتی اینها را میدیدن میفهمیدندکه اینها با همدیگر خواهر یاهمینطورپسرها باهم برادر هستن چون وقتی شلوار کت همه یک رنگ بودن دخترها همه لباس ها حتی (وال تومن یایلگه تومن ۱۰۹'-) وپیرهنزنانه ویا دخترانه همه همرنگ بودن ودردوخت لباس زنانه مردانه خیاطی بود وخیاط رامی آوردن خانه شب روزالته تاشب نشینی کار میکرد شایدچندین روز توخانه این ها بود واید چندساعت درروز استراحت می کرد.دروقت خوردن غذا و چندبارچای درروز یه استراحتی میکرد. باقی ازساعتها مشغول کار بود بیشترین خیاط وخانواده صاحب لباس باهم رفت آمد خانوادگی داشتن . حدعقلی سالی چند بارپیش همدیگر برای خوردن چای صلا رحیم به جا آوردن شب نشینی به خانه یکدیگر میرفتن. یادمه (مرحوم پدرما هروقت پارچه میخریدند خیاط احتیاج داشت خیاط را می اورد خانه تمام لباس هارا او می دوخت بعدچرخ خیاطی را میبرد.چندین سال که بود اززمان ما بچه بودیم تا جوانی رسیدیم مرحوم پدرم این خیاط سالی دوسه بار می آورد خانه ونه این که فقط پدرم بود بلکه شاید نود درصد مردم روستاها خیاط را می بردن خانه ومیخوام دیدم حتی عمویم وهمسایه هارادیدم (خیاطها دورگردهم بودن جای مخصوص یامحل کارثابت نداشتن. وبرای همین بیشتر توخانه صاحب لباس میرفتن دوخت دوز میکردن) حتی برای دوروز بیشتر برای لباس بزرگترها مردانه وپسران حتیبرای زنه ومادر هم این خیاط ها می دوختن فقط این خانواده ها جوراب و روسری رااز (بازار) شهرتهیه میکردن. البته درقدیم جوراب هم خانواده ها خودشانتهیه یعنی جوراب پشمی بود خودشان می بافتن حتی روسری راهمون نخ ابریشمی بود خودشان قلاب بافی مبکردن.بجز آنچیزهای که ازدستخودشان انجام بر می آمد باقی کارهای پوشیدنی راخیاط انجام میداد.همیشه درتحویل سال رسماین بود خانواده بخصوص به ها بالباس نو به سرسفره هفت سین حضور داشته باشند.؟!شاید شهری ها خیاط را به خانه نمیبرند. داستان نوشته ها من نوددرصد برای مردم روستا است ده درصدبرای شهری ها؟ این رسم تحویل سال ازدوهفته تا سنزده بدر ؟!
(یاوری چیست به چکارهای رایاوری گفته میشود) باوری درواقع یکی از بزرگترین رسم های گیلان بخصوص شرق این استان واین منطقه است ویادکنیم.که تمام کار ها دراین منطقه ،شاید باور تان نشود و با یاوریشروع میشود وباهمین یاوری تمام میشود.شاید دراین منطقه هشتاد درصدای های مردم شرق گیلان یاوری است .در هرکاری که بیش از دونفر باشدچه ازطرف صاحب کار دعوت خبر بدهد وبشود چه نه طرف خودش دیده آمده به کمک او هرچند نفر یاوری گفته میشود چون مزدی درمیان نیست فردا همان کاررااو باید انجام دهد این به کمک او میرود تا فردا اوهم به کمک این میرو وهمکاری میکنند.(الیته چون درکمک یکدیگر میروند آنها می دانند کارزودترتمام میشود. آن کارآن چنان برای صاحب کار خسته کننده نیست.) این میگویندیاوری انجام دادن.(دراین باره میخواستم ازکتابها دیگر ازنوسندگان دیگر بگیرم تابرای اثبات کردن نوشته هایم خیلی ازکتاب های شمال مراجع کردم ازیاوری چیزی بدست یاپیدانکردم تا بیشتر وبهتر به عرض خواننگان برسانم وبیشتر به خوانندگان راقانع کنیم ولی شاید موجودند که درواقع ورجوع کردم به قسمت ازکتاب گیلان نوسندگان پژوهش گران ایران)قسمت ازاین کتاب درباره انسانهای اولیه ازغار نشینی تاتمدن چیزهای نویشته که کمی به گفته ونوشته هامارا کمی اثبات میکند .که بیشتربه واقعتر میرساند ) درواقع اینچنین باید باشد ولی هیچ کتابی وهیچ نویسنده ،ی ، یاپژوهش گری درباره یاوری ننویشتند. شاید دانشمندان و یاپژوهش گران درتحیقاتان این یاوری ج برنامه آن نبوده وچیزی ننوشتند تاگفته هایم را بیشتر و بهتراثبات کند .ولی درکتابگیلان پژوهشگران ایران ص۴۷۱ ج سوم. گوشه ای از نوشته ها چندجمله درباره ازغار نشینی آمده است .لذا درصفحاتقبل درباره ازغارنشینی تاتمدن نوشتم ودرآخر اینمطلب خواهم آورد. وازانجایی که هیچ تاریخی تاحالا ازیاوری ننوشتند ومشخص نیست ولی چیزهایپیش امده،،ازنظر من موًلف،،از زمانی انسانهای اولیه ازغار بهبیرون آمدن تا رشد فکری سیدنی شایدقابل توجه،ی، می باشد که کمی اثبات کند .بعداز غار بیرون امد تاقنبل از به شکار حیوانات جنگل بروند. آدمهاهرکی زورش بیشتر بودو زورش به دیگری میرسید برای سرکردن شکم شان یکدیگر رامیدریدن می خوردن وبعدها رشد فکری پیشرفت کردن وبیشتر فهمیدند درک بالا رفت درکشتن یکدیگر را آنها کردن روآوردگ به سوی حیوانات وبه دنبال حیوانات جنگلی روئیدن وآنها رابرای خوردن پیش گرفتند مانند آهو وگو نها و..وازاین قبیل حیوانان رفتن .ولی چون یک نفر برایگرفتن یک حیوان توانشان نبود ودراین حرکت دستجمعی دست به کار گرفتن واین راه را پرداختن ومی توانستند دورحیوان رامحدود میکردن حیوان راه گریز نداشت خودش را تسلیم انسانها می شدند. آنها آدمها ، اورا باهر ولی بود میگرفتن می
گوشتند میخوردند گوشت این حیوانات رامیخوردن د پوست را برای حفاظت ازبین برهنه خودشان راجلو گیری ازخار وحفاظت ازسرما میکردن. البته شاید این پوست را برای اولین بار بررویخودشان انداختن دیدهاند بدنیست .بدن راگرم کرده وجلوسرما راگرفته وحتی محافظت ازکسی رساندن ازگزندگان وخارخاشاک و...و این پوست حیوانان را برای حفظ ازجان خودشان گردن.لیکن قبل ازاینکه ازغار حجرت کنند به بیرون انسان های اولیه مانند حیوانات زندگی ولخت عریان بودن .فرقی نداشته درداخل غار وبعد از غار آمدن بیرون از صددرصدی داشته ودرفصل سرما وازهوایی سرد بوده یک نوعی فرق میکرد.و درفصل گرما از هوایی گرم بودن یک جور دیگر. ودرهردوفصل برای سرما محا فظت ازسرما بون راباید دربرابر سرما وگرم بودن دربرابر سرما وجای گرم میخواهند چیزی بهتردرآن زمان پوست حیوانان نبوده ودر غار بودن ودربرابرگرماچیزی بهتر از سایه باآنسایه درخت اول بود بعداً الاچق پس درهردو حالت باید خوشان را حفظ می کردن بایدآماده کنند. ودربرابرسرسما پوست برایگرم کردن تن شان وجلو گیری از گزنده ها خارها خاشاک وشاخه برگ لازمه کار پوست حیوانان محافظ بدن بوده است.حتی در گرما باز یک سرپناهی دربرابرتابش آفتاب چیزی مانند یکحرکت انقلابی دربرابر بیرون آمدن ازغار وبرایحفظ ازجان خودشان ودرامان ماندن از باران وبرگ سرما ازشاخه برگ هایرای خودشان وبا کمک همدیگر با چندخانواده باهم برای جان پناه درست کردن وبعد هارشدفکری بالا رفتنوبیشرفت کردن توسط سنگ ها برای خودشان تیزی درست کردن که باهمین سنگها تیزی چوب رانیزه ساختن تابرای شکار بکار میبردن ازهمین سنگهاچخماق بوجود آوردن بعدازشکار کردن یاگرم کردن خودشان آتش برپا میکردن گوشت می پختند میخوردن واز همین راه همبستگی وهمیاری بوجود آمد به کمک همدیگر بهکار رفتن.وبرای بهتراست سرپناه وخانه های بزرگتر که یک خانواده ویا خانواده هاباهم وخانه بزرگتر را بیشتر جا داشته باشند به کمک هم درختها را می بریدن شاخ بال ها را میزدند شایدهم نمی زدند رویهم میزدند (کاربک نفری نبوده که روی هم قراردادن ویاپ راست روی هم گذاشتن وب یادرخت خا را. در این کار همکاری بوده وامروزه برای این طرف وفردابرای آن طرف وروزبعد برای کسی دیگر این درختان را یک دوسه نفر نمی شود انجام داد ویا روی همچید پس همیاری وهمکاری ودست جمعی لازیمه کاراست.؟ ) امروزه اینخانه ها بنام خانه اربابی معروف شده .این خانه های دارجین یاد چینی درمنطقه نام داشته وازهمبن قبیل خانه هارا باکمک همدیگر ،،همان همیاری،، وباهمکاری یکدیگر کار میکردن برای ساخت ساز. امروز برای این می ساختن باکمک هم فردا برای آن ویک یاروز دیگر برای کسی دیگراین یاوری همکاری همينطور برای همه وبرای همهچیز باهمکاری کار میکردن تاامروزادامه دارد؟!(هشتاد درصدکارها درشمال یاوری بود واست)انسان هایاولیه بعداز حجرت از غار گوشت حیوانان راغذا خوراکی تهیه میکردن واوایل که از غار بیرون آمدن برهنه بودند هرچه گیرشان میام می خوردن د مانند حیوانان علف وریشه پوست وهرچه گیرشان میآمد بهمراه دهانشان بود میخوردن وحتیگوشت یکدیگر رابعدها به گوشت که قبلتن همگفتم حیوانراپرداختن وگوشت رامیخوردن پوست را برای حفاظت ازبین عریان خودشان وجلوگیری وسیب دیدی گی به وجود آوردن تاازسرما خار هاحفاظت میکردن.این پوست را برروی خودشان یابرشانه انداختن دیدن بدن را گرم کرده وجلوسرمارا گرفته حتی محافظت ازکسی رساندن ازگزندگانشده .انسان های اولیه مانند حیوانان لخت عریان بودن ومانند آنها،،حیوانان،،زندگی می کردن با آنهافرقی نداشتن ؟!)
(رسم گرفتن لباس وپوشش شب عیدی خانواده ها) رسم واداب وفرهنگ__شب عید فرزندان جوانان همینطور بزرگان درروز عید رسم بود همه با لباس نو به تن کنند . بیشاز یک ماه مانده یه عید بزرگخانواده به این فکر بود که برای فرزندان عضوخانواده از کوچک تابزرگ حتیمانند پدربزرگ ومادربزرگ تو خانواده زندگی می کردن برای آنها یعنی برای همه غضوخانواده از سرتاپا یکدست وسائل میخریدند. این وسائل شامل میشد(چاروُق یاگُولوُش وهمراه کت شلوار،،بیجامه وپیرهنی حتی لباس زیر در قدیم دست دوزبود بعدهاچرخ خیاطی آمد ،،امروزی ها میگویند مامان دوز ،، بعضی از این بچه ها یجوان ونوجوان کلاه هم میخریدند درقدیم کلاه پشمی رسم بود کلاه پشمی چندنوع بود هرکی یک وعده رو دوست داشتن.لباس دوخته خیلی کم بود بیشتر مردم روستاارچه قواره میخریدند. اگر تو خانه دوسه تاپسر داشت یاهمین طور دختر ووقتی اینها را میدیدن میفهمیدندکه اینها با همدیگر خواهر یاهمینطورپسرها باهم برادر هستن چون وقتی شلوار کت همه یک رنگ بودن دخترها همه لباس ها حتی (وال تومن یایلگه تومن ۱۰۹'-) وپیرهنزنانه ویا دخترانه همه همرنگ بودن ودردوخت لباس زنانه مردانه خیاطی بود وخیاط رامی آوردن خانه شب روزالته تاشب نشینی کار میکرد شایدچندین روز توخانه این ها بود واید چندساعت درروز استراحت می کرد.دروقت خوردن غذا و چندبارچای درروز یه استراحتی میکرد. باقی ازساعتها مشغول کار بود بیشترین خیاط وخانواده صاحب لباس باهم رفت آمد خانوادگی داشتن . حدعقلی سالی چند بارپیش همدیگر برای خوردن چای صلا رحیم به جا آوردن شب نشینی به خانه یکدیگر میرفتن. یادمه (مرحوم پدرما هروقت پارچه میخریدند خیاط احتیاج داشت خیاط را می اورد خانه تمام لباس هارا او می دوخت بعدچرخ خیاطی را میبرد.چندین سال که بود اززمان ما بچه بودیم تا جوانی رسیدیم مرحوم پدرم این خیاط سالی دوسه بار می آورد خانه ونه این که فقط پدرم بود بلکه شاید نود درصد مردم روستاها خیاط را می بردن خانه ومیخوام دیدم حتی عمویم وهمسایه هارادیدم (خیاطها دورگردهم بودن جای مخصوص یامحل کارثابت نداشتن. وبرای همین بیشتر توخانه صاحب لباس میرفتن دوخت دوز میکردن) حتی برای دوروز بیشتر برای لباس بزرگترها مردانه وپسران حتیبرای زنه ومادر هم این خیاط ها می دوختن فقط این خانواده ها جوراب و روسری رااز (بازار) شهرتهیه میکردن. البته درقدیم جوراب هم خانواده ها خودشانتهیه یعنی جوراب پشمی بود خودشان می بافتن حتی روسری راهمون نخ ابریشمی بود خودشان قلاب بافی مبکردن.بجز آنچیزهای که ازدستخودشان انجام بر می آمد باقی کارهای پوشیدنی راخیاط انجام میداد.همیشه درتحویل سال رسماین بود خانواده بخصوص به ها بالباس نو به سرسفره هفت سین حضور داشته باشند.؟!شاید شهری ها خیاط را به خانه نمیبرند. داستان نوشته ها من نوددرصد برای مردم روستا است ده درصدبرای شهری ها؟ این رسم تحویل سال ازدوهفته تا سنزده بدر ؟!
(یاوری چیست به چکارهای رایاوری گفته میشود) باوری درواقع یکی از بزرگترین رسم های گیلان بخصوص شرق این استان واین منطقه است ویادکنیم.که تمام کار ها دراین منطقه ،شاید باور تان نشود و با یاوریشروع میشود وباهمین یاوری تمام میشود.شاید دراین منطقه هشتاد درصدای های مردم شرق گیلان یاوری است .در هرکاری که بیش از دونفر باشدچه ازطرف صاحب کار دعوت خبر بدهد وبشود چه نه طرف خودش دیده آمده به کمک او هرچند نفر یاوری گفته میشود چون مزدی درمیان نیست فردا همان کاررااو باید انجام دهد این به کمک او میرود تا فردا اوهم به کمک این میرو وهمکاری میکنند.(الیته چون درکمک یکدیگر میروند آنها می دانند کارزودترتمام میشود. آن کارآن چنان برای صاحب کار خسته کننده نیست.) این میگویندیاوری انجام دادن.(دراین باره میخواستم ازکتابها دیگر ازنوسندگان دیگر مهمی بگیرم تابرای اثبات کردن نوشته هایم خیلی ازکتاب های شمال مراجع کردم ازیاوری چیزی بدست یاپیدانکردم تا بیشتر وبهتر به عرض خواننگان برسانم وبیشتر به خوانندگان راقانع کنیم ولی شاید موجودند که درواقع ورجوع کردم به قسمت ازکتاب گیلان نوسندگان پژوهش گران ایران)قسمت ازاین کتاب درباره انسانهای اولیه ازغار نشینی تاتمدن چیزهای نویشته که کمی به گفته ونوشته هامارا کمی اثبات میکند .که بیشتربه واقعتر میرساند ) درواقع اینچنین باید باشد ولی هیچ کتابی وهیچ نویسنده ،ی ، یاپژوهش گری درباره یاوری ننویشتند. شاید دانشمندان و یاپژوهش گران درتحیقاتان این یاوری ج برنامه آن نبوده وچیزی ننوشتند تاگفته هایم را بیشتر و بهتراثبات کند .ولی درکتابگیلان پژوهشگران ایران ص۴۷۱ ج سوم. گوشه ای از نوشته ها چندجمله درباره ازغار نشینی آمده است .لذا درصفحات قبل درباره ازغارنشینی تاتمدن نوشتم ودرآخر این مطلب خواهم آورد. وازانجایی که هیچ تاریخی تاحالا ازیاوری ننوشتند ومشخص نیست ولی چیزهایپیش امده،،ازنظر من موًلف،،از زمانی انسانهای اولیه ازغار به بیرون آمدن تا رشد فکری سیدن شایدقابل توجه،ی، می باشد که کمی اثبات کند .بعداز غار بیرون امد تاقنبل از به شکار حیوانات جنگل بروند. آدمهاهرکی زورش بیشتر بودو زورش به دیگری میرسید برای سرکردن شکم شان یکدیگر رامیدریدن می خوردن وبعدها رشد فکری پیشرفت کردن وبیشتر فهمیدند درک بالا رفت درکشتن یکدیگر را آنها کردن روآوردگ به سوی حیوانات وبه دنبال حیوانات جنگلی روئیدن وآنها رابرای خوردن پیش گرفتند مانند آهو وگو نها و..وازاین قبیل حیوانان رفتن .ولی چون یک نفر برایگرفتن یک حیوان توانشان نبود ودراین حرکت دستجمعی دست به کار گرفتن واین راه را پرداختن ومی توانستند دورحیوان رامحدود میکردن حیوان راه گریز نداشت خودش را تسلیم انسانها می شدند. آنها آدمها ، اورا باهر ولی بود میگرفتن می
گوشتند میخوردند گوشت این حیوانات رامیخوردن د پوست را برای حفاظت ازبین برهنه خودشان راجلو گیری ازخار وحفاظت ازسرما میکردن. البته شاید این پوست را برای اولین بار بررویخودشان انداختن دیدهاند بدنیست .بدن راگرم کرده وجلوسرما راگرفته وحتی محافظت ازکسی رساندن ازگزندگان وخارخاشاک و...و این پوست حیوانان را برای حفظ ازجان خودشان گردن.لیکن قبل ازاینکه ازغار حجرت کنند به بیرون انسان های اولیه مانند حیوانات زندگی ولخت عریان بودن .فرقی نداشته درداخل غار وبعد از غار آمدن بیرون از صددرصدی داشته ودرفصل سرما وازهوایی سرد بوده یک نوعی فرق میکرد.و درفصل گرما از هوایی گرم بودن یک جور دیگر. ودرهردوفصل برای سرما محا فظت ازسرما بون راباید دربرابر سرما وگرم بودن دربرابر سرما وجای گرم میخواهند چیزی بهتردرآن زمان پوست حیوانان نبوده ودر غار بودن ودربرابرگرماچیزی بهتر از سایه باآنسایه درخت اول بود بعداً الاچق پس درهردو حالت باید خوشان را حفظ می کردن بایدآماده کنند. ودربرابرسرسما پوست برایگرم کردن تن شان وجلو گیری از گزنده ها خارها خاشاک وشاخه برگ لازمه کار پوست حیوانان محافظ بدن بوده است.حتی در گرما باز یک سرپناهی دربرابرتابش آفتاب چیزی مانند یکحرکت انقلابی دربرابر بیرون آمدن ازغار وبرایحفظ ازجان خودشان ودرامان ماندن از باران وبرگ سرما ازشاخه برگ هایرای خودشان وبا کمک همدیگر با چندخانواده باهم برای جان پناه درست کردن وبعد هارشدفکری بالا رفتنوبیشرفت کردن توسط سنگ ها برای خودشان تیزی درست کردن که باهمین سنگها تیزی چوب رانیزه ساختن تابرای شکار بکار میبردن ازهمین سنگهاچخماق بوجود آوردن بعدازشکار کردن یاگرم کردن خودشان آتش برپا میکردن گوشت می پختند میخوردن واز همین راه همبستگی وهمیاری بوجود آمد به کمک همدیگر بهکار رفتن.وبرای بهتراست سرپناه وخانه های بزرگتر که یک خانواده ویا خانواده هاباهم وخانه بزرگتر را بیشتر جا داشته باشند به کمک هم درختها را می بریدن شاخ بال ها را میزدند شایدهم نمی زدند رویهم میزدند (کاربک نفری نبوده که روی هم قراردادن ویاپ راست روی هم گذاشتن وب یادرخت خا را. در این کار همکاری بوده وامروزه برای این طرف وفردابرای آن طرف وروزبعد برای کسی دیگر این درختان را یک دوسه نفر نمی شود انجام داد ویا روی همچید پس همیاری وهمکاری ودست جمعی لازیمه کاراست.؟ ) امروزه اینخانه ها بنام خانه اربابی معروف شده .این خانه های دارجین یاد چینی درمنطقه نام داشته وازهمبن قبیل خانه هارا باکمک همدیگر ،،همان همیاری،، وباهمکاری یکدیگر کار میکردن برای ساخت ساز. امروز برای این می ساختن باکمک هم فردا برای آن ویک یاروز دیگر برای کسی دیگراین یاوری همکاری همينطور برای همه وبرای همهچیز باهمکاری کار میکردن تاامروزادامه دارد؟!(هشتاد درصدکارها درشمال یاوری بود واست)انسان هایاولیه بعداز حجرت از غار گوشت حیوانان راغذا خوراکی تهیه میکردن واوایل که از غار بیرون آمدن برهنه بودند هرچه گیرشان میام می خوردن د مانند حیوانان علف وریشه پوست وهرچه گیرشان میآمد بهمراه دهانشان بود میخوردن وحتی گوشت یکدیگر رابعدها به گوشت که قبلتن همگفتم حیوانراپرداختن وگوشت رامیخوردن پوست را برای حفاظت ازبین عریان خودشان وجلوگیری وسیب دیدی گی به وجود آوردن تاازسرما خار هاحفاظت میکردن.این پوست را برروی خودشان یابرشانه انداختن دیدن بدن را گرم کرده وجلوسرمارا گرفته حتی محافظت ازکسی رساندن ازگزندگانشده .انسان های اولیه مانند حیوانان لخت عریان بودن ومانند آنها،،حیوانان،،زندگی می کردن با آنها فرقی نداشتن .)
(اگربیشتربدانیدروجو شود بهگتاب گیلان نوسنده گان وپژوهشگران ایران .،ج،سوم ص۴۷۱ این نوشته مختصری ازکتاب است ؟!)