از رسم واداب فرهنگ شرق گیلان ازسفیدرود تاپلورود ،البته رهبران وقت هرمنطقه که به سرکار امدندمردم راطرف خودشان بکشند برایخودشان یک چیزهای یایک جوری نشان میدادند. وتمدن مذهب راشاخه شاخهکردند مانند زیدیه هایا اسمعلیه (اسمعیلی)سُنّی حنبلی شافعی وعلوی ومذهب اثنی عشری و....ومذهب های دیگر درمنطقه است. ویک هم مردم ایران بیشترگرایش پیداکردن باسلام ومسلمان شعیه سُنّی بودن واینهاکه اسلام ومسلمانان شبیه شدند تمام نکات اسلام رارایت میکردند.آنهای که مسلمانان ۶تازمانی که امامشان بودمردممسامان بودند وهستند .امروزمردم ایران ومسلمانان ایران دوازده امامی هستند وهمه پیغمبران را قبول دارندو احترام خاصی میگذارند؟
(یکی دیگراز ماههای قمری،ذی الحجه،میباشد) ماه،ذی الحجه، یکی دیگر ازماههای قمری مسلمانان میباشد که معتقد هستند که دراین ماه دههم ذیالحجه هرسال ماه قمری آن روز گوسفند ذبع ویاسرمیبرند .گفته میشودقربانی این رسم از زمان ابراهیم به مسلمانان سینه به سینه تاامروز به مسلمانان ایران رسیده ومردم مسلمان اززمانی که باسلام قبول کردن ازپنج پیامبر اولوالعزم را قبولکردن ومی پرستند .ازپنج پیامبر یکی ابراهیم،ع ،بود وابراهیم درنزدمسلمانان قهرمان توحیدمی دانندودرزمان مبارزه با بت پرستان لحظه ای ازپای به عقب نکشیدو ننشست کسی که یک تنه درمقابل بت پرستان ایستادگی کردوبتهاراشکسته وابراهیم،ع،مشهوربه ابراهیم خلیل الله دومین پیامبراولوالعزم است در نزدمسلمانان عرب .ابراهیم در بین النهرین به پامبری رسیده.اباهم بانام اصلی (ابرام)ازشخصیت های سفرپیدایش درتنخ واولین شه پدرانی اسرائیل است.ادیان ابراهیمی،شامل یهودیت ،مسیحیت،اسلام ،وبهائیت ایرانیان دین خودمحور میکنند .،( دربالا گفتیم، مسلمانان قربانی ذبع میکنند این قربانی ازحضرت ابراهیم به مسلمانان سیده) ازآنجایی که روایت است که گفته های بزرگان ویا قدیمان امده ابراهیم ازخدا خواسته که اگر یک فرزندپسر به من دهید. من آن پسرها به درگاه خودت ،خدا،قربانی خواهم کرد.وروزی که وعده داده بود درآن روزموعود رسید .وپسرابراهیم بنام اسماعیل به ده سال رسیده بود.وحالا به گفته بزرگان پیران ویا معمم های اسلام گفته اند که اسماعیل به ده سالگی به تکلیف رسیده بود .ازطرف خدا واحی امدیاابراهیم فردا روز موعود شماست بایدبگفته خودعمل کنی پسرت رابهددگاه قربانی کنی .وابراهیم پسرش رابرای قربانی آماده کند با پسرش صحبت میکند.واوگفت پدرشما هرتصمیم که گرفتی من آماده ام بندرگاه خداتو ،به وعده که دادی به وعده خودعمل کنید.حاظرم وابراهیم چاقوراورداشت ودست اسماعیل راگرفت درآنجای که(خانه خدا)که امروز مردم میروند درآن قسمت خانه خدا برای قربانی ودرآن مکان گوسفندان راقربانی میکنند .؟! گفته میشود میگویند وقت ابراهیم اسماعیل را برد آماده کرد چاقورا برگلو اسماعیل گذاشت از طرف خدا گوسفند را ناظل کرد
واحی آمد گفت ابراهیم گوسفندرا جای اسماعیل قربانی
کن. مردم دراین ماه ذی الحجه مسلمانان جهان کسانی که پول دارند،پول دار هستند میروند مکه خانه خدا در آنجا دهم ذی الحجه روز قربانی درآن جا گوسفندقربانی می کنند.این کارملمانان هرسال درماه قمری دهمذی الحجه قربانی سرگوسفند راذبعمیکنند.واین یک مراسم مسلمانان اسلام است.این از طرف دارانحثرت ابراهیم بهمسلمانان رسیدهاست. مردم کشور مالی دارند کسانی همسالها پیش به مکه رفتند حتی مکه نرفته اند ومالی خوبه توخانه خودش گوسفند سرمیبرند نیمی ازلاشه قربانی را برایخودش نيمه دیگر رابههمسایگان میدهند. البته به بعضی هایک چهارم لاشه را برایخودشان به فرزندان ورمی دارندباقی را به مردم تقسیم میکنند.بعضی هاهم باخانواده بی بضاعت وفقیران ضعیف هستن میدهد. امروزی هادیگر مانند قدیمی ها نیستند. ؟!مردم مسلمانان ایران بجز ماه ذی الحجه. ماه های دیگرنذری یا به مناسیبتی قربانی گوسفند ذبع میکنند بین مردم تقسیم میکنند.؟!)
(ماه رجب ،یکی دیگرازماههای قمری است )
این ماه رجب رالیله الرغائب ماه مبارک گفته شده است واولین شب جمعه یعنی دم غروب روزپنج شنبه که اولین جمعه اشباع رغائب نامیده میشود.که این ماه برای مردم گشورهای عربی زبان ودرلیلهَ الرغائب یاشب آرزوهای که از آسمان هزاران فرشته برزمین می آیند وآرزو های یک یک درخواست کنندگان این بنده خدا انجام میدهد. واولین ونخستین شب جمعه درماه رجب که درآن آمده به بخشش های فراوانی ازسوی خداوند است .واین ماه رجب مردم روستاهای شرق گیلان ازنظر این شب اولین جمعه رجب راغذابیرون میدهند. وکمک میکنند.(مردم شمال مخصوصاَ شرق گیلان روستاها دراولین شب جمعه ماه رجب یک رسمی دارند دم غروب تا آذان مغرب که تاریک شود. کسی وغریب باشد.دراین روز این ساعت دم غروب توروستا ها اولین بار بیایدتوخیابان بدونه یکریال پولخرج کندگشنه نمی ماند.مردم زن ودختروپسرتوخیابان روستا جورشلوغ پررفت آمدهای دم غروب است.یعنی بهتربگویم روستاجوری غوغاست که یک فردغریبه بیایدروستا ببیند فکر میکند چیزی پیش آمده مردم توخیابان روستایی این جور شلوغ است . زن یادخترمجمعه یاطبق وسنی رابه سریا دستگرفته از این ور روستا تاآن ور روستا میبرند به یک یک خانه ها یک بشغاب غذامیدهند. وازخدامی خواهند یک بشقاب غذابه یک بنده خدا بدهند ویاطرف درخواست غذاکند. وبرای خوردن توروستاهاهمه جز بیبضاعت اوهم چندبرابر غذا وحتیاگرباشدنان پنیر خرما باشد .برای خیرات مردههای میدهد. ولی این مردم دراین نوع غذادادن باشادی میدهندشایدبزرگان معنایی این شب واین غذا دادن هارا میدانستند که برای چه وشادکردن وکمک کردن چه کسی است یاهمراه خیرات ونه چیزی دیگر پخش میکند.؟!)گفتم رغائب درقسمت جلگه ها یک رسم . هرکی درشرق گیلان قسمت جلگه ها دم غرب اولین شب جمعه هرکی بهدست رس خودشان این رغائب رابرپا میکند،.همیشه پولدارها یکی دوقدم درهمه کارجلوتر از کسانی دیگرهستند.پولدارهادراین شب بیشتر ومفصل تردراین شب رغائب راراه اندازی میکنند .مواد غذائی این شب شامل میشود، مرغ، قیمه،ماهی،(این ماهی شکم پر،وصحرابیج،بیشتر(۲۶۳'-)، است ، ونان برنجی بنام بوته لاس نان توضیحات درباره این نان درصفحه نان خواهم توضیح داد.این نان بانوعی ماهی داده می شود درماهی صحرا بیج هم توضیح درصفحه خورشتها خواهم داد . دوسه روز قبل ازرغائب باید مردم آماده کنند برای آن روز تداروک وسائل آن رافراهم کنند .(ولی آنهایی که وض مالی بهتر ی دارندبیستر تداروک می بینند واگرکسی ازوض مالی زیادخوب نباشدویانیست شاید به چند خانه غذا میدهد واین چند ولیمه ی،میدهندکه برای اینکه چیزی به بیرون داده باشندتاگفته شود که چیزی دادهاند (ولی قبلا گفتم که هرکی به اندازه وصعت جیب ودستش میادولیمه میدهد)دراین روز وقت بردن ولیمه یاغذا رغائب بیشتر به دختراندم بخت سن سال بالاتر در دور وربیست سال هستن این غذارا میبرند چون هم مطمئین تروجاده در قدیم گِل بودحتی درتابستان بهبچه ها نمی دادن .لذایک جمعه شش تاهشت بشغاب جا میگیرد .مجمعه خالی یک وزنچندکیلویی دارد کمترین مجمعه شش تاظرف باغها یک جوان زیر ۱۸سال برایحمل آن مجمعه خیلی مشکیل است.لاکن پس کاردختران زیر ۱۸ مشکیل میباشد.وبرای دخترانبزرگتر بردن راحتر است.چون مجمعه هارابا سر گرفتن باید ببرند خانه بخانه بدهند .اگر خانه ی دختر بزرگ ندارد مادر یا فرزندپسر یامرد خانه میبرد این رایک وظیفه میدانند. دخترهای که سن شان بالا بود میبردن وتوهین مسیرراهرفت آمد بردن رغا ئب بابرخورد دوستپسر یا پسری راپیدا میکندبااودوست میشود.شاید امروزی ها بگویند که دریک روستابودند باهمدیگرزندگی میکنند دیگر پیداکردن یا دوست شدند زیاد دردسر ورفتار ندارد. ولی این جور هم نیست درقدیم حیا ابرو واحترام به بزرگتر خانواده و ،یک احترام خاصی میگذاشتند و باز دختران خیلی احترام به بزرگترهامی گذاشتندپسرهااین جور ی نیستن کم ترن .پیداکردن یادوست شدند دختر باپسر یک جوری رابیته برقرارکردن درروستاخیلی فرق میکرد.باالانی هابخصوص دختران که برادربزرگ یاجوان داشته باشد دیگر واویلا دارد؟!،این رغائب درمسلمانان ایران از زمانی که حمله عرب (عمر)به ایران آمدن اینرسی از آن زمان باقی ماند وکم کم هرکی یکی نوع فتوا داد توسعه پیداکرده است .نه به ابن قدر وصعت نداشت ونه مردم قبل از حمله عمر این رسمها بود امیدواریم که؟؟
(نام گذاری به چهارپایان یاصداکردن) حیوانانی که دراین منطقه شرق گیلان بااین جماعت زندگی عادت ودخالت برزندگی دارند. باهم یک جوری وابسته هستندزندگی این روستایان را می چرخانند .هر کی هم روزمین راه میرودبایداسمی داشته باشد تااوراصدا کنند.همینطور که آدم هانام دارند یادرختان وهمینطور زمین وآسمان اگر اسم نداشتن شما متوجه نمی شدند به چه را نام بردین یانشان دادین پس هر چه روی زمین است باید اسم ونشانی داشته باشند . وهمینطور حیوانات مانندماکیان اسم صاحبش برای شناختن این حیوانان آنها رانام گذاری میکنند.مثلا ماخانواده همه حتی همسایه هاآن حیوانان رابشناسند.حیوانان هم ازدیدن اینجام ویا بااین اسم صدااشنامیشوند وهستند. بااین اسم صداکردن اوهم بسوآنصدا میآید ویا میرود. ___به گاودورنگ سیاه وسفید میگویند(کلاچ گو _یاکلاچ ملاجه ) دروقت صدا زدن یا جلو رفتن نزدیک شدن __کلاج ،کلاج کلاجمن وآن حیوان میفهمد اگر می خوادشیر بدوشدزن باشدیک دستی به پشتش یکدست به پستان میکشد اومی فهمد برای چه آمده واگررهاکرد ازهمسایگان هم پرسیدگاو منو ندیدید نام گاو را میگوید آنها جواب دارند. به گاویک رنگ سفید میگویند،سحن گو(اگرنشانی داشته باشد مثال پیشانی سیاه باشد، پِشان سیاگوی،____به گاو های قهوهی روشن ،میگویند حنای گو ،اگردورنگ باشد حنایی کلاج گو،____به گاو یک رنگ سیاه باشد می گویند سیاگو،_____به گاو سرخ باشد یامایل به سرخ باشد می گویند،سورویی،_____به گاو نر،سیاهسفید میگویند کاج ورزه یاورزا ،______به گاونر سرخ یامایل به سرخ میگویند سورخ ورزه یاورزا،_____به بچه گاو ماده ازدوساله تازیر چهار تولوم زیردوسال تولوم زاک (تولوم )میشناسند به گاو که زایید تاحدوداَیک سالگی گفته میشود این بچهگانه را( کُولوkoolo) گفته میشود._____ییلاقات به بچه گاو ازیک سالگی تا۱۸ ماهگی دموس می شناسند خودشان به دونوع یادومرحله دارد( یک دموس بچه گاو ماده دموس ماده گفته میشود.دوم نر باشد،دموس نر گفته میشود. بچه گاواز۱۸ماهگی تاحدودسه سالگی که خودش شامل به دونوع است یکی رمشه بچه گاوماده رامیگویند دومی یانوعی دوم کل رمشه یا نررمش میباشد بچه گاو نر را رمش گفته میشود.گاو نر یاکل گاو ازسه سالگی تا هر سنی این گاونر اخته نشده (کرامَیج ویاکل گو۲۶۴'- ) میگویند به دبُو تولوم به گاوی که تازه اولین بار آبستن شدیازائیده باشد تولوم میگویند.چوری گو ،گاوی که هیچگاه نزائیده باشد(گاونازا).__کراموج ویاکرامیج،هرنوع نام گاونراخته نشده تاسن ۴سالگی راکراموج و ورزاجوان گفته می شود .کهمخصوص تخمی است متواندعمل لقاح را انجام دهد.؟ به این کار کراموج را نگاه میدارند؟! .ورزا به گاونر اخته شده وبزرگتر ازچهارسالگی راورزا میگویند وبرایکار کشاورزی شخم زرعت و کشت بکار گرفته میشود. ؟!؟!
(رسم علم واچینی دربعضی از روستا ها) (علم بندی یاعلم واچنی یک رسم است درشرق گیلان ،. بعدازحمله عراب و آمدن عمر به ایران،و ایران زیر سلطه عربها شودیم وتا اینکه امام حسین بشهادت رسید.بعداز شهادت رسیدن امام مراسبم های سینه زنی دسته و ازاول محرم تاسوم امام مردم مسلمان ایران سینه زنی می کردن ومانند. برای عزا داری ونشان دادن به طرف داری از امام خودشان یا نشانه ای باشد.اولین روز محرم چهارتا پارچه رنگی علم می کردن می شد وعدها بعدهاعلم میبندند وعلم بازمیکنند. شمالی ها علم بندی وعلم واچینی روزی مشخصی میگویند انجام میدادن.وبعداز انقلاب اسلامی درنهایت به اوج آخر کهعلم ها آنچنانی که طول علم بزرگ شد توکوچه چی عرضی کنم توخیابان جا نیم شود .وطول علم باچند مترمیرسد ویک جوان نمیتواند روی دوش بکشد . این علم را روی چرخ میکشند حتی طبل ،اگر می خواهند طبل بزنند انقدرطبلبزرگشده قدشان نمیرسد .حالا اگر میخواهند طبل بنند به طبل آویزان می شوندتا دستشان برسد بتوانند دوتاطبل بزنند طبلی به دومتر نم رسیده.اگربخواهد به وسط طبل رابزند بایدیک چهار پایه به زیرا بزارد تاقبل بزند.؟!این طبلی وشیپور ازشهادت امام سومبه این مملکت ومردم ارثردن یعنی ارث رسیده است. ولی نه این جور قبلان طبل ها را به گردن آویزان میکردن طبل میزدن الان برای خودنمایی خودشان راخودشو به طبل اویزان می کنند نه طبل را به گردنشان. وتمام گفته هامانند تعزیه و علمبندی وعلم واچینی سینه زنی همه همه این هاوکارهای اسلام بعداز عمر توسعه پیداکرده وتمامکا های امروزه اززمان صفویه به ارث داده اند رواج دا کرده درایران وبعدهادرزمان قاجاریه طبل وشیپور قمه زنی رواج پیداکرد.مردم درنهایت از چشم هم چشمی هرکی یک فتوا میداد هی بزرگتر کردن امروز طبل هاوعلم ها بزرگتر شدن طبل علم قدیم ها کم شده.دسته هامثل سابق نیست کمرنگ یابی رنگ شده جوانان مانند قدیم به مسجد نمیآیند. دیگرمثل قدیم رنگ روندارد ولی در یکی ازروستاهای دیلمان بنام شاه شهیدان این مراسم رابرپا میکنند نه مثل سابق باشد. لاکن دراین روزعلم بندی زیاد مردم دورورروستاها دسته میاوردن سینه زنی میکردن نهار وشام میخوردن. علم واچینی هم همینطور بود .ولی درروزعلم واچینی دراین روستابرپا می شود چندروستا دیگردوراطراف این امامزاده میآورند نوحیه سینه زنی می کردن وبعدازسینه زنی علم راباز میکردن یک روز خاصی بعدازدروگندم اعلام میکردن برای علم واچینی ؟!درقدیم این جور بودکه یک روز دراین روزبرای علم بندی یاعلم واچینی روستا هادور ور دسته مب آوردن توحیاط این امامزاده سینه می زدند تاظهر نهار میخورند بعدعلم رابرمی چیدند ودرحال حاظردیگربهآن گرمی سابق راندارد. دراین منطقه ازاین خبرهانیست که کم رنگ یا بی رنگ شده است. دراین جور مواقع شمالی ها یک مثال دارند البته فارس ها هم بکار میبرند ولی اول شمالی بگویم بعد (کولوش میان درزن بَگیریم__درانبارکاه بدنبال سوزن چرخیدن است )شایددرمنطقه چندجا علم واچینی اجراشود.درقدیم به این جوری هانبود. این علم واچینی درشاه شهیدان امروزه دهان به دهان مردم افتاده که دردیلمان یک روزعلم واچینی است ودرسراسر ایران دراین روز مردم زیادی جمع میشوند لیکن برای علم واچینی این جمعیت نمی آیند اسماًعلم واچینی است و بیشتر بلکه برای تفریح وگوشت خوری میآیند اسماً علم واچینی است؟! ،،موًلف،، درصفحههای ماههای قمری علم بندی محرم توضیح دادم میتوانید بخوانید؟ درآن روزمردم ازشهرهای دیگر به شاه شهیدان زیاد میا یند (به قول قدیم ها هم فال است وهم تماشا) هم زیارت است وهم ساحت ویابهتر گفته شود (همدیدن یار وهم زیارت یار) درهمین فصل روستایی دیگر است دردهستان(پیرکوه روستائی بنام،،ملامحله،، وچمچال )مابین این سه تامحله یعنی پیرکوه ،ملامحله، چمخاله مزاری است بنام بهار نشین این مزار نزدیک امامزاده حسن دراین فصل بعداز دروکردن گندم یکروز آفتابی وبی کاری مردم روستا هادر اطراف درنظرمیگیرند به این روستا ازروستاهادیگر دسته بیارند.روستاهابه یک دیگر خبر میکنند. برای یک روز اختصاص میدخند آن روزبرای علم واچینی دراین روزعلم واچینی زنها وبچه هاشرکت ندارند .مانندشاه شهیدان زن وبچه شرکت میکنند برعکس در امامزاده حسن زن بچه شرکت ندارند اگر میخواد زن بچه رابیارد دوست داشت بیایند . چون فاصله زیاد است ازهر روستا بهاین مزارویا امامزاده شاید نزدیک به یک ساعت باشد.آن دسته خانواده خانواده میایند نهار وخوراکی وخوردنی باخودشان میارند ودرساعتی بعداز مراسم زیر درختی جا سایه پیوامیکنند چند ساعت بازن بچه میگذرانند بعد بر میگردن روستا (این روایت یکی ازروستایان آن منطقه بنام فرج الله صادقی میباشد.؟)
( رسم های خاصی بعضی از روستاها مردم شرق گیلان ) رسم بعضی ازروستها ____رسم روستایی بنام لرود___ نشان یامسیراین روستا. ازروستایی ملکوت به طرف
دیلمان درسراه این روستادرمسیرایم ده قرار داردو بااین مراسم واین(طایفه،ی،از،لر، های ازاستان لرستان که درزمان های قدیم به درزمانقاجاریه به این سرزمین وییلاقات مابین املش دیلمان تبعید شده اند. نام روستا رابنام خودشان لرود ثبت کرداند. ومراسمی دارند که بعد ازفوت یکی ازاقوام وازعزیزان خودشان روزسوم تاپنجم عزیز ازدست رفته رامراسم وماله کشان گفته میشود دارند . وتمام فامیلان دور نزدیکان آن مرحوم واهالی آن روستا دراین روز ازخانه آن مرحوم طبق ومجمعه هاازشیر ونان محلی همراه باخرما وحلوایی محلی وآب به همراه میبرند برسرمزار آن مرحوم درحال که گریه وزاری ومراسم عزاداری را برگزارکنندگان مرحوم برای مرحوم نوحه خوانی سر میدهند وگریه میکنند ودرزمانی گریه زاری میکنند. ومداحی نوحه سرایی میکنند وراست قرآن فاتحه طلب آموزش ومغفرت به درگاه خدا میکنند. وپس باگلاب وآب خاک مزاررا خیس کرده گِل وخاک ،گِل بررویقبرش راصاف یاماله میکشند هموار میکنند .فامیلان نزدیک لبسهای خودشان را گِل مالی وخالی مالی میکنند وبعد به جمع پذیرای خوردن شیر ونان خرما پخش میکنند. فاتحه میخوانند بعدی به خانه شان برمیگردند.وخانواده وفامیلان نزدیک آن مرحوم چنددقیقه، ی توخانه آن مرحوم پیش خانواده داغ دار کمی دورهم مینشینندوبرای غم دیده تسکین دل بازماندهامیدهند. یک تسلیت به خانواده میدهند وبعد هرکی به خانه خودش میروند؟!(نویسنده ویا فرسنده محمدپورجانی چهارده متشکرم )
( رسم دیگری _ازروستای_دیگری ازاشکور)
(روستای بنام اکبراباد) دوستی داشم یک روزگار توکه رسمهارا مینویسد.امسال قبل ازعیدسعید فطربیااشکور اکبر اباد ورسم ماراببین مارادعوت کرد.گفت توکهداری رسم ومراسیم هارا می نویسید بیا رسم محل مارا در این جا اضاف کنید درروز عیدسعیدفطردر آنجا انجام میدهند برای شماکه آنجا باشید خودت باچشم خودت ببینید وبنویسید تو که داری مینویسی این مراسم رااضاف کن باچشم خودت ببینید واوشروع کرد تعریف کردن چون این چندسال آخر جوانان از روستا به شهرها دور ونزدیک ازروستا رفتند کمتر به روستا دراین روزمیان ودیگر مثل آن چنانی نیست ولی باز بد نیست این مراسم رادرنزدیک دیدتانوشتن . این دوستم باصحبت کردن شیرین خودش گفت مردم صبح عید سعید فطر روزه رامیشکنند. بعدی ویم برای نماز عید سعیدفطر تومسجد وبعد ازنماز مردم تومسجد می نشینند وزنها میروند تاظهر توخانه برای درست کردن غذانهار ونزدیک ظهر نهار بامجمعه راهی مسجدمیشوند. آذان ظهر باگفتن آذان زنها غذارا حرکت میدهند به طرف مسجد واول نماز میخوانند وبعدنهاررا میخورند وهرکی بهخانه خودشان میروند؟؟!)( از گفتهای نادر امیر زاده اکیرابادی)
(رسم خاصی ازروستاها) (سیویر سرکله ازطوافی رودسر ،سپور دان،) یکی ازروستاهای اطراف رودسر بنام سپوردان. رسم این روستا دربیست ویکم ماه رمضان شب شهادت امام اول خودشان درآن شب وافطاری راغذا آماده میکنند. میآورند تو مسجد دورهم میخورند وبعد ازآذان ونماز مغرب واعشاء راباامام جماعت انجام میدهند ازهرخانه مجمعه سرازیر میشود بطرف مسجد ودرهرمجمعه باچندنوع خورشت همراه با مزه خورشت مثلا ماست سبزی محلی ودسیر وبعدازغذا هرمجمعه ودرهر مجمعه ی ،که اماده .بعضی ازخانواده هاوض مالی خوبی دارند دراین شب شهادت امام خودشان شاید به چند مجمعه هم میدهند. برای تومسجد یک وقت مهمانی ازراه دور اطراف روستای دیگر بیاید درافطار آن شب لنگ نباشند. وکم بود غذا نباشد وطرف صحبت میکرد ما بچه بودیم درقدیم هامردم یک جوری یگر بودند وحالا دیگرمثل سابق نیستند کمی کم رنگ شده اند.قدیم ها در این شب دم غروب وقت افطار توحیاط مسجد انقدر شلوغ میشود.غذا می آمدغوغایی می شد مجمعه ها زیاد میامد انقدر مجمعه میآمد مردم میاوردن در این شب اگریک روستایی دیگرهم می امدند همه سیرغذا می شودند ودر این شب مردم تاصبح .البته هرکی دوست داشت آن شب را تومسجد می ماند . شاید خیلی هادراینب تومسجد می ماندند تاصحر کسی تو مسجد نمی خوابیدندبیدار تصورمی نشستند نمازمی خواندند دعا می خواندند .زنهاغذا صحررا اماده می کردند بعدازصحرخانی وقبل ازآذان صبح این خانواده ها غذا صحر رامی آودوند تومسجد صحر راتومسجد می خوردند .وبعد ازآذن نماز صبح رابجامی اوردند بعدهرکی به خانه خودش میرفتند .وغذای رادرست می کنند.این غذا وخورشت را درست میکند بابهترین وخوشمزه ترین رادرست کندتا ایرادی نگیرند وایراد نداشته باشد. اجباری درخوردن غذا نیست که هرکی ازمجمعه خودش بخورد . وهرکجا از هرمجمعه می تواند بخورد .((گفته هایکی ازبچه های سپوردان بدون نام ))
((رسم فوتی یکی ازخانواده هادرشرق گیلان)) تواقوام یکی فوت میکرخرج دفن کفن فوتی را جمعی ازاقوام نزدیک تاسوم خانهفوتی پیش خانواده شب روز شاید درشب کمتر ولی روزها تاروزسوم نهار شام توخانه این خانواده هستندومعتقداً که چون آن فوت کرده. دور ور آن خانواده می مانند که به اول داری بدهند واوزیاد ناراحتی نگذرد.ولی شام ونهار همینجا هستند درروزسوم این خانواده سوم میگیرند .لاکن درشرق گیلان رسم است بخصوص درروستایان روزسوم فوتی رسم است که محلی ها به کمک او می شتابند واورا تنها نمی زارند که تمام خرج مخارج به گردن عزیزازدست داده باآن خرج فراوان بهشانه او گذارند حتی آنچند روزگذشته دراین روز سوم ازهرخانه ای یکمجمعه تاچندمجعه شاید هم بیشتر وپولدارها به اوکمک به آن می شتابند ومجمعه می فرستند.و شاید ازروستاهای دیگردراین مجلس برای نهار بیایند .این مجمعه هاکه شامل میشود برنج وخورشت دونوع حدعقل است .همراه بامزه آن غذاوخورشت به مسجد می برندویامی فرستند .صاحب عزاهم چندین مجمعه غذابه مسجد میدهد وبعضی ازصاحب عزا برنج وخورشت هارا بادیک به مسجد میفرستدتادرآن روزبرنج وخورشت کم نیایی؟ مردم روستاها ی دیگر دراین روز به اعنوان مهمانان مرحوم ازراه دور نزدیک می آیند نهار تو مسجدهستند.این مراسیم بیشتر توروستاها است. در شهرنمی دانم همسایگان مانندروستایان به کمک هم میآیندیانه .ولی این روستایان کمک هم باری از دوش همسایه بر میدارند.؟!دراین وقت نهاررسم است اول به مهمانان کهازراهدور یانزدیک آمدند وریش سفیدان وبزرگان روستانهار بخورند بعدجوانان میخورند؟ جوانان اول پذیرای میکنند به مردم می رسند.( این مراسم ها کم کم داردکم رنگ میشود.؟!)
(جُوکُولکُهَ ویا جُوکُلکُو۲۶۵'-) جُوکُولکُهَ یا جُوکُلکُونوعی غذای است ازبرنج یا (شلتوک نارس) از برنج ریز(بنام شوکور) ولی بیشتر ازبرنج نارس درست میکنند.واگر این برنج نارس نبود ازشوکور هم استفاده میکنند. برنج نارس زمان درو کردن دربعضی جا نشاء دوباره ویادربعضی جاها سایه ویا بهردلیلی برنج آن قسمت نرسیده سبز مانده به زردی نشده. تا درزمان درو با باقی جمع شود آن قسمت برنج دیر میرسدراجدا کرده وبرای همچین کارهاجُوکُلکُو انجام میدهند. طرز درست کردن جُوکُلکُو این برنج نارس را میکنند مانند برگه گندم کمی نرم تروخردتریاباچیزی میکوبندتاکمی خورد شود و مانندکته نیم پخت شود.وقبل ازاینکه آبش بریزد( آب سر برودبریزد)زمان شروع به جوش کردن ،چند باراورابهم میزنند وبعد آبکش میکنند.کمی دوباره (تو تابه بزرگ)دما میدهند تاکمی دم ویاآب کشیده شودپخته ترشود .مغز پخت نشود احساس شودکه نه پخته ونه نپخته ازشعله ور می دارند تو یک ظرف مانند طشت یاسینی بزرگ ومجمعه بزرگ می ریزند.و بعدگرما کمی گرفته شد (قبلان مواداولیه راآماده میکنند )بعد همراه زیره دارچین مغزگردو کمی هم زعفران خورد شده رااضاف میکنند وبه همراه فلفل سیاه کمی نمک به آن آضاف کردن .قبل از سرد شودوبعداز اضاف کردن خوب بهم میزنند و این جُوکُلکُو رادصبحانه درفصل پاییز وزمستان میخورند. وخیلی خوشمزه بو است تاچندصد متر بو اطرافخانه این بو غذا میا ید؟!)
(نان های که دراین منطقه درست میکنند )
(درست کردن نان خُولفه ویاخُلفَه نان۲۶۶'-) این نان خُولفه آزاردبرنج است این آرد ازریز دانه وخورده برج بنام نیمدانه یا ،شوکور، گفته میشود.اینبرنج را پاک میکنندو بعد میشویند وبعداز خشک شودند اورا میکنند درقدیم هرخانه ای یک آسیاب دستی بود امروزه آسیاب برقی آمده .هردوکیلو آرد برنج صد تاصدوپنجاه گرم خُلفَه آنهم اردشده به همراه اردبرنج مخلوط کرده ومیر میگیرید. این خمیرچند ساعت قبل ازدرست کردن نان خمیر میماند وبعد خمیرمایه نان درست کردن است یک وسیله ی است بنام یا(طوعه۲۶۷'-)شبی تابه است ولی سفالی میباشد. این تابه یاطوعه برعکس تابه روی آتش قرارمیگیرد شعله آتش به زیر تابه برخورد دارد ولی این طوعه برعکس به داخل طوعه میخورد. بعدازداغ شودند خمیر را بهاندازه یا کمی کوچکتر ازیک چونه نان لواش است .وبعداز پهن کردن چونه که نازک شد .بیشترمردم این نان رادرمغرب برای شام آماده می کنند ویاصبح هم درست میکنند. این را دوبارروی طوعه پشت رو یعنی برمیگردانند بعد نزدیگ شعله آتش قرار میدهند تاکمی باد کند. بعددوباره روی طوعه قرار میدهند تاکمی رنگ روبه قرمزی شود. این نان رابیسترباتخم مرغ ویا اردک آب پذشده لایه نان میخورند ؟! این نان( خُلفهَ یاخرفه )نام می برند دادرمرکز گیلان وحومه به نام نان کشتا میباشد. درشرق گیلان بیشتر به نان خولفه یکی ازخوشمزه ترین نان واگربا کدو حلوایی درست شود.هم خوش مزه است وهم خوش بو چون دانه خلیفه دراین نان میباشد.درشرق بسیار رایج است. این نان دارای خواس های است .خُلفهَ بهخلبه هم گفته میشود. نان خُلفَه یاخرفه کشتا مقدار مصرف هر۱۰۰گرم یک عدد۲۵۰ گالری5ogr کربوهیدرات 8ogr پروتئین، 2ogrچربی5ogفیبرctaداراسن؟!)
(نان بَپوته لاسُونان۲۶۸'-) این یک نوع دیگری نان است .این نان هم از آرد برنج میباشد درست کردن این نان باخُلفَه نان فرق میکند. درداخل آرد این نان خُلفه ندارد درست کردن نان خُلفه دونفر حتی یک نفر هم با کمی کندتر می تواند درست کند.ولی درست کردن بُپوته لاسُو نان اینجوری نیست .درست کردن این نان بایدچندنفر باشندوحدعقل باید چهارنفر زن یادخترهای جوان زرنگ گارکشته باشد . چهارتازن زبرزرنگ باشد بسختی بتواندانجام دهند. اگر بیشترباشندبهتر است وسن تاچهل وپنجاه ساله باشد .وبهتر است پنج تاشش نفر باشند راحتر میتوانند این نان به درستی برسانندوبپذند. اگرخمیر کم باشد وقت کمتر میبرد.بیشتر چند خانواده جمع میشوند به کمک هم این نان راآماده میکنند . شروع این نان از آنجایی که آرد را باآب داغ خمیر میگیرند بعدیک دیک به اندازه لازیم که خمیر رابه اندازه یک بشقاب به قطره سه سانتیمتر ومرکز این خمیر به اندازی استکان سوراخ میکنند. آب داخل دیک جوش آمد خمیران رادرداخل آن آب می ریزند تاپخته شود. گاه گاهی از دیک درمیارند نگاه می کنند وقتی پخته شود .درداخل طشت یامجمعه ورز میدهند دست جمعی هرکی یک ظرف ور میدارند این خمیر را ورز میدهن . ودروقت ورز دادن باروغن گاوی یاباکره ورز بدهندتاخمبرنرم شود. یعنی خمیر از خودش صدایی درمی یارد.،(اول آرد را باآب گرم خمیر میگیرنداین خمیر به اندازه بشقاب گرد تقسیم در حدوداً تا یک کیلو درمیآورند یک دیک بزرگ که چند تا از این خمیرهاجاگیرد. درآن دیک آب درحال جوشیدن است هر چند تاازابن خمبر را درداخل آن آب جوش می گذارند تا خمیرپخته شود ورنگ خمبر برگردد مشخص می شود پخته است. ازدیک درمیاورندقبل از خمیر سرد شود. باید آن جمع هرکی قسمتی ازتقسیم شده را یک نفرظرفی مانند طشت سینی یا مجمعه وردارداینخمیرپخته را دست یاورز بدهد خوب ورز داد زنی که از همه قدیم تریال خورده تر است.این خمیررا ورزدادند تهیه کند خوب شده باشد بعد تو یک ظرف جمع میکنند تاسردوجا بیفتد. (خمیر درداخل آب پختهشده دست زدند خوب ورز دادن چند ساعت میماند واین خمیرمایه استبرایدرست کردن چونه های کوچک باندازه چونه نان لواشکوچکتر ددمیارند خمیر درزمانیورزدادن باروغن گاو ویاکره تمام خمیر راآغشته به روغن میکنند که درزمان وردنه زدن پهن کردن خمیر راحتر بازشود.دونفر با وردنه خمیر را پهن میکنند . هرکی یک مسولیت دارند .یکی سرطوعه است وتابرشته یازیادنسوزد وپختن شدن پای این است . درزمان شروع به نان یک نفربرای نرم کردن خمیر دست یاورز دادن درهنگام چونه گرفتن یک نفر هم چونه میگیرد .باهمدیگر یک نواخت مانند نقاله باهمکار میکنند . دروقت پختن نان روی طوعه چندین بارپشت رو میکند همخون پخته شود وهمراه کند.ودرزمان پشت رو کردن یک باردم آتش مستقیم میگذارند تا باد کند.این نان تا۱۵ روز شایدهم بیشترمی می ماند چون خمیر پخته شده میماند.واین نان را در مراسم هامانندشب عید باستانی ورغائب وچهل فوت شده بهمسجد میبرند. دراینجور کار ها ومراسم هابه میبرند .وبابک وقت زنها دورهم جمع میشوند یاهو میکنند. ازاین نانهادریت میکنند. فقط برای مراسمها نیست چون سخت است زیاد به این نان تکیه نمی دهند. درزمستانزنها بیکار هستن برای روز نیشینی دورهم جمع میشوند قرار می گذارند وازاین نان (بَپُو ته لاسو نان)درست ودورهم می خورند تادوهفته ای میماند ناندیگری داریم بنام( تمیجان۲۶۹'-) نان یا(تیماجان نان )گفته میشود .این نان بعد از چندساعت خشک میشود. درزمان خوردن کمی نم آب میزنند میخورند. بعضی هاهمان خشک دوست دارند میخورند .رنگ این نان تمیجان به رنگ سرخ کم رنگ است .تازگی هاتولید این نان صنعتی شده .ویا نمی صنعتی شده دربازار بفروش می رود.؟)