(ازسفید رود تاپلورود قسمت اول ) خانه سازی درشرق گیلان متفاوت بوده ؟ خانه سازی های مردم گیلان قبل از۲۵۰ حدعقل تا۲۰۰ سال پیش که به خانه های اول که خانه ها ی که ماندگاراست .بنام دارجین تاسال های ۱۳۷۰ درروستاهای دور از شهر ها دیده شده وقبلان هم گفتم سر وته یا شاخه برگها را میزدند و درختهاراروی هم می چیدن چپ راست تا هر چند متر ارتفاع لازم بود می چیدند یک جا رادر می گذاشتن برای رفت امداتاق باشد این خانه ها درروستاهای دیلمان ۹۰ دیدن شده. چهار دیواری چهار طرف چوب بوده اسکلت این خانه ها درخت سالم بوده. و فواصل چوبها را با گِل خاک پُرمی کردن. سربندی یاپوشش سقف را خیلی شیب دار حتی المقدور زیا د میکردن تابه باران شدید مداوم به داخل نفوذ نکند این سربندی
دو تا الوار ازپوشت بام بنام خردارعلم میکردن روی این الوار یک نال یا يک الوار چوب محکم باوِیریس می بستن این خردار مستطیلی می ساختن.تمام نگهدارنده سنگینی سر چو و آجار این خردار است حتی پوشش مانند کاه کلش ویاساقه برنج ویاعلفهای هرز بلند بنام گالی ،،( لی۱۱۰'-،، ) بودمیوشانند.،، دراین رابطه بیشتر توضیح خواهم داد،، دردوره دوم خانه سازی بیشتر خانه سازی هاخانه زگالی معروف بود. که باامدن انقلاب میخ و سیم ساخت ساز خانه ها عوض شد. ولی ساخت ها جلوتری ها درجا خودش باقی ماند این خانه هابعداز ،ازسطح زمین سنگ چینی میشد یعنی یک ردیف سنگ یک ردیف کاه گِل می چیدن تابلکه اندازه ای بنام( پاکونه۱۱۱'-) بعد روی این پاکُنه دوتا قطع چوب به اندازه، پاکونه، می گذاشتن تراز میکردن با بقیه تا(نال ۱۱۲'-) باهم میزان باشد روی نال ستون میخورد وروی ستون باز نال میخورد بعد سربندی میشود . افرادی که ازامکانات مالی بیشتری برخوردارند. خانه های خودرا با استفاده ازتنه درخت خورد باندازه ۲۵در۷۰وشاخه های قطور ازدرختان بزرگتر برای پوشش جانه هم استفاده میکردن وجایی کلش ویاساقه برنج وعلف هرز این پوشش را به نام لت از چوب های بلوط یا چوب درخت است بنام(لی۱۱۳'-) درخت دیگر ی است بنام آزاد انجام میدهند. درمعماری وخانه سازی درشرق گیلان متفاوت درزمان قبل ازمیخ وبعد ازامدن میخ ودوطبقه خود را نشان میدهندهمکف بسته وپر وظیفه فوقانی بهصورت یک ایوان ونشین است به همین دلیل ضرورت تغییر در معیاد های ساختن حس مشود.گروه سوم بنا های هستند که دردامنه کوهها ودر نقاطی که میزان رطوبت زمین زیاد است ساخته شدهاند. باتوجه به عامل رطوبت، این بناها خود را اززمین جدا میسازند وبه همین اعتبارات سبک خاص در آنها دیده میشود به سادگی می توان این تفاوت را ازنمونه های پیشین تمیز داد. دراین بناها دو گانگی درشکل طبقات یاتغییر درمقیاس که درسیب تند سقفهای خود را نشان می دهد بیشتر به جهت باران های موسمی است. گروه هارا بناهائی کاملتر آزمونهای های قبلی هستند. دراین نمونه ها عناصر وقطعات مورد استفاده مناسبتی صحیح تر درمیان عملکردهای متفاوت مییابد.بدانگونه که امکان پیوندآنان بیشتر می شود.اکثر این بناها آرای طبقه همکف پروازهای دوطبقه دوم میباشد که در مواردی این ایوانها باتغییر شکل و استفاده از سطوح شیشه ای،شکل کاملتری به خود میگیرند. این بناها نیز به دلیل رطوبت زمین یایک کرسی چینی درارتفاع کم ساخته می شوند. پلانهای آنها نیزباتوجه وتقسیم بندی اطاقها و پله ها دارای ویژگی مشخص تری دارد(پلان،)نیست به نمونه های قبلی هستند.محدود درحد یک اتاق ویک ایوان شکل بگیر. این بناها ازیک یادو اتاق جلو اتاق ها ایوانی تشکیل شده که عمدتاً سقف به گونه ای متفاوت روی آنها پوشانده است.این پوشش ازگیاه هرز بنام گالی (یابه زبان مردم رشت وحومه این منطقه ،،لی،، ویاساقه برنج می پوشانند؟!)،.......خانه سازی ومعماری متفاوت ازدوران اولیه تا امروز .......، ساخت ساز ومعماری خانه سازی درهردوره ها با دورها قبلی وبعدی باهم فرق میکرد ودارد ومدیرنتر میشد . شاید رشد فکری مردم بالا میرفت کار ساخت متفاوتر وپیش رفتر میشد درساخت ساز ها انسان های اولیه الاچق بوده وبعدها زمانها میگذشت فکرها بیشتر رشد میکرد ویابابرخوردها وبا درخت خشک تا زمانیکه تیزی آنها فقط از سنگ بود ویااستخوان ساخت سازهاالاچق بود؟ شایدازهمان موقع به ساخت خانه های دارچین دست زدند.(مابین الاچق تادارجین چیزی یا تاریخ یااساری ساخته ای وجود ندارد تاگفتهای اثبات کند ؟.بعداز خانه ها دارچین سر وته درخت میزدند شاخه برگ درخت رامی زدند شاید هم نمیزدند روی هم چپ و راست می چیدند به اندازه احتیاج می بردن بالا وبعدسوراخ سنبه هارا باگِل خاک پرمی کردن بعدهادوسر دودرخت یا الوار راچپ راست روهم آمد راباالیاف پوست درختان یاعلف های هرز مانند ،،طناب می تابیدن،،می گفتن،، وِیریس ،بااین الیاف تابیده شده دوسر درخت یاالوار را میبستند تا محکم شود. بعد ها بیشتر فهمیدند دوسر تنه درخت یا الوار رااز دوطرف جائی الوار که ازچپ روی الوار راستی قرار میگیرفت این دوالوار را به اندازه چندسانتیمتر قطر آن درخت را ،،گازه،، میزنند تا درداخل یک دیگر قرار بگیرند ووقتی فشار می یاد سور نخورد یالق نزند واین کار جلو سورلق زندگی لرزش میگیرد وبعد با ،وِیریس محکم می بستند. این خانه هاهرکی به اندازه یک یا دواتاق هراتاق یک درداشت ،درهاازدرختهای قطور را به قطرپنج سانتیمتر به عرض ورودی آن درویاورودی خانه بوداین خانه یک سوراخ دارد بنام (لوزن بره۱۱۴'-) این سوراخ درنهایت ۲۵ سانتیمتر که درآن زمان اتاق آتش میکردن دود از آن بیرون برود( واین خانها دارچین تاسال دهه ۴۰الی ۵۰ درروستاهی دور ازشهر درشمال آسیابروروستا دیگر بنامهای طماسگماور ، یا طماسگور،وسیاه منسگواور ازحومه املش ودرسال ۵۰ خودم دیدم وجود داشت درهمان مسیر روستای چاله کش یاچالاکش۱۱۵'-) این روستا تااملش شاید کمتر ازبیست کیلومتر باشد درسال ۱۳۵۰ این ۰روستا برای تفریح باچند تادوستان بودیم دیدیم واین نوع خانه دراین روستا چندتا بود.سقف این خانه ها با لت پوشانده بودن میگفتن،لت سر ،شاید عمر ساخت این خانه بیش از ۵۰ تا۶۰ سال می گذشت واین خانه ها دارجینی اگر دیواره باران نخورد بیش از دویست سال می مانند.، وخانه های زگالی از امدن میخ ومفتول بهدست روستایان شمال ایران بعداز ۱۰۰۰ دوم ازخانه سازی دارچینی جداکرد به خانه سازی هامیخ وزگالی رو آورد .هرکی امکانات خوبی داشتن خانه های دوطبقه ویا چنداتاق ساختن.و بعضی هاهم بایک اتاق اکتفاع می کردن وهمه کارها ازکار تاخواب دراین اتاق انجام می دادن زندگی میکردن. مردم برای خشک کردن برنج باساقه تاسال دهه پنجاه دراین خانه ها وجود داشت فقط برای خشک کردن برنج درزمستان بود کم کم دست مردم باز شد درجوار این اتاق ها یک اتاق زگالی یک طبقه یا دوطبقه برپا کردن زندگی میکردند.هرنوع خانه درست میشود درروستا نقش ارباب بود. باید مال الاجاره زمین هارا می گرفت فقط زمین برنج کاری نبود بلکه تمام زمین ها که دراختیار این افراد ،،رعیت، بود ازماکیان تاچهارپایان راباید مال الاجاره را این بندگان خدا رعیت به ارباب می دادن .)(گفتم بعداز خانه های دارجینی خانه های زگالی درروستا هامدشد معماری هاهم معماری خانه های زگالی،اولان درقسمت جلگه باید کمی خاکها نرم وسوست روی زمین را خاک بردای می کردن جای( پاکُنه۱۱۶'-) یک چوب خیلی قطورجای پاکُنه ویا یک ردیف سنگ یک ردیف کاه گِل می چیدن تااز سطح زمین یک متر بالا تر باشد درهرگوشه ویا درهرپنج متر یک پاکُنه به طول عرض و ارتعاع یکمتر ازنظرصاحب خانه روی پاکُنه دوقطعه چوب به عرض پاکُنه بهقطر ده تاپانزده سانتیمتر روی پاکُنه قرار میدهند.این دوقطعه چوب را جوری میتراشند تاتنه درخت ویا الوار روی آن محکم قرار بگیرد که لق یا تکان نخورد(میگویند گازه)تا دوسر درخت توهم قرار گیرد چیفت شود تا جلو گیری ازلق زندگی بشود.این چوب را میگویند نال .این نال کارشوناژ امروزه است که بابتن انجام میدهند چون تمام سنگینی خانه روی نال پاکُنه قرار دارد.چهارطرف این نال جوری چیفت میکنند اینگار بغل کردن چپ راست وصل می شوندبهم دیگرومیخ هم میزنند.درهرضیل خانه چندتا ستون میزنند وبرای هر ستون دوتاچپ دست گفته میشود یکی از چپ یک از راست یک سرچوب چپ دست به ستون سر دیگر به نال میخ میکنند همین طور سمت دیگر مثل ستون آهنی که دو طرف آهن را چپ راست به یک دیگر وصل می کنند وقتی ستون هارا وصل شود نال روی ستون را میگذارند مانند ستون پایین . بعد از نال نوبت بامدار میرسد.این خانه هارازگالی اوایل همه خانه های روستایی یک طبقه بود. خانه های روستایی الان ارتفاع هاچهار نیم تا۵ متر بوده جلو اتاق ایوان بوده بالا ئی ایوان، تالار یا تالار، درست میکردن یعنی تو دو متری ستون ها راالوار بندی میکردن وروی الوار تخته می کردن درفصل گرما بهار وتابستان اتفاده میکنند. بعداز بامدار سربندی است که چوب های است بنام سرچو به قطر زیر ۱۰ سانتیمتر وبعد ازسربندی نوبت( اجار بندی۱۱۷'-) است که این اجار شاخه ها خیلی نازک ویا،نی، ها است طاقت میخ ندارد با سیم یا وِیریس میبندند .این اجارهبها هر بیست دربیست میبندند تاکلش یا گالی را نگهدارد امروزه سقف خانه هارا با شیروانی انجام میدهند قدیم ها باکلش یا گالی بود سرکلش رامابین دو اجارفرو میکردن کله هارا ازداخل خم می دادن روی هم قرار میگرفت تا باد نکند نبرد باران حتیشدید هم به داخل نفوذ نکند .درنهایت نیم متر آخر چوب های بود بنام( چو بند۱۱۸'-)باوِیریس چپ وراست ومسطتیلی می بستند.؟ این خانه ها تاسال های اخیر دیده شوده .؟ خشت سرخ دیگر احتیاج بتدریج کردن نداد تاریخ خشت و خست سرخ چند هزار سال خدمت دارد حفار کندند تاریخ است .؟!اما نوعی دیگر خانه سازی درشرق گیلان مابین آستانه اشرفیه ولنگرود شمال لاهیجان خانه های درست میکردن بنام زکمه
((نوعی دیگری بنام زیکمه ،ی، یاشیکلی خانه)) درمنطقه ای شرق گیلان نوعی دیگرخانه سازی میکردن بنام( شیکل یا شکل ویا زیکمه۱۱۹'-) ای بین شرق آستانه وغرب لنگرود وشمال لاهیجان نوعی ساخت این خانه ها مانند کرسی بلند است.؟نه مانند کرسی بلند امروزی ها که زیر خانه هاپر باشد واین خانه ها زیرش خالی است . چون درزمان قدیم نه چندان دور درزمان قبل از اینکه سدمنجیل دابسازند سفیدرود هرچند وقتی یاهر سال یکی دوبارجوری طغیان میکرد تازمانی که مسیر رودخانه سفید رود از داخل شهررشت عبور میکرد خانه های این منطقه نا برده مانندخاههای دیگر مناطق روستاوشهرهای دیگر هیچ فرقی نداشت وبعدها رودخانه مسیر راه راعوض کرد یعنی یک باراینرودخانه ازمناطق لشت نشاء ادامه داد وچندمدت از این مسر حرکت کردو درآخرین مسیر که قبل ازفیلی است نبود.ازاول لاهیجان به طرف شمال لاهیجان تا شمال شرقی بطرف لنگرود تا اینکه مسیر آخر که حالا وخانه را میبنید ولی قبل ازسه منجیل زده شود رودخانه طغیان میکرد ازهمهطرف وارد منطقه ،ی، نام رده بالا وارد این منطقه (شرقی آستانه اشرفیه ،غرب لنگرود،شمال لاهیجان)وخانه های مال ملال مردم را سیل آب باخودش میبرد وبرای همین دراسایش نبودن.خانه هاخودشان را شیکلی خانه رابه این طریقساختن یعنی جوری خانه ها را ساختن که اگرآب زیادشد وسیل وطغیان کرد زیرخانه را خالی بوده وسیل آب اززیرخانه ردشود.به مال انوال اینها یامنطقه را آسیب نرساند .فاصله این رودخانه ازسطح زمین تاکف اتاق حدعقل یکونیم متر هست .البته بستگی داشت بهدست رس صاحب خانه ونوعی ساخت ساز اینخانه هایابناء ها نام این خانه شکلی یازیکمه ،ی خانه کفته میشود.؟خانه های این قسمت شیکلی یا زیکمه ساخت این نوع خانه ها ازپاکُنه این خانه ها بیشترین باسنگهای درت اززیربنا استفاده میکردن تاجلو هرسیل آب وطغیان مقاومت کند . وجلوهرپاکُنه یک کُنده ویا تنه درخت ازچوب محکم می کاشتن به قد پاکُنه که این کُنده ازدرختان بنام ،(آزاد ۱۲۰'-)،جلو موج وفشارسیل آب ایستادگی کند.اگر یک وقت پاکُنه ضعیف میشود فشار روی تنه درخت جاپاکُنه بیاید (اینخانه ها دو تا خوبی داشت یکی سیل آب وطغیان میشد آب اززیرخانه هاگذرکند .زیادصدمه و آسیب نبینند. دومی فاصله ارتفاع از سطح زمین داشت وچوب زیرخانه هابکار برده بودن رطوبت بهبالا نمی رسد.این درختانی که بکار میبرند بنام آزاد دار به قطر چهل الی پنجاه سانتیمتر از درختان محکم وبطور ازجنگل می آورند بکار میبرند. این درخت آزاد در منطقه زیاد است. این درختان اگر یکصد سال توآب بماند هیچ پوسیدگی یاتوهوای آزادکرم یاچیزی مانند پوسیدگی به خودش راه نمی دهد.برای همین بیشترین ،نال،یانعَل خانه ها ازاین نوع درخت ها بهکار می برند واستفاده می کنند.این( پاکُنه یا،رید،۱۲۱'-)از سطح زمین بعد ازخاک برداری ویعنی خاک نرم به زمین سیفت رسیدن ،،پاکُنه یا رید ،، راشروع می کنند.این نوع خانه ها درمنطقه شرق گیلان وشرق استانه اشرفیه کهدربتلا نام برده شده است دراین منطقه ساخته میشودکه جای دیگر شرق گیلان. چون دراین قسمت یک زمانی های قدیم که قبل از منجیل زده شود بررودخانه سفیدرودچندین بارمسیر حرکت سیل آب رود جابجاشده قبلان گفتم. مردم این قسمت قبل ازاین نوعی خانه سازی شیکلی را شروع کنند دربرابر سیل آب که درامان باشند خانه ها مانند خانه های دیگر جاها بود .ساخت این خانه های شیکلی ازپاکُنه این خانه ها با سنگهای بزرگ اززیر تاسال مورد نظرصاحب خانه یک لایه سنگ ویک لایه نازوک کاه گِل بعد دوباره سنگ شاید هم سنگهای خیلی بزرگ راروی هم میدیدند بدونه کاهگِل بعداز چیدن پاکُنه دوتا تیکه چوب وبعضی هاچوب دارند جایی دوتاتیکه چوب یک تیکه چوب بزرگتر برروی پاکُنه قرار می دهند.به طول ۵۰وعرض یاقطر این چوب بیش ازبیست تا بیست وپنج سانتیمتر میباشد که دو سه سانتیمتر کف این چوب را گازه یامی کنند به عرض زور دار تا تو آن قرار گیرد آن تیکه چوب را بنام (شُو شَه۱۲۲'-) گفته میشود.بعدازاین تیکه چوب ،شُوشَه ،درخت یا الوار ی، بنام(زوردار۱۲۳'-)این، زور دار،مخصوص ازاین نوع خانه هااست .درخت یاالوار بنام زورمداران به روی (شُوشَه ۱۲۴'-)قرار میگیرد.البته داخل آن شُوشَه را به اندازه تنه زورمداران، گازه، یا میکنند بهقطر این زورمداران که درداخل آن جا بگیرد. قطر این درخت یا الواربیش از چهل الی پنجاه سانتیمتر قبلان گفتم .این زورمداران از درخت آزاد میباشد وتمام چهار ضیل تراشیده اند.این زوردار مانند شُوشَه روی همقرار میگیرند گازه زده میشود. چهار ضیل خانه زوردار گذاشته میشود.واگرخانه بزرگ باشد ویا دو اتاق یابیشتر در وسط محیط خانه بهطور ضربدری نال قرار می دهند برای محکم کردن جلو سیل آب استادگی کند ازدرختان بزرگ محکم قرار می دهند.بعداز زوردار نوبت نال گذاشتن است نال ها مانند زوردار چپ راست روی هم
قرار میگیرند با چیفت میشودتامحکم شود .وبعد از نال نوبت سراکش یا سرکش گفته میشود سرکش میگذارند وروی سرکش تخته مخصوص ویا الوار های معمولی پهلوی هم میچینند ویالوا یا تخته اگر میخواستن می
چینند درنهایت درز یاسوراخی باشد یا(اَجاَر۱۲۵'-)یاشاخه هادرخت سوراخ ها رامی گیرند پرمیکنند بعد روی این ها راباخاک کف یک سان میکنند میشود کف اتاق زیر کف اتاق خانه خالی است وبعدازکف خانه نال دورتادور جای ستون ها که میخواهند بزنند نال می گذارند وروی نال ستونها رامیزنند خانه ازاین جاه ببعد ساختش مانند خانه ها زگالی فرقی بخانه هادیگر منطقه ازنظرزاهرساخت ندارد.دارجین ونام بردیم چیدمان چهار دیواری با این خانه ها حتی زگالی همه باهم فرق دارند.دارجین ودراین گفته میشود. دارجین درخت را روی هم میچینند ازپایه تا پشت بام همهدرخت است مابین دودرخت و ازبیرون وداخل را کاهگِل پُر میکنند.زگالی بعدازپاکُنه ستون میخورد تاسقف وشیکلی خانه پا کُنه چیدمان بعداز پاکُنه تاکف اتاق باآن دوتا دیگر فرق دارد.وپوشش سقف این خانه ها(گالی ،یادررشت بنام ،لی،) گفته میشود. یک تو ضیح درباره سقف بام که پشت بام یک اتاقکی دارد برای نگهداره بازو یاچار دست که چهار تاچوب است به اعنوان نگهدارندهچهار طرف یا چهار گوشه سقف سربندی بنام چهار بازو چپ وراست می زدن، خردار، وصل میشود این چوب به قطر بیش از۱۵ سانتیمتر و قبل ازاین چهاربازو راوصل کنند دوتا خردار تو درتو دروسط محیط پشت بام درست می کنندوچهارتاستون به عرض وطول مربع و مستطیل بستگی دارد به خانه دوتااتاق باشد یایکی پشت بام اتاقکی درست میکردن فقط ستون میزدند ارتفاع یکی ازسه نیم تاچهار مترعرض طول این یکونیم متردردومتر چپ راست این ستوها راچپ دست ازهمه طرف این ستون هارا چپدست مهار میکنند تالق و تکان نخورد و حتی بین ستونهامانندنردبان بند میاندازند اتاقی دیگری از این اتاق عرض طول بیشتر وکوتاه تر درست میکردن به ارتفاع دومتراین دوتا اتاق هارا بهم وصل می کنند تا محکم تر شود.چون تمام،( سرچو ۱۲۶'-،) ها سقف وگالی یاکاه زورشان وفشارشان برروی این دو، خردار ،قرار دارند در گذشته توضیح دادیم وخانه سازی ماتمام شود ه. بعدها که جادهها بهم پیوستن جاده ازاین شهر بههرحال بعدی سید روستاها برجاده نم نم شروع کردن به ساخت ساز های جدید وهرکی پول داشت خانه رامشیر کردن کم کم مدیر ن ترشد وامروزها همدیگر تعریف کردن ندارد خودتا هروز ساخت ساز قشنگتر می شود ملاحضه میفرمایدََ ؟!))
( وِیریس درچه کاری بکار می بوردن) وِیریس ازقدیم ، قدیم ها تا آمدن انقلاب مفتول همچی همکار ها درمنطقه گیلان ازاین نوع وِیریس کار میکردن جوانان وشایدتا متولدین زیر ۱۳۵۰ یادشان نیاید ندیده باشند ودراین گفته هایم ندیدند . چون بکاراین نسل نمی یاد ولی بدنیست بدانند.چون بنده ازرسمهای قدیم تاندیم را دراین کتاب آوردم تا جوانان بیشتر وبهتر بدانند. آن دسته متولدین بعداز۱۳۵۰ ببعد شاید یادشان نیاید ونداشته باشند. که وِیریس وچه هست وبچه کاربرداشت میشود امروز چه چیزی جاگذین این وِیریس شده است. حدوداً درسالهای که انقلاب مفتول ،سیم، ومیخ آمدجا گزین وِیریس شد. کار راحت کرد ومردم خیلی کم کمی یادشان مانده .چون تامتولدین قبل از۵۰ مردم بازکم وبیش یادشان است. این وِیریس را می ریسیدن ودر(تم بیجارویا لله پرده ل لاپرد۱۲۷'-)کردن دور باغ جلوحیاط ومحوطه را کارهای دیگر انجام میدهند .مانندسربندی خانه و (گاچع۱۲۸'-) یاکندوج وقبلان باوِیریس بود .بعد میخ آمد.جاگذین این وِیریس شد.وبرای وِیریس ریسی کم شد.مردم برای ریسیدن وِیریس هرکی باندازه لازم کارش وِیریس می ریسید قبل ازمفتول بیاید کسی که وِیریس احتیاج داشت مواد مورید احتیاج را آماده میکرد. یک شب راانتخاب میکرد. آن روز می فت خانه فامیلان ودوستان همسایگان خبر میکرد.درفلان شب بیاید من وِریس ریسی دارم درآن شب مرد وشاید زنها هم برای آن شب شب نشینی همراه بامردشان میامدن. دریک شب بیش ازچند صد متربستگی داشت به ویریس ریسیدن جمع ویامورداحتاج طرف میریسیدن ودراین شب مرد وزن جمع میشودندهرشب بای شب نشینی خانه های یک دیگر میروند ولی امشب یک چیزیدیگراست.همکار می کنند وهم صحبت شوخی میکنند. وزن صاحب کار برای وِیریس می ریسدن. درآن شب چندین بارچای دم میکند می آورد پذیرایی میکند .دراین شب جز چای میوه هاهم ازباغ خودشان برای این عزیزانمیاورد این میوه ها ازپرتقال و(کونس یا کونوس۱۲۹'-)ویامیوه های فصل درچه زمان در چه فصل وچه میوه،ی، درباغ هست وبرای شب نشینان ویاوِیریس رسان می آورند.آنهای که آن شب آمدن تاپاسی ازشب توخانه صاحب وِیرییس می نیشینندسرگرم کار هستن .وحرف وشوی صحبت میکنند ومیخورند.اگر درآن شب آن مقدار که موریداحتیاج است تمام نشود شب بعد بازمی یایند تاکار تمام شود. وسالخورده هامیدانندچندمتر برای این کار احتیاج دارد.شایدبا چند متر کمبود یازیاد . درتمام کار هادرشمال بکمک هم میروند بدونه توقعی یاچشم داشتی از پول ؟!))
(تعریفهاوکار های که درقدیم وزندگی انجام می دادن) (عقیم کردن حیوانان چهارپایان) __عقیم کردن گاونر واسب نر طرزعقیم کردن چهار پایان (بیضه)تخم گاونر را به داخل شکم می فشارند یا می کشند.(یعنی بداخل فشار می دهند تااین بیضه به داخل برود) بعداز تخم به داخل بردند پوست که باقی مانده است بانخ آن پوست اضافه را می بندند.(این نخ ازپنبه یا پشم گوسفند تهیه شده است.)پوست اضافه را کهیر تخم مانده رابسون تاچند روز سفت بسته میباشد وبعدازچندروزی باز میکنند دیگر بیضه آن حیوان درداخل میماند دیکر برنمی گردد.آن پوست درزیر شکم آن حیوانفقط کنی جمع میشود. این گاو نر یگر نمیتواند باگاو ماده جفت گیری آمادگی ندارد.این نوع گاونر راعقیم کردن برایکشاورزی استفاده میکنند.؟تمام حیوانات نرراازاین نوع کار انجام میدهند تا برای جلوگیری ازجفت گیری میشود. مثل گاو ،اسب، و)(اسب عقیم نشده رایقرو یابندی هم گفته میشود؟! ) یک سری کار هایقدیم مردم انجام میدادن .مثلاً چوپانان. ویامردم دیگر تعریف کردن ما دراینجا آوردیم . سگهای گله رااز بچه گی یا چند وقته یا(چند سال)کهبتواند پابپایی گله حرکت کند. او امراه گله به صحرا میبرند تاسگهادیگر را ببیند بدانند وبه آن سگ ویادمیدهند برای نگهداری گله وگوسفندان این سگهاراتهیه میکردن. این سگ را آموزش میدهند چندهفته شروع می کنندبه اوآموزش گوشش که بزرگ میشودیا دراز شده گوشش راکمی یانصف آن رامی برند که شنیدن صدا کوچک یایواش بهگوش برسد گیرندگی صدا باشد معمولاً سگ ماده راکمتر درگله داری استفاده میکنند. چون سگ گله ماده باشد درزمان جفتگیری سگهای نررا یاددورورخودش مشغول میکند. وباعث تلفات گله میشود. دراین موقع گرگ هابیشتر بهگله میزنندتلفاتزیاداست ؟!))
(شب نیشینی مردم روستا شمال وشب چهره ها ) مردم شمال بخصوص روستایان شرق گیلان رسمی دارند مانند یاوری یکزسم دوست داشتنی است . این رفت امد ها شب یاروز نشینی خانواده ها برای یک نفر یایک خانواده باشد ،نیست.بلکه برای همه روستایان اینعمل انجام می دهند.شازد خیلی خیلی کم یک روستایی شب نشینی نرود.دراین شب نیشینی ها فقط مخصوص مردها نیست بعضی شبها شب نشینی مشخص باشد زن شوهر باهم میروند. زنها بیشترروز نشینی خانه همسایه ها می روند. این مردم روستادرفصل ها کاری زیاد است کمتر به این شب نشینی میروند جز اینکه سوال یارهنمای ها ی کاری کشاورزی مانندنشاءوباغ چای ودیگرکارهاازطرف میخواهد میرود.زنها صبحها بیشتر کاردارند بعدازظهر ها یکی دوساعت برای روزنشینی خانههمسایه هامیروند.درآن رو همسایه کادردست داشت بهاوکمک هم میکنند. یک وقت بافتنی دارند باخودشان میبرند هم صحبت میکنند وهم سرگرم بافتنی انجام میدهند.میزبان درآن روزبرای مهمان هاروزچهره ازچای ومیوه وبرای آنها می آورد.شب نشینی فقط برای خوردن نیست وبرایپرسش احوال پرستی وبعضی وقتهارهنمایی وهم یک شب نشینی وهم به قول قدیمیها هم دیدن یار وهم زیات وهم برایشب نشینی وهم احوالی ازهمسایه وهمسایه شب چهره( اوکونوس یااو خوج ) درفصل پاییز وزمستان درفصلهای دیگر میوه فرق دارد .درروستا دور خانه دیوارندارد به حیاط خانه میرسند صدامیزنند. به این طریق ،همسایه ،همسایه، صاحب خانه صداها می شنود می فهمد کسی توحیاط است. با،جواب دادن بله ،همسایه بفرما طرف همسایه خونه ای بعد از سوال وجواب این دوخانواده بفرما ،بفرما، برای خنده وخودشان کردن بعضی ها این جمله رامیبرند (میگویند کونوس کُرَنه پشت بام) درجواب این جمله صاحب خانه (توبفرماترِ اوکونوس هاریم توبیا اوکونوس تی قابیل نِییهَ )فارسی برای شما اِزگِل هم می آوریم توبیاببینیم اِزگِل قابل ندارد.بعدازواریدشدن چنددقیقه ،ی،مینشینند زن صاحب خانه شروع میکند برای پذیرایی مهمانان شب نشینان هرچند نفر باشندکونوس او اوخوج وچای وخوردن های دیگر برای پذیرایی رسم شبنشینی وشب چهره ؟!)
(شناخت برگ سبز چای) تاحالا درباره چای نوشتم ولی برایشهادت چای ننوشتم شناخت چای بعد ازکشت دانه درمخزن آن قسمت زمین مخزن راخوب خورد میکنند تا ریشه چای نهال به زمین فرو برود دوسال این نهال تو مخزن می ماند تاجان بگیرد بعد نشاء میکنند سال اول دوم زیاد ازبرگ سبز را نمی کنندوبرگ سبز چای که بنام رُخ گفت میشود. رُخ ازدوبرگ ویک غنچه که در وسط دوبرگ قرار داردبرگ باز نشده رامیگوین رُخ. کندن برگ سبز درقدیم بادست بود دانه دانه درنهایت چندبرگسبز پهلو یی هم درامده باهم دریک جا میکنند.اگردو برگ بازشده ویک برگ دروسط لوله هنروز بازنشده یاغنچه گفته می شود .این برگ رارُخ میگیند .و اگراین دوبرگ باشد ولی آن برگ وسطی نباشد به این برگ سبز رامینچ یابینچ گفته میشود.دربهار از این نوع برگ وبرگ مینچ کم است.ولی دراخرهای تابستان از این نوع چایی سبز زیاد است. چای شاداب به رنگ سبز کبود روغنی بهترین چای زندهسرحال است. اگر دربهار چند بوته چای رابادست کنده شود رنگ چای آن قسمت دست رنگی می شود.این چندروز آن رنگ باقی بماند. چای بهاره هم بو وهم رنگ شاداب دارد.چای قلمی کامل برگ چای است ساقه چوب وجودندارد .چای ریزباروتی گفته می شود ارقسمت چای نوکیای دوبرگ یک غنچه میباشدکه درانتهای سطح بوته قراردارد.چای درشت درجه دومعصب میشود.چای مخلوط قلمی باساقه چند نوع است هرچه چوبش زیاد ترباشدازنظردرجه بندی درجه پایین تر است .)
(پیدایش وتکامل وسائل تولید) چیزی که جامعه انسانی را ازجامعه حیوانات ،متمایز می سازد وتمام تاریخ وتمدن بشرمولودآنست پيدايش وکامل افراد وسائل تولیداست انسان ازآغاز پيدايش مانند بسیاری ازپستانداران بخصوص میمونها برروی درختهای جنگل های نواحی گرمسیری می برده واین وسیله نجات اوازچنگال درندگان بوده است.دراین هنگام خوراک اورا میوم جات وریشه درختان تاًمین میدهند نخستین افزاری که بدست انسان ساخته شده افزار سنگی است .انسان دربرابردرندگان ناچار باید ازخود دفاع نماید یا برای بدست آوردن خوراک جانوران دیگر راشکارکند.افزارهایسنگی مانند تیز،آنسان ،چخماق وغیره مولوداتی .دواحتیاجند وتراش آنها درآغاز خیلی خشن ودور ازظرافت بوده است،مقارن همین زمان است که آتش کشف گردید واز آن برای طبخ شکار وماهی استفاده شد. افزار های سنگی کهنقاط دور ازدیگر بدست آمد درشکل ماند افزارهای نامبرده دربالا نمی توانندخوراک انسان رابطه منظم تامین نمایند.یراشکار حیوانات بکمک آنها جز درمواردی که بخت یارینماید ممکن نیست،ازاین روشکر هنوز ندان رونقی ندارد. ام.از روزی که تیرکمان پیداش شکارحیوانات یکی ازشعب فعالت انسان بشمار آمد.باافزارهای دیگری مانند چاقوی سنگی انسان پوست شکار را میکندوگوشت اورا قطعهقطعه نموده میپزد وپوست آنرا بکمک سوزنهائی ازاستخوان بهم وخته ولباس تهیه مینماید.هرچه تکامل انسان پیش میرود. افزارهای تولید هم تکمیل میگردند.درمرحله بعد وقفه ای درساختمانهای سنگی پدیدارمیگردد. واستون شاخ وچوب برایتان ظروف واثاثیه دیگرجای سنگ،باساقه های نازک نی سبدهای مخصوصیساخته میشود،تنه درختان بکمک تبر سنگی بصورت قایقهای درآید و سیله ای برای تغییر مکان بدست میدهد. درچنین جامعه ساده وقاقدو سائل تولید هنوز ازاحتیاج فردتحاوز نمیکند. ، تقسیم کار میان زن و
مردمفهومی ندارد. اینست که هیچ نوع تفاوت واعتباری میان افرادازنظر مادی واقتصادی نیست. برای تأمین زندگی درتمام موارد به شکار نمی توان اعتماد داشت. درآن زمان برای کشاورزی هم ازجمله گندم ذرت وسبزیجات ازروش اولیه مانند ( داس گاو آهن)کههمه ازسنگ یاچوب ساخته می شوند کشت میکند،(ازاطلاعات عمومی زرین) (تحقیق کنندگان وپژوهشگران دراین خط سرسبز گیلان ) دانشمندان ونویسندگان بزرگ ، تحقیق کنندگان وپژوهشگران ایران وخارجی یکی دواز نویسندگان وپژوهشگرانخارجی تحقیق کردند.بسیار ارزنده است .مانند ویلیام گالیکان، وکرشمن ،درکتاب خودشان چنین آوردند. وجدوتمدنی بزرگی دراملش ودیگران اشاره دارند.میان آثار زیر خاکی این دوناحیه باآنچه که ازمارلیک بدست آمده دانشمندان دیگر درباره این خطه نویشته اند وتحقیق کرده اند.دراین خطه سرزمین وبه وسعت۱۴۷۱۱کیلومتر مربع که درجنوب غربی دریای خزر بافاصله۳۶ درجه و۳۶ثانیه _و۳۸درجه ۲۷دقیقه ۷ثانیه عرض شمالی درمتدا وشمال غربی_جنوب شرقی کشیده شده درجهت مداری استواو۴۸ درجه و۳۵ دقیقه تا۵۰درجه۲۶دقیقه ۴۲ثانیه طول شرقی ازطرف آنهارگرینوچقرارگرفته است .این دیار ازشمال به دریاخزرکشورهای شمالی وهمسایه گان دریاخزرمانند آذربایجان وازجنوب وجنوب غربی بهخط الرس اصلی تکیه به رشته کوههای البرز که مابین قزوین وزنجان وبه این گیلان واقع شده .ازشرق به استان مازندران وازغرب به استاناردبیل محدود می شود.،طول آن ازشمال غربی به جنوب شرقی درحدود۲۲۵ کیلومتر وعرض آن از۲۵کیلو متر تا۱۰۵ کیلومتر تغییر میکند.کمترین فاصله این دریاخزر باکوه نزدیک به ۳کیلومتر وبیشترین فاصله آن کوه بادریاحدود۵۰کیلومترمی باشد. دانشمندان زیادی (زحمت کشیدن برای این منطقه واین فرزندان وخوانندگان ومردم این منطقه وحتی برای مردم ایران بدانندو،،(البته قرار نبود که من تاریخ گیلان رابنویسم لذا ازاسم کتاب مشخص کننداست.که فقط رسم واداب فرهنگ میباشد برای اثبات کردن نوشته هایم چند جمله وبرای دانستن مردم یاآنیدگان ؟!) درمیان اثارزیرخاکی این دوناحیه با آن چه که از مالیک بدست آمده همانندیمشابعه زیادی وجد دارد. وبراحساس عقیده برخی ازپژوهشگران .این قوم درگیاان وقسمت شمال باختری واذربایجان زندگی می
کردند وسابقئه سکونت آنها در این سرزمین مادی ها وفارسی ها این ناحیه زندگی میکرد. _ویلیام کالیکان_ ترجمعه گودرزاسعدی تهران۱۳۵۰ __هنرایران_دردوران ماد وهخامنشی ،-گیرشمن،ترجمه دکتر عیسی بهنام _بنگاه ترجمه نشرکتاب تهران۱۳۴۱ __نشانی ها ازگذشته دور گیلات ومازندران ،جهانگیر سرتیپ پور -تهران۱۳۵۶ __سرزمین گیلان ،الکساندر خودشکوفایی _ترجمعه دکترسیروس سهامی نشرپیات-تهران۱۳۵۴ سرتیپ پور __ چهانگیر یادشده ص_۱۰۶ درص-۸۱ ازکتاب راهنما زیارت سیاحت درگیلان باتوجه بهکار پهلوی دوره ساسانی از بازمیان کادوس ها و (سکائیان)همبستگی های وجود داشت سکائیان ،اقوام جنگجویی ازایارئی ها بودند که به قصد دست یافتن به چراگاههای سرسبزدشت استقلال خود را بازیابد وسقوط ساسانیان،پای نیروی اسلام را به این کشور بازکرد،امابا وجوداین راه گیلان همچنان یه روی آنهابسته مانده .نخستین برخورد مردم دیلم با(عراب) در زمان خلافت عمر رویداد که باکشته شدن (مونا) سردار بزرگ سپاه دیلم به عقب نشینی این سپاه به سرزمین آنان انجامید.؟دربارهشان تحقیق کرداند ونویشتندمانند. عبدالمک بن مروان حجاج بن یوسف که ببخشید ازایران حکومت میراند.، تلاش زیادی درستیلای برایتان به کاربرد ،ولی این گوشش هاهرکز نتوانست برای اوپیروی به یار آورد وکیلان همچنان استقلال خود راحفظکرده بود. وامرای محلی برآن حکومت می راندند.؟
(گیلان به روایت کتاب های تاریخ ) (ابوعبدالله محمدبن احمدمقدسی) (قرن چهارم ه___ق درکتاب احسن التقاسیم فیمعرفهً.الاقالیم)__ابوالقاسم محمدابن حوقل که درزمان ساسانیان میزیسته درکتاب (صورهً الارض) نیز درکتاب(حدود العالم من المشرق الی المغرب)که به سال۳۷۲ ه _ق تالیف یافته (یاقوت حموی) که دراوایل قرآن هفتم درمناطق شمال ایران به سیرو
سیاحت پرداخته در کتاب (معجم البلدان)ونیزبسیاری دیگر ازپزوهشگران،هریک درتالیفات خود به گونه ای ازگیلان یادکرداند و(حمدالله مستوفی)مورخ وجغرافی دان بزرگ قرن هشتم،درکتاب خود به نام(تاریخ گزیده)ازرشت ولاهیجان نیز نام برده وهومن ولاهیجان راداراملک خوانده است. و(شمس الدین محمدبن ابیطالب انصاری دمشقی دراثرخود بنام(نخبته الدهرفی عجایب البروالمجر ) دربارهگیلان می گوید وکتابی به نام کتاب گیلان وتحقیق کنندگان وپژوهشگران بزرگان و ایران درسه جلد بالای صد نفر دانشمندان ونویسندگان تحقیق کنندگان ایران درباره گیلان نوشتند ،، ومامردم گیلان اگرهرخانه ای ازاین کتابنامه ولی بایدحدعقل یک بار بخوانیم تا بدانیم این کتاب بسیار نفیس میباشد وکتاب دربارهای مردم وفرهنگ کمی توصیح دادند.نویسندگان وبازهم بنویسند درباره ایندیار باز جاداره ازفرهنگ اداب وتاریخ بنویسند .؟بحث ازتاریخ راپشت سربگذاریم بیایم حرف دلم رابزنیم ای سر زمین سرسبززیبای من وای جلگه های قشنگ من وای کوه های سر به فلک کشیده وای دریایی پرآب وموجهایزیبا وکوه به قشنگی دشت، ودشت به زیبای کوهها ای دیار همهچه تمام من، ای وطن من، ای خاک من،ای سر زمین قشنک وزیبای من؟؟!))
..