ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه حبیب‌اللهی
فاطمه حبیب‌اللهی
فاطمه حبیب‌اللهی
فاطمه حبیب‌اللهی
خواندن ۲ دقیقه·۵ ماه پیش

در ستایش سکون

یه وقتایی مغزم خاموشه.
خبری از خلاقیت و ایده نیست...
نه انگیزه، نه شوق.
نه رنگ، نه فرم.
فقط یه مشت سفیدی اون بالا تو کله‌مه.

ذهن خاموش،، برای خیلیا یعنی تموم شدن. اما برای من یه جور بی‌وزنیه. یه حالتِ تعلیق. نه سقوط، نه صعود. یه لحظه‌ی ناپایدار، اما شریف.

نه قراره چیزی خلق شه، نه لازم چیزی حل شه.
همه‌چیز، همینطوره که هست. و همینه که مهمه.

بذار واضح بگم:
من همیشه با طرح نمیام سر کار.
بعضی روزا فقط با بودن میام.
نه ذهن پر، نه ایده‌ آماده.

ولی عجیب اینجاست:
گاهی اون لحظه‌ها، از هر جلسه‌ی طوفان فکری پربارترن.
نوعی حرکت در سکون

یه نگاهی به تاریخ بندازیم، متوجه می‌شیم سکون خلاق همیشه بخشی از مسیر بزرگان بوده:

وقتی طاعون اومده بود، دانشگاه کمبریج تعطیل شد. نیوتن به خونه برگشت و برای ماه‌ها کاری نمی‌کرد جز قدم‌زدن تو باغ.
اون لحظه‌ای که سیب افتاد، اونجا بود... توی خلأ، توی بی‌برنامگی، توی سکون.

خلاق‌ترین اکتشافات نیوتن (از گرانش تا حساب دیفرانسیل) تو اون دوران انزوا و تنهایی شکل گرفتن — نه وسط کلاس و آزمایشگاه.

یا بتهوون و پیاده‌روی‌های روزانه
بیتهوون هر روز ساعت‌ها توی طبیعت قدم می‌زد. بدون هدف. بدون نُت. فقط راه می‌رفت.
و وسط یکی از همین سکوت‌های پیاده‌روی، تم اصلی سمفونی پنجم به ذهنش رسید.

سالوادور دالی، استاد سوررئالیسم، یه تکنیک عجیب داشت برای «دریافت ایده» از ناخودآگاه:
قبل از شروع نقاشی، یه قاشق تو دستش می‌گرفت و کنار یه بشقاب فلزی می‌نشست.
وقتی خوابش می‌برد، قاشق می‌افتاد و صدای فلز بیدارش می‌کرد.
همین لحظه‌ی بین خواب و بیداری، جایی که مغز هنوز نیمه‌هوشیار بود، بهترین ایده‌ها و تصاویر به ذهنش هجوم می‌آورد.

از دیدگاه علمی:

شبکه‌ای در مغز هست به نام "Default Mode Network" (شبکه پیش‌فرض) که وقتی شما به هیچ کاری متمرکز نیستید، فعال می‌شود.
این شبکه مسئول پردازش‌های ناخودآگاه و ساختن ارتباطات خلاقانه است.
مطالعات نشون دادند (Andreasen, 2011) که این لحظات «خالی» مغز، زمینه‌ساز الهام و ایده‌های نو است.

همچنین مفهوم روانشناسی به نام تأثیر انکوباسیون (Incubation Effect) وجود داره که می‌گه:
اگر پروژه یا مشکلی رو برای مدتی کنار بگذارید، ذهن ناخودآگاه همچنان روی اون کار می‌کنه.
مطالعه‌ای در ۲۰۰۹ (Sio & Ormerod) نشون داده کسایی که بین کارشون استراحت می‌کنند، ایده‌های خلاقانه‌تر و راه‌حل‌های بهتر از کسانی ارائه می‌دهند که بدون وقفه کار می‌کنند.

حالا با آگاهی از این نکات
من دیگه از اون لحظه‌ها نمی‌ترسم.
دیگه از «هیچی به ذهنم نمی‌رسه» وحشت نمی‌کنم.

چون فهمیدم:

سکوتِ ذهن، پیش‌درآمدِ خلاقیته.
بی‌انگیزگی، گاهی جا باز کردنه برای چیز درست.
بیکار بودن، همیشه تنبلی نیست. گاهی تمرکزه، بدون زور.

وقتی ذهنم خاموشه، با خودم نمی‌جنگم.
نمی‌گم: «زود باش یه کاری بکن، یه چیزی خلق کن، نشون بده خلاقی!»
نه.

خلاق بودن یعنی بلد باشی کی بجنگی،
ولی مهم‌تر از اون: کی صبر کنی.

اگه تجربه‌ای شبیه این داشتی،
بدون که اون لحظه بی‌صدا، بخشی از خلاق‌ترین نسخه‌ی تو بوده.

من،
فاطمه حبیب‌اللهی
طراح.
نه همیشه پرانرژی.
ولی همیشه پذیرای جریان صحیح طبیعتم.

طوفان فکریخلاقیتسکونآگاهیخودشناسی
۸
۲
فاطمه حبیب‌اللهی
فاطمه حبیب‌اللهی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید