مدتی میهمانم بود و ما را هوایی کرد و رفت
بر دلم زخمی نشاند و خزانی کرد و رفت
گوئیا حالا بمان چوب وفاداری بخور
روزکی خندید با ما خاله بازی کرد و رفت
عاشقش بودم حسابی کار دست دادم به دل
مدتی چرخید و دنیایم را حبابی کرد و رفت
برای دیدنش مثل کودک ذوق می کردم ولی
با جدایی دیده ام را رنگ اناری کرد و رفت
خواست وسعت تنهایی ام را به رخ ما بکشد
نیشخندی زد به رویم ٬ خود نمایی کرد و رفت
با دلم سرگرانی کرد و بهانه می گرفت
به هوای دگری ٬ عقده هایش تلافی کرد و رفت
رها کریمی