سفرنامه ترکیه
تاریخ سفر از چهارم لغایت هفدهم مرداد ماه سال ۱۴۰۳ .
مدت سفر ۱۴ روز .
مسافت طی شده بیشاز پنج هزار و دویست کیلومتر.
کشورهای مورد هدف ایران ، ترکیه و گرجستان.
همسفران موتورسوار ، آقایان صادق رهبر عالم ، پرویز قاسمی ، احسان مولوی ، حمیدرضا مشکسار و سیدحسن حجازی.
ناگفته نماند که تعداد داوطلبین سفر به ترکیه و گرجستان ، ۹ نفر بودند که بنا به دلایل شخصی نتوانستند با تیم همراه شوند .
تقدیر تشکر داریم از اعضای محترم کانون جهانگردی استان فارس با مدیریت جناب آقای حقیقت جو و جمعی از دوستان گرامی در کلوپ موتوتورینگ کانون جهانگردی شیراز و همچنین اعضاء و مدیریت محترم کانون جهانگردی و اتومبیلرانی تهران با مدیریت جناب دکتر عرفانی که در هماهنگی با عوامل اجرایی و بدرقه گرم و صمیمانه ما را یاری کردند .
قابل یادآوری است که طبق هماهنگیهای انجام شده توسط دکتر عرفانی با سرکنسولگری ایران در ترابزون ترکیه تیم موتورسواری کانون جهانگردی استان فارس حامل پرچم خوش رنگ ایران بعنوان سفیران صلح و دوستی به کشور ترکیه سفر کردند .
فصل اول:
سفر از شیراز آغاز شد؛ شهری که با زیباییهای تاریخی و فرهنگیاش، یکی از نقاط برجسته گردشگری ایران است. این اعزام به عنوان بخشی از یک مأموریت صلح و دوستی، با بدرقه رسمی مدیران کانون جهانگردی استان فارس آغاز گردید. مقامات مسئول و جمعی از همرکابان موتورسوار با حضور خود در مراسم بدرقه، بر اهمیت این مأموریت و نقش سفیران صلح در ایجاد روابط دوستانه و فرهنگی تأکید کردند.
در مرحله اول سفر، کاروان از شیراز به سمت تهران حرکت کرد. تهران، پایتخت ایران، با تلفیقی از تاریخ، فرهنگ و زندگی مدرن، میزبان بعدی سفیران صلح بود.
در تهران نیز مقامات کانون جهانگردی و اتومبیلرانی به گرمی از کاروان استقبال و در روز حرکت با بر پایی مراسم بدرقه و پوشش خبری ، برنامههایی در راستای ترویج سفر و صلح و دوستی برگزار شد.
روز جمعه پنجم مرداد ماه سفر به سمت تبریز ادامه یافت.
شهر زنجان اولین مقصد برای بیتوته کوتاه و صرف نهار بود که با استقبال کم نظیر تیم موتورسواران این شهر همراه بود .
تبریز، با تاریخ غنی و مردمانی مهماننواز، مقصد بعدی این سفر بود. این شهر به عنوان یکی از مراکز اصلی فرهنگی و تاریخی ایران شناخته میشود،
شب سوم سفر ، اقامت در خونه باغ یکی از دوستان تبریزی سپری شد . جا دارد از میهمانوازی گرم ایشان صمیمانه تقدر و سپاس داشت .
ساعت هشت و نیم صبح روز شنبه حرکت به سمت مرز رازی داشتیم . شهرهای مرند ، خوی و قطور مهمترین شهرهای مسیر بود .
حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر مرز رازی آماده انجام تشریفات مرزی شدیم .
برگه کاپیتاژ ، بیمه نامه ترکیه ای موتور ، دفترچه پلاک و گواهینامه بین المللی به همراه گذرنامه معتبر ، مدارکی است که باید آماده و تحویل مرزداران ایران و ترکیه شود .
پرداخت هزینه بنزین داخل باک وسیله نقلیه به مبلغ هر لیتر حدوداً ۵۵ هزارتومان و عوارض خروج نیز مخارج عبور از مرز ایران است که بصورت نقدی پرداخت خواهد شد .
برآورد مدت زمان گذشتن از مرزها تقریباً سه تا پنج ساعت خواهد بود .
استقبال و کنجکاوی مردم و رهگزان در جاده و شهرهای مختلف در میهن عزیزمان خالی از لطف نبود . بعضی با گرفتن عکس های یادگاری و تعدادی هم دعوت به منزل و رفع خستگی از تیم موتورسواری استقبال می کردند . در خاطر داریم هنگام عبور از شهر خوی یک نفر از هموطنان اهل اردبیل متوجه سفر ما به ترکیه شد وی با دادن شماره تلفن تاکید کرد که در صورت نیاز به کمک و راهنمایی در شهر وان ترکیه با ایشان تماس داشته باشیم . در شهر وان بصورت ناخواسته متوجه دفتر وی در کنار هتل محل اقامتمان شدیم .
مرکز استان وان اولین مقصد سفرمان در کشور ترکیه پیش بینی شده بود ، شهر وان با دریاچهای بزرگ و آرام که به نام خود شهر نامگذاری شده ، ما را شگفتزده کرد. رنگهای آبی دریاچه در تضاد با کوههای اطراف ، تصویری خیرهکننده ایجاد میکند. قلعه وان که بر روی تپهای مشرف به دریاچه قرار دارد، با چشماندازی وسیع و تاریخی چند هزار ساله، مکان مناسبی برای شروع این سفر بود. جزیره آختامار با کلیسای تاریخی خود، جایی بود که احساس میکردیم در میان تاریخ و طبیعت گم شدهایم.
جالب این که با توجه به نزدیکی این شهر به مرز ایران ، هموطنان زیادی را چه به عنوان توریست و چه مقیم و کاسب دیدار خواهید کرد . بسیاری از مغازه ها با تابلو و زبان فارسی از شما پذیرایی می نمایند .
پس از دو روز اقامت در هتل آشور ، آماده سفر به شمال شرقی ترکیه شدیم .
یکشنبه صبح طبق برنامه زمانبندی شده از جاده ساحلی وان به سمت شهر ارزرون حرکت و در بین راه از آبشار زیبای مرادیه واقع در کیلومتر ۹۰ دیدن و سپس ادامه مسیر داده شد.
ابتدای هر شهر ایست بازرسی ژاندارمری ترکیه مستقر و بعضاً با چند سوال و پاسخ ادامه مسیر خواهید داد .
ارزروم ، شهری در دل کوهستانهای آناتولی شرقی، با هوای خنک و معماری تاریخیاش به ما خوش آمد گفت. قدم زدن در خیابانهای سنگفرششده و بازدید از موزه ها و مساجد تاریخی ، یادآور اهمیت این شهر در تاریخ اسلامی می باشد .
بافت شهر بیشتر فرهنگی و توریستی با مردمی آرام و خونسرد بنظر می رسد .
هتل چنار مکانی برای دو روز اقامت ما بود در این شهر .
گردش با موتورها در شهر توجه بسیاری را به خود جلب می کرد خصوصاً دوستداران و علاقمندان به موتور و این سبک سفر . در همین راستا نیز خانواده ای دو نفر از اتباع آلمانی ضمن معرفی خود بعنوان موتورسواری که قبلاً به همراه همسرش به ترکیه سفر داشته ، تجربه خود را از سفر با موتور ادونچری اعلام و چند مسیر مهیج و پر چالش را عکس ها و فیلم های سفر در این مناطق را ارایه و پیشنهاد ادامه سفر از مسیرهای یادشده را داشت .
صبح روز ششم سفر شهر ارزرون را به مقصد سواحل زیبای دریای سیاه ترک کردیم .
هر چند کیلومتر که به شمال نزدیک می شدیم شهرها و آبادی ها متراکم و جادهها کوهستانی تر و هوا نیز خنک تر ، روبه سردی می رفت .
پس از دو ساعت رانندگی در جادههای پر پیچ و خم به دوراهی که توریست و موتورسوار آلمانی لوکیشن داده بود رسیدیم . با توجه به چالشهای پیش رو ، با تصمیم جمع مقرر شده از چالشها گذر و سفر را با ماجراجویی زیبا و دفتر خاطرات را رنگین تر کنیم .
مسیر مورد نظر از روستای بایبورت می گذشت. روستایی که منتهی می شد به کوهپایه ها و ارتفاعات پوشیده از ابر و مه غلیظ ، سر سبز با مزاع کشت و مراتع دامداری .
وقت نهار بود و همه مبهوت طبیعت خدادادی. کنار جاده کلبه ای چوبی کوچک ، مزین به بوته های توت فرنگی و ذرت . با اجازه صاحب خانه می خواستیم برای فرار از باد در پناه کلبه بیتوته کنیم که ایشان کلبه را خالی و در اختیار ما گذاشتند . زن و شوهر پا به سن به منزل مجاور رفتند .
بوی شیر و لبنیات تازه فضای کلبه را عطر آگین کرده بود . و ای کاش صاحب خانه بود و می توانستیم مقداری خریداریم کنیم .
نهار را که از قبل تهیه کرده بودیم گرم کرده و با اشتیاق فراوان میل و آماده حرکت شدیم .
جاده باریک روستایی با مه غلیظ و باران همراه باد سرعت را کم کرده بود . موتور به ندرت به دنده ۲ کشیده می شد .
یک ساعتی با همین وضعیت مسیر را ادامه داده تا به روستای سلطان مرات رسیدیم . خانههای روستایی در کنار چند هتل ستاره دار و مسجدی شیک که غرق در ابر بود .
حضور پر شمار توریست های عرب که باخودرو های پلاک کشور خود و بعضاً ون های اجاره ای
از شاخصهای این مکان بود .
نوشیدن چای داغ با نان محلی که همراه پنیر و عسل به روش سنتی طبخ می شد ،خود حکایت دارد .
ساعت چهار بعد ازظهر بود و هنوز اطلاع چندانی از مسیر پیش رو نداشتیم اما اهالی می گفتند که این مکان مرتفع ترین روستای منطقه است ، باید حرکت می کردیم تا قبل از تاریکی مکانی پیدا کنیم .
به یاد ندارم چه مدتی طول کشید اما پس از گذشتن از جاده های پر پیچ و خم با شیب ملایم و جنگل های باران خورده ،حوالی ساعت شش به روستای ازون گل وارد شدیم .
ازونگل با زیباییهای طبیعی، آرامش بیپایان، و فضای رویاییاش، جایی است که حس میکنی زمان متوقف شده و میتوانی برای لحظاتی از هیاهوی زندگی روزمره دور شوی. این سفر، نه فقط یک گردش، بلکه تجربهای بود که روح را تازه و ذهن را آرام میکرد.
دیدن دریاچهای زیبا که در دل کوهها و جنگلها قرار گرفته، تمام خستگی مسیر را از تنمان بیرون برد. دریاچهای که به سبب موقعیت جغرافیاییاش در میان کوهها، همیشه پوشیده از مه است و تصویری جادویی خلق میکند. خانههای چوبی که اطراف دریاچه ساخته شدهاند، با بامهای شیبدار و گلهای رنگارنگ، منظرهای از یک کارتپستال واقعی را به نمایش میگذاشتند.
در کنار دریاچه، زمانی را صرف پیادهروی و نوشیدن چای محلی کردیم. هوای پاک و خنک، مه غلیظی که به آرامی روی آبهای دریاچه میرقصید، و صدای پرندگان که از دل جنگل به گوش میرسید، همه دست به دست هم دادند تا این لحظات به یکی از زیباترین خاطرات سفر تبدیل شود.
به هر تقدیر مناسب بود یک شب را در این شهر توریستی سپری کنیم .
هلتهای و رستوران های مجلل در دل کوه و جنگل با تمام ظرفیت در اجاره اتباع عربستانی ، قطری ، کویتی و اماراتی بود و چند ساعتی را صرف پیدا کردن هتل کردیم اما جوینده یابنده است .
صبحانه نیمرو و چای داغ در حیاط مشرف به دریاچه و مناره سر به فلک کشیده مسجد لذت خودش را داشت .
شهر ترابزون در ۹۰ کیلومتری اینن مکان بود .
لذت رانندگی در جاده ها چه با موتور و چه با هر وسیله نقلیه دیگر زمانی لذت بخش است که با اطمینان خاطر پیچ ها و تونل ها را پشت سر می گذاری بدون اینکه احدی مقررات رانندگی را زیر پا بگذارد . در طول مسیر از سبقت های بیجا و سرعت غیر مجاز خبری نبود در نتیجه حادثه ناگواری هم مشاهده نشد .
ترابزون یکی از شهرهای مهم و تاریخی ترکیه است که در ساحل دریای سیاه قرار دارد. این شهر دارای بندر و فرودگاه بینالمللی است که به عنوان مرکز مهم تجاری و ارتباطی منطقه شناخته میشوند. از سال ۱۳۲۵، کنسولگری ایران در ترابزون فعالیت میکند که نشاندهنده روابط عمیق دیپلماتیک و تجاری بین ایران و ترکیه است. در این شهر موزهها و بناهای تاریخی متعددی وجود دارد، از جمله کاخ آتاترک که یکی از مکانهای دیدنی و تاریخی ترابزون به شمار میرود. این کاخ در گذشته میزبان شخصیتهای مهمی همچون رضا شاه پهلوی بوده است.
جاذبه های گردشگری سبب شد که سه روز را صرف دیدن و گردش در این سپری نماییم .
روز دوم اقامت طبق هماهنگی قبلی بنا به دعوت سرکنسول ایران به کنسولگری جمهوری اسلامی رفتیم وبا استقبال گرم سرکنسول ، کنسول و سایر کارمندان قرار گرفتیم .
در این دیدار یک ساعتی را پیرامون اهداف سفر به بحث و گفتگو گذشت .
بیان خاطرات سفر با موتور ادونچری نیز برای آنان جاذبه خاصی داشت .
نکته جالبی که سرکنسول ایراد کردند اجاره چند ده ساله بندر ترابزون توسط ایران از زمان رضاشاه پهلوی بود که مبین قدرت و نفوذ ایران و اهمیت تجارت در این منطقه بوده است .
با توجه به وجود چندین دانشگاه مهم در این شهر حضور ایرانیان بیشتر بصورت دانشجویی و برای تحصیل می باشد .
فصل دوم سفرنامه :
گرجستان یکی از کشورهای همجوار دریای سیاه و هم مرز با ترکیه می باشد . خالی از لطف نبود که سفری کوتاه به این کشور داشته باشیم . فاصله ترابزون تا مرز گرجستان حدود ۱۷۵ کیلومتر است .
صبح روز سوم اقامت ، ترابزون را به مقصد گرجستان شهر باتومی ترک کردیم .حوالی ظهر وارد مرز سارپی شدیم و پس از طی مراحل قانونی مرزی به کشور گرجستان پا گذاشتیم . ایران با گرجستان قراداد لغو روادید دارد و نیاز به اخذ ویزا نمی باشد.
سفر با موتورسیکلت به گرجستان و شهر باتومی میتواند یک تجربه هیجانانگیز و منحصر به فرد باشد. باتومی، شهری ساحلی در دریای سیاه و نزدیک به مرز ترکیه، به خاطر طبیعت زیبا، سواحل شنی، و معماری مدرن معروف است.
مسیرهای جادهای به سمت گرجستان، به ویژه از طریق ترکیه، مناظری بینظیر از کوهها، درهها و جنگلها ارائه میدهند. عبور از این مسیرها با موتور، فرصت فوقالعادهای برای لذت بردن از طبیعت و کشف روستاهای کوچک و فرهنگ محلی فراهم میکند.
باتومی به عنوان یکی از مقاصد گردشگری محبوب در گرجستان، امکانات خوبی از هتلهای مختلف گرفته تا مراکز خدماتی در این شهر موجود است. همچنین، آب و هوای معتدل باتومی در فصل بهار و تابستان، شرایط ایدهآلی برای سفر با موتور ایجاد میکند.
در باتومی، میتوانید از جاذبههایی مانند بلوار باتومی، باغ گیاهشناسی، برج الفبا و مجسمه "علی و نینو" بازدید کنید. تجربه کردن غذای محلی و تعامل با مردم مهماننواز گرجی، سفرتان را به یادماندنیتر میکند.
یک روز کافی بود تا تجربه ورود به این کشور را داشته باشیم تا در آینده نزدیک سفری مستقل به گرجستان داشته باشیم .
اولین شهر بزرگ بعد از مرز سارپی گرجستان شهر هوپا است .
برای بازگشت به میهن لحظات سپری می شد . قلبها پر طپش و دلها همراه قاصدکها پرواز می کرد . باور داریم آغوش مام وطن گرمتر از هر مکان دیگر است .
جادهها و شهرهای رفته را یکی پس از دیگری طی کرده و از مرز بازرگان وارد خاک پاک ایران شدیم .
بنظرم امروز شانزدهم مرداد است که مهر ورود در گذرنامه زده شده .
خسته که نبودیم شهر شیراز منتظر مسافرینش بود . بدون وقفه دل را به جاده زدیم و راهی شدیم ، پس از یک شب اقامت بین راهی ، روز هفدهم مرداد ماه سفر تمام شد اما خاطرات آن پایان ناپذیر .
در خاتمه جادارد از زحمات بی دریغ مدیر کلوپ و لیدر تیم جناب رهبر عالم و همچنین همیاری جناب دکتر مولوی معاون کلوپ در این سفر باشکوه و خاطره انگیز کمال تقدیر و تشکر داشته باشیم . فراموش نخواهیم کرد دلسوزی و مدیریت ایشان را .
سیدحسن حجازی
کلوپ موتوتورینگ کانون جهانگردی استان فارس - شیراز
به تاریخ ۲۵ مرداد۱۴۰۳