اکبر فرهادی
اکبر فرهادی
خواندن ۱ دقیقه·۱۵ روز پیش

از قبض‌های کودکی تا آشنایی پیمان ۲۹ سالگی!

سلام! من علی‌ام، ولی وقتی ۹ سالم بود همه بهم می‌گفتن علی کوچولو. بچه که بودم، خونه‌مون یه قانون داشت هر کی قبضو یادش بره، برق یا آب قطع می‌شه!

یه بار مامانم گفت: علی، برو باباتو صدا کن، برق قطع شده!
بابا اومد و گفت: ای وای، قبض برق یادم رفت!
اون شب تو تاریکی شام خوردیم. من همون موقع با خودم گفتم: چرا یه کسی نیست که همه قبضا رو خودش پرداخت کنه؟

بزرگ‌تر که شدم، تو خونه همون داستان ادامه داشت. یه بار آب قطع می‌شد، یه بار گاز، و من همیشه آرزو می‌کردم یه روز بیاد که دیگه هیچ قبضی یادمون نره.

حالا من ۲۹ سالمه. یه شغل شلوغ دارم، زندگی پرمشغله، و مثل بچگیم هنوزم گاهی قبض‌ها رو یادم می‌ره. چند وقت پیش، وسط یه جلسه کاری مهم بودم که یهو گوشی‌ام زنگ زد. مامان بود. گفت: علی، قبض برق رو دادی؟"
گفتم: مامان، اصلاً یادم نبود!


اون لحظه بچه ۹ ساله‌ای که تو ذهنم بود، دوباره بهم گفت:دیدی؟ هنوزم همون آش و همون کاسه!

بعد از اون ماجرا، یکی از دوستام دایرکت دبیت پیمان رو بهم معرفی کرد. گفت:

پیمان همه قبضا و قسطاتو خودش سر وقت پرداخت می‌کنه. دیگه نه مامانت زنگ می‌زنه، نه تو استرس داری.

پیمان رو فعال کردم، و حالا زندگیم یه آرامش خاصی پیدا کرده. قبض برق؟ پرداخت شده. قسط وام؟ سر وقت تسویه شده. حتی یه بار مامان زنگ زد و گفت:

علی، برق قطع نشده؟ قبضو دادی؟
با خونسردی گفتم: مامان، پیمان داده. نگران نباش.

وقتی به گذشته فکر می‌کنم، می‌بینم اون آرزوی ۹ سالگی‌ام حالا به واقعیت تبدیل شده. پیمان نه فقط یه سیستم پرداخت، که یه جور رویای کودکیمه که حالا بهش رسیدم.

دایرکت دبیتپیمانپرداخت_مستقیم_پیمان
اصغر خواهرماست!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید