بیایید از عنوان این بخش که آمیخته به بزرگ نمایی است بگذریم. موضوع این قسمت درباره تاثیر نوشتن در التیام رنج های روحی است.
نوشتن نه به معنای مهارت خاص در نویسندگی. همه ما قرار نیست قلمی مانند عرفان نظر آهاری یا حسین وحدانی داشته باشیم. نوشتن به معنای اسیر کردن کلماتی که میخواهند ما را اسیر کنند. یعنی شکار چیزی که ما طعمه او هستیم. بله کلمات!
در دوران افسردگی، ذهن مان ممکن است تحت اشغال همین کلمات باشد. انگار درون سر مان رادیو روشن کرده اند. هر موجی را که عوض میکنیم گوینده ای با صدایی رسا در حال بیان سرخط اخبار ویرانی ماست. یک سری کلمه به وحشیانه ترین شکل ممکن در ذهن مان تاخت میکنند. که:
اینجا آخرشه
همه چی تموم شد
تو مقصری
تو دیگه تنهایی
هیچکس تو رو نمیخواد
تو دیگه مهم نیستی
اینا میخوان اذیتت کنن
خدا کجاست اصلا؟
تو بدبختی
زندگیت همینه
درست نمیشه
تو باختی
الآن آخر خطی
بین همه این تو بودی که ضرر کردی
چرا اینطوری کردی؟
چرا اونطوری کردی؟
تو هیچوقت بخشیده نمیشی
چیزی که خرابش کردی دیگه درست نمیشه
دارن بهت دروغ میگن
میخوان بهت آسیب بزنن
حتما یه چیزی هست که تو نمیدونی
قراره یه اتفاق بد بیفته
آینده چقدر تاریکه
قراره یه خبر بد بشنوی
اون میخواد تو رو ترک کنه
تو قراره تا آخر عمر قلبت شکسته باشه
حتما تو یه کاری کردی که اون باهات اینطوری رفتار کرده
شاید اگه این کار رو نمیکردی هیچوقت اینطوری نمیشد
و
و
و
و
این کلمات مثل نازی ها به سراسر ذهن مان حمله همه جانبه میکنند. حالا راهکاری که از همه در این مواقع میشنویم چیست؟ بله؛ مثبت اندیشی!
یعنی همین هنگام که این کلمات منفی در سرمان میچرخند ما بیاییم یک سری کلمه مثبت را در سر خود آزاد کنیم. ذهن مان میشود شبیه مهد کودک. هر جایی یک مشت کلمه در حال شلوغ کاری هستند. خب اینگونه که در انتها سرسام میگیریم.
پس راهش این نیست. راهش یک تکه کاغذ و یک قلم است و دستی که قرار است بنویسد.
ذهن ما یک فضای بی انتهاست. یک محدوده وسیع که ته ندارد. لااقل ما قادر به درک ته آن نیستیم. کلمات، وقتی که در ذهن ما هستند یک فضای بی انتها برای جولان دادن دارند. برای همین قدرت شان زیاد است. برای همین کلمات منفی در ذهن مان امپراطوری راه انداخته اند. راه سقوط این امپراطوری، نوشتن این کلمات روی کاغذ است. چرا که با این کار، ما این کلمات را از فضای نامحدود ذهن مان روی یک تکه کاغذ دو بعدی و محدود می آوریم. حالا ما امپراطور این کلمات هستیم. میتوانیم بعد نوشتن شان آن ها را پاره کنیم. میتوانیم آتش بزنیم. میتوانیم مچاله کنیم و در سطل زباله بیندازیم. یک استراتژی فوق هوشمندانه.
پس یک کاغذ برمیدارم و روی آن مینویسم "من تنهام و هیچ کس من رو دوست نداره".
یا مینویسم "من نگرانم و احساس میکنم اتفاق بدی قراره بیفته". یا شاید مینویسم "من یه بزدل دست و پا چلفتی هستم که هیچ کاری ازم برنمیاد". یا "من از فلانی متنفرم و ای کاش به زمین گرم بخوره و هوا بره (بعدش هم ندونه تا کجا بره)".
یا هر جمله ای که در ذهن شماست. شاید فکر میکنید خیلی تحت فشار و بی پناهید. یا شاید خیانت دیده اید و خیلی دل شکسته اید. یا که دلتنگ هستید و آسیب دیده اید.
همه این ها را، با لحن خودتان روی کاغذ بنویسید. از نوشتن آنها خجالت نکشید. این کاغذ و این قلم دوستان رازداری برای شما هستند. هر چیزی که در ذهن تان مشغول شلوغ کاری است را بنویسید. مهم نیست که خط تان چطور است. پر از خرچنگ و قورباغه بنویسید. مهم نیست اگر از نظر نگارشی درست نیست. پر از غلط املایی و نگارشی بنویسید. اصلا این کلمات منفی لیاقت شان همین است. ما که قرار نیست برای نوشتن از اینها جایزه نوبل ادبیات را بخواهیم.
درباره هر چیزی که شما را آزار میدهد بنویسید. از رفتار همسر تان تا صدای چک چک شیر آب حمام که مدت ها است خراب است. از بد مزه بودن غذای امروز تان تا لحن رییس تان وقتی که مشغول صحبت با شما بود. هر چیزی که باعث آزار شما شده است را روی کاغذ گیر بیندازید.
در نهایت برای شان تصمیم بگیرید. میخواهید کاغذ را خاکستر کنید. یا اگر دوست دارید پاره اش کنید. یا نه اگر خوش تان می آید خیسش کنید یا مچاله اش کنید.
تصمیم با شماست.
پس از مدتی که این کار را کردید و آشفتگی ذهن تان از بین رفت حالا مهندسی معکوس کنید این فرایند را.
چطور؟ اینگونه که حالا روی کاغذ جملات نیک و زیبا برای خودتان بنویسید.
آروم باش
درست میشه
تو تلاشت رو کردی
به خودت زمان بده
اینجا همه چیز آرومه
از چی میترسی؟ هیچوقت اتفاق نمیفته
تو در امانی
کسی بهت آسیب نمیزنه
تو زیبایی. هر کسی غیر از این بهت گفته دروغگو بوده
همه چیز تحت کنترله
تو خدا رو داری. تا خدا هست ترس چرا؟
خدا هنوز دوستت داره
تو هنوز اول راهی
هنوز جوونی
تو میتونی
هیچکس به اندازه تو نمیتونه خوب این کار رو انجام بده
و
و
و
و هر چیزی که به شنیدن آن نیاز دارید را بنویسید. از خودتان به خودتان. با لحن دوستانه و حمایتگر بنویسید. و سعی کنید به این کلمات نیک باور داشته باشید. چرا که همه اش درست است. راست است. حقیقت است. چون شما لایق شنیدن این کلمات هستید.
ادامه دارد...