ویرگول
ورودثبت نام
نادیا
نادیا
نادیا
نادیا
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

چگونه از شر افکارم خلاص شوم؟

افکارم مرا دیوانه کرده.

شاید بهتر است آن هارا جلوی در کلیسا بگذارم تا کشیشی در نیمه شب آن هارا پیدا کند.یا گاهی اوقات آنقدر مریض هستند که فکر می‌کنم بهتر است آنهارا به دکتر بدهم تا آمپول تیزی بهشان بزند و تیمارشان کند.بعضی وقت ها با خودم میگویم:این فکر ها زیادی ترسناک هستند،بهتر است به یک جن‌گیر مراجعه کنم تا روح خبیثی که افکارم را تسخیر کرده را از من دور کند.گاهی،آنقدر دیوانه‌وار هستند که باید در تیمارستان بستری شوند و گاهی آنقدر غلط هستند که باید در مدرسه ثبت نامشان کنم تا تعلیم ببینند.وقتی میبینم افکارم چقدر کهنه و قدیمی‌اند به سرم می‌زند در خانهٔ سالمندان رهایشان کنم.

اما... ‌ اما گاهی اوقات این افکار شلوغ مرا دیوانه می‌کنند.آنقدر دیوانه که حاضر می‌شوم برای خلاص شدن از آنها دست به هرکاری بزنم،روی آنها بنزین بریزم و با یک کبریت اتششان بزنم و به سوختن آنها نگاه کنم و لذت ببرم.یا برعکس آویزانشان کنم و با چوب آنقدر به آنها ضربه بزنم تا از درد حتی نتوانند فریاد بزنند.میتوانم آنهارا زنده زنده در روغن داغ سرخ کنم و به صدای گوش‌نواز روغن گوش دهم.

افکار من مزاحم‌اند.آنها مثل بچه ی تخس و لجبازی که مدام گریه می‌کند تا بتواند به خواسته‌اش برسد اعصاب من را خورد می‌کنند.آنها تمام زندگی من را درگیر خودشان کردند،شب ها با مشکلاتم برایم قصه ی قبل خواب تعریف می‌کنند و صبح ها همراه با کار های سخت روز،بیدار شدن را به من یاد‌آوری می‌کنند.شما می‌دانید چطور از شر آنها خلاص شوم؟

افکارمریضی
۷
۶
نادیا
نادیا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید