هفته گذشته به خودم اومدم و دیدم که فردا روز زن هست و طبق معمول یادم رفته که برای همسرم، هدیه بخرم ...
دیگه فرصتی نمونده بود که به پیشنهاد دوستم تصمیم گرفتم براش عطر بخرم.
به یه مغازه عطر فروشی رفتم که تا دیر نشده هدیه را بخرم. مغازه شیک و قشنگی بود توی یه مجتمع تجاری معروف. فروشنده پسر جوان و خوش برخوردی بود که اطلاعات خوبی در زمینه تخصصی خودش داشت. بعد از اینکه چند تا سئوال ازم پرسید که مثلا عطر سرد دوست داری یا عطر گرم، رنج قیمت مورد نظرت چقدر هست و ...، شروع کرد به معرفی چندتا عطر.
داشت در مورد هر کدوم توضیح میداد که یهو ازش پرسیدم: اینا همه عطرهاتون هست یا توی اینستاگرام، محصولات بیشتری هم دارین؟
جواب داد: ما اینستاگرام نداریم و فکر نکنم بهش نیازی پیدا کنیم!
با تعجب بهش نگاه کردم و گفتم: طی ماههای اخیر که کرونا همه جا را گرفته، مشتریهاتون کم نشده؟
گفت: چرا، مشتریمون کمتر شده ولی میزان فروشمون خیلی فرقی نکرده.
ازش پرسیدم: فکر نمیکنی تغییر نکردن میزان فروشت، شاید به دلیل تورم بوده و قیمت عطرها بالا رفته علیرغم اینکه تعداد مشتریهات کم شده؟
جواب داد: ممکنه اینطور باشه...
بهش گفتم: میدونم که حتما مشتریان ثابت و وفاداری داری اما توی این بازار و با این همه رقیب، فکر میکنی تا کی میتونی دوام بیاری؟ کافی یه سرچ کوچیک توی اینترنت بکنی تا ببینی چندتا عطر فروشی آنلاین اطرافت هست. کی میخوای تو هم خودت را توی این بازار بیشتر معرفی کنی و کسب و کارت را توسعه بدی...؟
توی جامعه امروز که مردم توی خونه نشستن و مایحتاج خودشون را آنلاین سفارش میدن و دم خونه تحویل میگیرن و حتی پولش را هم اینترنتی پرداخت میکنن، حیف نیست فروشگاهی با قدمت و خوشنامی شما از غافله عقب باشه...
وقتی عطر را خریدم و اومدم بیرون، دیدم خیلی به فکر فرو رفته بود؛ شاید داشت از خودش میپرسید که از کجا و چجوری باید شروع کنه.