بسم الله الرحمن الرحیم
طرح جلد کتاب و اسم کتاب تا حد زیادی ما را آگاه خواهد کرد که در ادامه بر سر چه موضوعاتی ممکن است پرداخته شود ،یا مطلب پشت کتاب تمام موضوع کتاب را به ما اطلاع می دهد،به نظر بنده دیگر، تمایل برای خواندن داستان کمتر خواهد شد هرچند که قید شده باشد داستان بر اساس واقعیت است . بیشتر فضای داستان کتاب از زمان گذشته بوده است این که بیشتر جذب زندگی کنونی بتی شده بودیم علایقش و خانواده اش و اینکه ما به یکباره به زندگی کودکی بتی سفر کردیم و با یه جمله پزشک به زمان حال برگشتیم تند پیش رفته است .این زرنگی نویسنده بود که مخاطب رو با درگیر کردن در زمان حال و گذشته جذب کرده بود نوع بیان انقدر تاثیر گذار می باشد که با خوندن چند صفحه دوست داری بدونی در ادامه چه اتفاقی قرار است رخ بدهد.

نویسنده به نوعی هم میخواهد بگوید که از همان دوران بچگی در کاوش و جستجوی شناخت خدا بوده است .
اینکه کسی اطلاعات دقیق از دنیای پس از مرگ ندارد
و اینکه زندگی ما رو نشانمان دادند و ما خودمان انتخاب کردیم، این موضوع تلاش انسان رو هم تا مقداری زیر سوال میبرد .
زیباتر از همه آن دختر بچه که بتی در عالم برزخ دید و به طرز بسیار زیبایی به خانواده بتی ملحق شد بعد زندگی جدید که به او بخشیده شد .
کتاب دنیای پس از مرگ را به نوعی تعریف کرده که پس از مرگ زندگی برای همه زیباست من قوی ترین قسمت کتاب برایم این بود ک آسمان شکافته شد جوان رو دیدم کنار خیابون هرکسی چیزی بهش میگفت و چه دیدی داشت و نویسنده میگه نگاه کن دارند ، هرکسی رد میشود نگاهی تحقیر امیز داشت تحقیرش کردند ولی اون جوان نزد خدا جایگاه بالایی دارد و ایشون از خودش گذشته تا برای من و شما این قسمت رو رقم بزند .
بزرگترین قسمت داستان به نظرم این بود ک ما هیچ وقت نمیتوانیم قضاوت کنیم چون نمیدانیم چه دلیلی برای کار هر کسی بوده است . نویسنده به طرز زیبایی مخاطب را به چالش کشیده است.

همین خداپرستی نویسنده بود ، که باعث میشود ،حس کنجکاوی که دارد همیشه باهاش بماند . و اینکه بتی میگه همه ی ما یه رسالتی داریم؛ که قبول کردیم به خاطرش به این دنیا بیاییم و تا زمانی که رسالت خود را به پایان نرسانیم نمیتونیم برگردیم در مجموع میتوان گفت : این کتاب در مقایسه با کتابهای مشابه خودش ارزش زیادی دارد نه تنها ارزش یک بار خواندن بلکه چندبار خواندن را دارد و هر دفعه کلی حس خوب و آگاهی های دقیق تر به خواننده منتقل میشود.
بتی در قالب چند جمله زیبا میخواهد بگوید که ما با خواست و اراده خودمان این زندگی که در این دنیا داریم را انتخاب کرده ایم.
میگوید هیچ چیز اتفاقی در مسیر زندگیمان قرار نخواهد گرفت .
ما به محض ورود به دنیای ابدیت اولین شخصی که باهاش ملاقات میکنیم شبیه آن شخصی می باشد که در این دنیا برایمان عزیزترین بوده است .
بتی میگوید ب من نشان دادن
تا قبول کردم دوباره به زندگی برگردم
با اینکه اصلا دلم نمیخواست
دنیای زیبایی که آمدم را ترک کنم .
در همان زمان های برگشت من به زمین بود که دختر بچه ای زیبا به تازگی را آورده بودند من و دختربچه خیلی باهم مانوس شده بودیم موقع برگشت من به زمین گریه میکرد به دنیا برگشتم تا بعد سالها در جاده ماشینی تصادف کرده بود و تنها دختر بچه کوچکی زنده مانده بود به فرزندی گرفتیمش و بعد سالها دقیقا صحنه ای که در بیمارستان در عالم بی هوشی دیدم رو تو خونه دیدم ،دختر زیبایم رقص باله رفت و با جو همسر عزیزم تماشا میکردیم .
جرقه ای در ذهن من روشن شد که این دختر زیبا همان دختری هست که من در آن عالم دیدم.
به گقته ی بتی اگر اتفاقی یا صحنه ای جایی برای ما در دنیا اتفاق می افتد که احساس میکنم قبلا آنجا بودیم یا آن صحنه را حس کردیم به دلیل همین جریان دیده شدن زندگیمون قبل از به زمین آمدن برمیگردد.