موقعیت مکانی: ساحل خزر، هیچرود مازندران
پسر: بابا، فقط چند دقیقه دیگه. لطفا!
پدر: نه دیگه بسه.
اصرار های مدام پسر و چند لحظه بعد، پدر به زور بازوی پسر را می گیرد و او را به سمت ماشین (که کمی عقب تر از زیراندازشان در کنار ساحل پارک شده.) می کشاند.
در همین حوالی، خانم جوانی در کنار همسرش، که به نظر می آید مدت اندکی است ازدواج کرده اند، عکس می گیرد. سمت راست شان مرد میانسالی بر ماسه ی دریا چیزی می نویسد.(به گمانم بیت شعری باشد.) و کمی آن طرف تر دختربچه ای با سطل پلاستیکی اش، برج ماسه ای می سازد.
صدای فریادهای پدر و گریه های پسر توجه آدم های اطراف که هر کدام مشغول کاری هستند را جلب می کند.
.
.
.
با خودم می اندیشم: غالب آدم هایی که اینجا نشسته اند، احتمالا فرزندی دارند یا خواهند داشت.ازین تعداد، چند نفرشان در موقعیت مشابه، متفاوت از پدر این پسر رفتار می کنند؟ یا چقدر در اشتباه بودن این شکل واکنش شک می کنند؟ آیا تا به حال کتابی در باب تربیت فرزند خوانده اند یا به سخنانی از جنس روانشناسی کودک گوش کرده اند؟ ایا از تجربه ی آدم های موفق تر و آگاه تر در این زمینه استفاده کرده اند؟
می نویسم برای شما پدر و مادرهای عزیز یا کسانی که احتمالا زود یا دیر در این جایگاه قرار می گیرید... لطفا به تربیت کودک به چشم کاری به بزرگی تربیت یک انسان، یک دیگریِ امانت داده شده و یک نسل نگاه کنید و به الگوهای تربیتی که از خانواده ی خود به یاد دارید (که ممکن است صحیح یا خیلی اوقات غلط باشند.) بسنده نکنید.
برخورد های غلط باعث به وجود آمدن تروما در بزرگسالی برای او خواهد شد.
آقایی که بر سر همسرش فریاد می زند،
خانمی که مدام از تنها بودن و ترک شدن می هراسد،
دانشجویی که اعتماد به نفس ارائه در کلاس را ندارد،
همه ی این موارد شاید اثرات آسیب های دوران کودکی باشد که والدین، ناخواسته مسبب اش بودند.(اگر چه قابل درمان است، اما پیشگری به ز درمان)
لطفا کودکتان را بزرگ بدارید. با او به مانند یک انسان بزرگ صحبت کنید و نظرش را محترم بدانید. تربیت را محدود به تذکر دادن (تربیت سلبی) نکنید. الگوی مناسبی برایش باشید. هر رفتاری را که خواهان هستید در کودکان متجلی شود، در خودتان ایجاد کنید.
گاه و بیگاه بر سر او داد نزنید و در صورت نیاز با آرامش ، به او تذکر دهید. هیچ گاه به او نگویید دوست ات ندارم چون ایجاد ناامنی عاطفی می کند. اگر کار اشتباهی انجام داد عمل او را خطاب قرار دهید، نه شخصیت او را (بگویید: کار بدی انجام دادی نه اینکه بچه ی بدی هستی.)
و هزاران نکته ی باریک تر ز مو که من فکر می کنم برای هر کس که می خواهد پدر یا مادر شود، خواندن یا شنیدن اش ضروری است.
و ایکاش در کشور ما آموزشهای تربیتی پیش از تولد کودک بهصورت الزامی و همگانی وجود داشت...
خلاصه اینکه لطفا به همان اندازه(و یا حتی بیش از آن اندازه) که برای سلامت جسم فرزندتان نگران هستید، برای سلامت روان او هم اهمیت قائل باشید.