ILIAAA·۶ روز پیشدلنوشته "انتظار"نشستُم برْ سر راهتبماندُم منتظر کامتزمزمه کردُم به زیر لبفراقت را هر دم و ساعترصد کردُم سُحُب ها راشُمُردُم چکه چکههبوط مطر از هر ورق رابدی…