(رهام رها)ابرام پالیزبان yct.esf
(رهام رها)ابرام پالیزبان yct.esf
خواندن ۱۲ دقیقه·۴ روز پیش

مدالیته کوانتوم یاکلاسیک



اثرات مودالیتی
در افکت مدالیته کلاسیک، یادآوری فوری چند مورد آخر از یک دنباله کلامی تحت تأثیر شیوه ارائه است: اگر دنباله با صدای بلند گفته شود، احتمال یادآوری بیشتر است تا اینکه به صورت بی صدا خوانده شود. اکثر مردم با تجربه نگهداشتن کلام به طور خلاصه به عنوان یک ضبط صوت ذهنی و گهگاه از این حافظه «پژواک» برای انجام یک برداشت مضاعف آشنا هستند. یک مثال زمانی است که از فرد در حین مطالعه زمان پرسیده می شود. صداها در حافظه باقی می مانند و می توان آنها را بازیابی کرد تا معنی را دریافت کند، حتی اگر دقیقاً در لحظه ای که سؤال پرسیده شده توجه نکرده باشد. مزیت روش شنوایی به طور گسترده ای به سیستم حافظه پژواک نسبت داده می شود که اطلاعات صوتی خام را برای حداقل چند ثانیه ذخیره می کند بدون توجه به اینکه توجه شخص در حین ارائه محرک چگونه معطوف می شود.


شواهد نشان می‌دهد که افکت‌های مدالیته می‌توانند برای صداهایی که مدت‌ها پیش برای استفاده از حافظه پژواک ارائه شده‌اند، و در موقعیت‌هایی که صدا وجود ندارد، رخ دهد. به عنوان مثال، در یادآوری کلمات لب خوان یا امضا شده نسبت به کلماتی که در سکوت خوانده می شوند، مزیتی وجود دارد. حتی شرایط خاصی وجود دارد که به نفع دیداری به جای ارائه شنیداری است. در نتیجه، روانشناسان اغلب از اصطلاح اثر مدالیته برای اشاره به هرگونه تفاوت در عملکرد حافظه که با تفاوت در روش محرک مرتبط است استفاده می کنند. چنین تأثیرات مدالیتی فراگیرتر و از اهمیت اساسی‌تری نسبت به آنچه محققان قبلاً تصور می‌کردند، هستند. آنها نشان می دهند که چگونه کدهای مختلف یا انواع مشتق شده از اطلاعات در حافظه استفاده می شود. به عنوان مثال، وقتی کسی یک کلمه گفتاری را می شنود، می تواند در مورد اینکه چگونه به نظر می رسد (یک رمز آکوستیک)، چگونه کلمه از صامت ها و مصوت ها (یک رمز واج شناختی) تشکیل شده است، چگونه آن را تلفظ می کند (یک رمز مفصلی) فکر می کند. این کلمه در صورت چاپ به نظر می رسد (یک کد املایی) و معنای کلمه (یک رمز معنایی) چیست. چنین کدهایی به درجات مختلف حفظ و پردازش می شوند و با هم به عنوان نشانه هایی برای کمک به یادآوری بعدی کلمه استفاده می شوند. روش ارائه بر چگونگی شکل‌گیری کدهای مختلف تأثیر می‌گذارد.


اثر کلاسیک
اثر مدالیته کلاسیک در مقایسه یادآوری فوری دنباله‌هایی از موارد کلامی که به صورت نوشتاری یا گفتاری ارائه می‌شوند، رخ می‌دهد. فرقی نمی کند که آزمایشگر باشد یا آزمودنی که سکانس های گفتاری را با صدای بلند می خواند. عملکرد یادآوری معمولاً به عنوان تابعی از موقعیت سریال هر آیتم در دنباله ترسیم می شود. اثر مودالیته هم زمانی رخ می‌دهد که خود یادآوری سریال باشد – یعنی زمانی که موارد باید به ترتیب وقوعشان فراخوانی شوند – و هم زمانی که یادآوری آزاد است، به این معنا که آزمودنی‌ها در انتخاب هر ترتیب یادآوری آزاد هستند. دنباله های رقمی اغلب برای یادآوری سریال استفاده می شود. گاهی از حروف یا هجا استفاده می شود، گاهی اوقات کلمات نامرتبط. در یادآوری آزاد، توالی ها تقریباً همیشه کلمات نامرتبط هستند. دو مورد از اولین نمایش‌های این اثر مدالیته در شکل 1 (یادآوری سریال) و شکل 2 (یادآوری رایگان) بازتولید شده‌اند.

اثر مدالیته با دو افکت دیگر پیوند نزدیکی دارد، اثر تازگی و افکت پسوند. اثر اخیر یافتن این است که چند مورد آخر (یا جدیدترین) از یک دنباله بیشتر از موارد قبلی به یاد می‌آیند. همانطور که شکل‌های 1 و 2 نشان می‌دهند، در یادآوری سریال، اثر تازگی کمی برای دنباله‌های بی‌صدا وجود دارد، اما در یادآوری آزاد، هر دو حالت ورودی اثر تازه‌سازی زیادی را نشان می‌دهند و اثر مدالیته به‌عنوان اثر تازگی افزایش‌یافته ظاهر می‌شود. اثر پسوندی این یافته است که در یادآوری سریال، یک آیتم گفتاری منفرد در انتهای دنباله، مانند صفر بعد از آخرین رقمی که باید فراخوانی شود، اساساً اثر مدالیته را از بین می‌برد. با استفاده از پسوند، به اندازه سکانس‌های بی‌صدا، اثر تازگی برای گفتاری کم است.

توضیح اصلی اثر مدالیته، مدل ذخیره‌سازی صوتی پیش‌رده‌ای (PAS) بود که توسط رابرت جی کرودر و جان مورتون در سال 1969 توصیف شد. عملکرد آن حفظ ورودی گفتار در سطح پیش طبقه‌بندی - یعنی قبل از تجزیه و تحلیل معنا - برای پردازش بیشتر است. قرار بود حدود دو ثانیه طول بکشد مگر اینکه با ورودی گفتار بعدی بازنویسی یا پاک شود. بنابراین، اثر مدالیته احتمالاً به این دلیل اتفاق می‌افتد که حافظه پژواک چند مورد آخر، برخلاف حافظه نمادین، می‌تواند به اندازه‌ای باقی بماند که به یادآوری فوری کمک کند. این نظریه در درک وجه، تازگی و اثرات پسوندی و همچنین درک گفتار مفید بود. محدودیت در حساب PAS ناتوانی آن در توضیح سایر اثرات مدالیته است که از سال 1969 کشف شده اند.

تحولات بعدی
از زمان نظریه PAS کرودر و مورتون، سه موضوع با اهمیت ویژه منجر به تغییراتی در درک علمی شده است. آنها اثرات مدالیتی در غیاب صدا، اثرات مدالیته طولانی مدت و نقش زمانبندی محرک در ایجاد اثرات مدالیته هستند.

اثرات مدالیته در غیاب صدا
تأثیرات وجهی و پسوندی در یادآوری سریال زمانی اتفاق می‌افتد که آیتم‌ها به جای صحبت با صدای بلند، لب‌خوانی یا بی‌صدا به زبان می‌آیند، همانطور که برای مثال توسط کاترین تی اسپوهر و ویلیام جی کورین در سال 1978 نشان داده شد. این یافته‌ها منجر به تجدیدنظر در مدل PAS و چندین پیشرفت نظری دیگر. مدل PAS اصلاح‌شده، که توسط کرودر در سال 1983 توصیف شد، فرض می‌کند که اطلاعات در PAS می‌تواند توسط ویژگی‌های حرکتی صورت درگیر در لب‌خوانی و دهان، به این دلیل که این ویژگی‌ها در درک گفتار دخیل هستند، فعال شوند. شواهد مدالیته و اثرات پسوندی با زبان اشاره آمریکایی در ناشنوایان مادرزادی، مایکل A. Shand و Edward S. Klima را بر آن داشت تا یک فرضیه کدگذاری زبانی اولیه را پیشنهاد کنند، که فرض می‌کند هر زمان که روش محرک با حافظه کوتاه‌مدت سازگار باشد، چنین تأثیراتی رخ می‌دهد. کد درگیر در حالت اولیه ارتباط یک فرد فرضیه های تجدید نظر شده دارای شایستگی هستند، اما مشخص نیست که آیا می توانند تمام اثرات مدالیته را توضیح دهند یا خیر. به عنوان مثال، آنها نمی توانند مدالیته و اثرات پسوندی را که با محرک های لمسی و با نت ها یا ریتم های موسیقی کشف شده اند توضیح دهند.


اثرات مدالیت بلند مدت
نشانه های مختلفی وجود دارد مبنی بر اینکه اطلاعات شنوایی-ویژگی خاص بیشتر از دو ثانیه ای که در ابتدا توسط نظریه PAS فرض شده بود، باقی می ماند. یکی این است که اثرات مدالیته تا حد زیادی ناشی از توانایی اطلاعات شنیداری برای زنده ماندن در حضور آنچه تداخل خروجی نامیده می‌شود، یا تداخل از قسمت اولیه پاسخ خود شرکت‌کننده است. چندین محقق (از جمله Fergus IM Craik در 1969، C. Philip Beaman و John Morton در 2000، و Nelson Cowan و دیگران در سال 2002) دریافته اند که وقتی شرکت کنندگان ابتدا موارد انتهای لیست را به خاطر می آورند، لیست های هر دو روش به طور مساوی یادآوری می شوند. خوب با این حال، زمانی که شرکت‌کنندگان ابتدا آیتم‌های ابتدای فهرست را به خاطر می‌آورند، موارد از انتهای فهرست برای فهرست‌های گفتاری بسیار بهتر از فهرست‌های چاپی فراخوانی می‌شوند. بخشی از این تأثیرات ممکن است به این دلیل رخ دهد که پاسخ‌های نوشتاری یا تایپی که استفاده می‌شوند، کدهای املایی را بازنویسی می‌کنند، اما Fergus Craik نشان داد که به نظر می‌رسد بسیاری از مزیت شنیداری حتی با پاسخ‌های گفتاری نیز باقی می‌ماند. بنابراین، کدهای شنوایی بیشتر احتمال دارد از تداخل خروجی جان سالم به در ببرند

همچنین اثرات مدالیتی در حافظه بلند مدت و همچنین کوتاه مدت وجود دارد. به عنوان مثال، یک اثر روش گفتاری در یک کار به یاد آوردن آزاد رخ می دهد، که در آن هر کلمه در دنباله با دوره های طولانی فعالیت حواس پرتی گفتاری قبل و بعد از آن قرار می گیرد، همانطور که جان ام. گاردینر و ورنون اچ. گرگ در سال 1979 نشان دادند. چنین تداخلی فرض بر این است که هر گونه کمکی را از حافظه حسی یا کوتاه مدت حذف می کند، زیرا اگر فقط بعد از آخرین کلمه در حافظه رخ دهد، تأثیرات وجهی و تازگی را از بین می برد. دنباله

چند اثر مدالیته در دیگر وظایف حافظه بلندمدت، از جمله حافظه تشخیص، که در آن مارتین ای. برخی از این تأثیرات معکوس کردن برتری شنیداری معمول هستند و به نظر می‌رسد با عوامل دیگر به روش‌هایی تعامل دارند که هنوز به درستی درک نشده‌اند. در یادآوری طولانی مدت با پاسخ های کتبی، ارائه تصویری یا ارائه گفتاری همراه با دستورالعمل هایی برای تصور نحوه چاپ کلمه به شرکت کنندگان کمک می کند تا از "خاطرات نادرست" اجتناب کنند. در چنین مطالعاتی، هنگامی که کلمات متعددی از یک مقوله معنایی ارائه می شود (مانند آستین، دکمه، یقه ، و غیره) تمایل به یادآوری یک کلمه مرکزی که در واقع ارائه نشده است (مانند پیراهن ) و در دسترس بودن یک کلمه وجود دارد. همانطور که رونالد تی. کلوگ در سال 2001 نشان داد، به نظر می رسد که کد املایی در حافظه از این نوع اشتباه جلوگیری می کند.

مدالیت و زمان بندی محرک
اثر مدالیته درازمدت باعث شد که آرتور ام. گلنبرگ و نائومی جی سوانسون در سال 1986 مدلی دقیق را پیشنهاد کنند که فرض می‌کند اطلاعات زمانی دقیق‌تر در حالت شنیداری نمایش داده می‌شوند و اثر مدالیته منعکس کننده تمایز زمانی بیشتر است. از آنجا که ممکن است تمایز زمانی زیربنای اثر تازگی در حافظه کوتاه مدت و بلندمدت باشد، به طور بالقوه می تواند یک گزارش کاملاً کلی از تأثیرات روش و تازگی ارائه دهد. تعدادی از مطالعات فعلی عوامل زمانی و ترتیبی را بررسی کرده اند. اگرچه تحقیقات نشان می‌دهد که اطلاعات ترتیب سریال در حالت شنیداری بهتر حفظ می‌شوند، شواهد کمتر روشن می‌کنند که آیا این موضوع برای اطلاعات زمانی به این شکل صادق است، همانطور که ایان نیت و رابرت کرودر در سال 1990 نشان دادند.

یکی از نشانه هایی که نشان می دهد حساب اطلاعات زمانی شایستگی دارد، از مطالعات گروه بندی اقلام ناشی می شود. در سال 1989 کلایو فرانکیش نشان داد که فایده ای که از تقسیم بندی آیتم های موجود در لیست به وسیله شکاف ها به گروه های کوچک حاصل می شود برای لیست های گفتاری بسیار بیشتر از لیست های چاپی است. نلسون کوان و دیگران (2002) موقعیتی را ایجاد کردند که در آن لیست‌هایی از 9 رقم تصادفی با سرعت ثابتی در برخی آزمایش‌ها ارائه می‌شد، اما در آزمایش‌های دیگر، به سه مجموعه سه تایی با فاصله‌های یک ثانیه‌ای بین گروه‌ها گروه‌بندی شدند. جعبه های پاسخی که باید توسط شرکت کننده پر شود همیشه به صورت سه گروه سه تایی در سراسر صفحه نمایش داده می شود. این تشویق به گروه‌بندی سود کمی برای یادآوری فهرست‌های چاپی داشت، بدون توجه به اینکه فهرست واقعی گروه‌بندی شده بود یا نه. با این حال، برای لیست های گفتاری، مزایای بسیار زیادی از گروه بندی محرک های واقعی وجود داشت - بسیار بزرگتر از لیست های بصری - و هیچ گروه بندی ذهنی قابل توجهی برای لیست های با سرعت ثابت وجود نداشت. بنابراین، بازنمایی ذهنی فهرست بسیار بیشتر به زمان‌بندی محرک واقعی برای فهرست‌های گفتاری نسبت به فهرست‌های چاپی وابسته بود.

تأثیرات روشی، پایگاه تجربی گسترده‌تری از آن چیزی است که روانشناسان زمانی می‌دانستند، و اکتشافات اواخر قرن بیستم به رویکردهای نظری تازه‌ای منجر شده است، که در میان آنها، نظریه تمایز زمانی احتمالاً تأثیرگذارترین است. علاوه بر فرضیه های جایگزینی که قبلاً ذکر شد، پیشنهادات دیگری نیز وجود دارد که زمان کمتری برای ارزیابی آنها وجود داشته است. جیمز اس. نایرن (در سال 1990) پیشنهاد کرد که ردیابی حافظه را بر حسب ویژگی‌های مستقل و وابسته به وجه، که ممکن است جنبه‌های حسی محرک را منعکس کند یا نداشته باشد، مفهوم‌سازی کند. کاترین جی. پنی (در سال 1989) یک فرضیه «جریان‌های مجزا» را ایجاد کرد، که فرض می‌کند جداسازی وجه کلامی در ساختار حافظه کوتاه‌مدت ذاتی است. همه این ایده‌ها اثرات مدالیته را به جنبه‌های اساسی‌تر، کمتر پیرامونی، عملکرد حافظه نسبت می‌دهند که در اصل در نظریه حافظه پژواک پیش‌بینی شده بود.

همچنین ببینید: MEMORY SPAN

کتابشناسی
Beaman, CP, and Morton, J. (2000). منشأهای جداگانه اما مرتبط اثر تازگی و اثر مدالیته در فراخوان آزاد. شناخت 77 ، B59-B65.

Conway، MA، و Gathercole، SE (1987). روش و حافظه بلند مدت. مجله حافظه و زبان 26 ، 341-361.

Cowan, N., Saults, JS, Elliott, EM, and Moreno, M. (2002). یادآوری سریال مخدوش کننده مجله حافظه و زبان، 46 ، 153-177.

کرودر، آر جی (1983). خلوص حافظه شنوایی. معاملات فلسفی انجمن سلطنتی لندن B302 ، 251-265.

کرودر، آر جی، و مورتون، جی (1969). ذخیره سازی صوتی پیش طبقه ای (PAS). ادراک و روان فیزیک 5 ، 365-373.

فرانکیش، سی (1989). سازماندهی ادراکی و ذخیره سازی صوتی پیش طبقه ای. مجله روانشناسی تجربی: یادگیری، حافظه و شناخت 15 ، 469-479.

گاردینر، جی ام (1983). در مورد تازگی و حافظه پژواک. معاملات فلسفی انجمن سلطنتی لندن B302 ، 267-282.

Gardiner، JM، و Gregg، VH (1979). وقتی حافظه شنوایی بازنویسی نمی شود. مجله یادگیری کلامی و رفتار کلامی 18 ، 705-719.

گلنبرگ، AM، و سوانسون، NG (1986). یک نظریه تمایز زمانی اثرات تازگی و روش. مجله روانشناسی تجربی: یادگیری، حافظه و شناخت 12 ، 3-15.

کلوگ، RT (2001). روش ارائه و نحوه یادآوری در حافظه کاذب کلامی مجله روانشناسی تجربی: یادگیری، حافظه و شناخت 27 ، 913-919.

مورتون، جی، کرودر، آر جی، و پروسین، HA (1971). آزمایش با اثر پسوند محرک. مجله روانشناسی تجربی 91 ، 169-190.

نایرن، جی اس (1990). مدل ویژگی حافظه فوری. حافظه و شناخت 18 ، 251-269.

Neath، I.، و Crowder، RG (1990). برنامه های ارائه و تمایز زمانی در حافظه انسان. مجله روانشناسی تجربی: یادگیری، حافظه و شناخت 16 ، 316-327.

پنی، سی جی (1989). اثرات وجه و ساختار حافظه کوتاه مدت حافظه و شناخت 17 ، 398-422.

Shand، MA، و Klima، ES (1981). اثرات پسوند غیر شنیداری در امضاکنندگان ناشنوای مادرزادی زبان اشاره آمریکایی. مجله روانشناسی تجربی: یادگیری و حافظه انسان 7 ، 464-474.

Spoehr، KT، و Corin، WJ (1978). اثر پسوند محرک به عنوان یک پدیده رمزگذاری حافظه. حافظه و شناخت 6 ، 583-589.

جان ام. گاردینر

نلسون کوان






حافظه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید