نوشتم بی عشق
تو فردا باش بی من
مگه میشه این فریاد
بدون تو باشه
هر از چندی که می میرم
نگو از من تو دوری
تواین دنیای وحشی
غریبه باش ای هستی
منم دنبال تو میگردم
قبولم کنی امروز
تو رو تاصبح فردا
کجا جویم ای که از من دوری
تو باش که من رفتم
زقلب تیره ی تو
مگه میشه دنیا
بدون عشق باشه
اگر نمیدونی
بذار تا صبح قیامت برایت بگویم
چه دیوانه چه عاشقانه
من و تو مرگ را بغل کردیم
جهانی خالی از ما
خدایی گم کرده داریم
نمی جویی نمیخواهی
اگر ازمن نمی پرسی
چه در سر دارم
خدایی کن برای من
که من بی خدا مردم
نفس های تو از ویرانی
برای من کاخ عالی ساخت
تو در باغ و من در کاخ
همش ویرانی دل بود
زبس گریه ها کردم نتونستم
بدونم که تو برگشتی
به آغوشم
ای شب تنهایی
خداحافظ
اسیر عشقم تا فردا
خداکنه من بمیرم
درآغوش تو ای معشوق
من نباشم
که تو میسازی بعد من فردا
همین حالا
خبر دارم که درگیر نگاهی
پشت دیوار شب ها