Sahar-aby
Sahar-aby
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

کوتاه کردم موهایم را …

کوتاه کردم موهایم را …

به باد سپردم رویاهایم را

رویای کلبه چوبی لمیده درآغوش پیچک‌های نیلوفری

کوچه باغ های باران خورده

عطر شکوفه های سیب

رویای رقصیدن بر پشت بام های آبی سحر ،زیرباران با موسیقی نرم و لطیف کبوتران خاکستری

چشم هایش ،چشم هایم

دست هایش ،موهایم

رویای رقصیدن تا دریاچه نقره ای و آرمیدن تا آبی های بینهایت …..

لغزید و فشرد قلبم را و فروریخت آن مایع سیال یاقوتی رنگ

دریاچه خشکید

سحر رنگ شفق گرفت

رفت و باخود برد

آبی هارا ،کبوتر ها را …

رفت تنها ماندم

و کوتاه کردم موهایم را…

و بر مزار موهایم لاله ها رویید

و من …

و با قلم موهایم بر بام و دیوار های خاکستری کلبه تنهاییم

در سکوت سوزناک نبودنش

نقش هایی می کشم همه سرخ سرخ

از چشم هایش

از دست هایش

از رویاهایم

از رویاهایم

از رویاهایم




رویاهاتنهاییلاله هانقاشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید