حالا که بازنشسته شدم، بیشتر وقتهام رو توی خونه میگذرونم. از همون اول صبح که بیدار میشم تا شب، با خودم فکر میکنم که زندگی چقدر سریعتر از اون چیزی که باید، میگذره. صبحها معمولاً ساعت هفت یا هشت بیدار میشم. گاهی به خودم میگم: «چقدر خوب میشد اگه میشد این وقتها رو دوباره برگردونم»، اما زندگی دیگه گذشت. همه چی تغییر کرده.
یک روز همینطور که داشتم چای میخوردم و روزنامه رو ورق میزدم، یه پیامک از بانک اومد. وقتی بازش کردم، دیدم که تاریخ پرداخت قسط وامم نزدیکه. چند بار توی این سالها این اتفاق افتاده که این یادآوریها رو از بانک دریافت کردم. بیشتر مواقع هم یادم رفته بود که قسط رو پرداخت کنم و همیشه با یه نگرانی و اضطراب زیاد باید سریع میرفتم بانک یا تلفنی پیگیری میکردم تا مشکلی پیش نیاد.
این روزها دیگه به هیچ چیزی اعتماد ندارم. یادمه یه بار هم قسط رو فراموش کرده بودم و دیگه همه چی خراب شد. برای یه مدت طولانی نگرانی و دلشوره با من بود. چطور ممکنه اینطور فراموش کنم؟ همهچیز توی این دنیا به خودی خود میگذره و آدم وقتی به گذشته نگاه میکنه، یادش میره کجا گم کرده. اینها چیزهایی هستند که نمیخواهی برای یه فرد مثل من اتفاق بیفته.
یادمه همون روز که پیامک اومد، چطور احساس بدی پیدا کردم. این فراموشیها خیلی اذیت میکنه. وقتی آدم بازنشسته میشه، دیگه تمام ذهنش پر از خاطراتیه که دیگه نمیخواد تکرار بشه. چند دقیقهای که توی اون وضعیت نگرانی گیر کرده بودم، به این فکر کردم که چقدر خوب بود اگه پرداختها به صورت خودکار انجام میشد. یعنی دیگه لازم نبود که توی این سن و سال یادآوریها رو ببینم یا از این نگرانیها برام پیش بیاد. فقط یهبار اطلاعات بانکیام رو وارد میکردم و دیگه همه چیز به طور خودکار انجام میشد.
اگه چنین سیستمی بود، همونطور که باید بدون دغدغه زندگی کنم، این نگرانیها رو هم نمیداشتم. تصور کن که هر ماه بدون اینکه خودم بخوام، پول قسطها و قبضها خودش از حساب من برداشت بشه. بدون اینکه نیاز باشه پیگیری کنم، بدون اینکه اضطراب داشته باشم که قسط رو پرداخت نکردم. فقط یه کلیک یا یه تایید کوچیک، و همه چیز تموم میشد.
یادمه وقتی جوان بودم، هیچ وقت این مشکلات رو نداشتم. ولی الان دیگه گاهی وقتها به چیزهایی فکر میکنم که میتونست بهتر باشه. این پرداختهای خودکار، دنیای سادهتری رو برای آدمهایی مثل من میساخت. دیگه نیازی به نگرانی برای فراموشیها نبود. هیچوقت فکر نمیکردم که سیستم پرداخت به این راحتی میتونه باشه.
این روزها، وقتی به عقب برمیگردم و فکر میکنم، شاید همونطور که زندگی به خودی خود پیش میره، ما هم باید بیدغدغهتر زندگی کنیم. دنیای جدیدی که پرداختها به صورت مستقیم انجام بشه، باعث میشد دیگه هیچ نگرانی از بابت قسطها و قبضها نداشته باشم. همه چیز راحت و سریع میشد. حتی یادآوریها هم برام بیفایده میبود.
حالا شاید کسی مثل من که سالها درگیر پرداختها بوده، اینطور فکر کنه که با یه سیستم خودکار میتونست راحتتر زندگی کنه. اما برای جوانها شاید این موضوع یک روز عادی بشه. دنیایی که همه چیز خودکار انجام بشه، به نظرم خیلی دنیای بهتریه.