وحید ح زرقانی
وحید ح زرقانی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

کمی از " بزرگ شدن " حرف بزنیم.

تکه‌ای کیک را درون دهانم گذاشتم. از صبح که بیدار شده بودم این تنها چیزی بود که می‌خوردم. قسمتی از کیک را با انگشتانم کندم و در دهانم گذاشتم، یک کیک اسفنجیِ کاکائویی، و درست قبل از اینکه در دهانم بگذارمش ازش متنفر شدم. عجیب بود، و این احساس را زمانی درک کردم که کمی کیک را جویدم، می‌دانی؟ همان طعم همیشگی را می‌داد. انگار برای لحظه‌ای توقع داشتم اتفاق جدیدی بیفتد و ناگهان یادم آمد کیک همان مزه‌ی همیشگی را می‌دهد. چیزی درونم دنبال اتفاقات جدید است، تجربه‌هایی که هرگز پیش از این رخ نداده باشد. از این که آن کیک شیرین بود و ناگهان با مزه‌ای به تلخیِ زهر مرا غاقل‌گیر نکرد خوشحالم، ولی اگر ناگهان مزه‌ی جدیدی را احساس می‌کردم بدم نمی‌آمد. رک بگویم، دیگر دنبال چیز های جدیدم، حال ۱۹ سال دارم و دیگر به چیز هایی پیش تر علاقه داشتم علاقه‌ای نشان نمی‌دهم، البته اگر چند مورد را فاکتور بگیریم. دیگر آنقدر ها ماکارانی را دوست ندارم، و البته در کمال تعجب از خوردن شکر پلو لذت می‌برم. و یا دوغ، یا چایی یا چیز هایی شبیه این. نه مسئله فرار از چیز هایی که هویت من را ( مثل علاقه به ماکارانی ) تشکیل می‌دادند نیست. مسئله زندگی‌ست و علاقه به چیز های جدید. و این ویژگی هویت من را شکل می‌دهد، می‌دانی؟ گاه باید از کمی بالاتر به بعضی چیز ها نگاه کنی. وقتی کمی بزرگ تر می‌شوی - بزرگ تر از سنی که همه‌ی هویتت را علاقه به ماکارانی شکل دهد - انگار ناگاه احساسش می‌کنی، چیزی که پله پله به تو نزدیک می‌شود، نه مرگ منظورم نیست، تغییر! ناگاه متوجه می‌شوی لباس های جدید می‌پوشی، طرز فکر متفاوتی داری و درواقع این را می‌نامم:
اثرِ بزرگی
یعنی آن زمان که بزرگ شدن یک صفت نیست و برای تو تبدیل به یک " مفهوم " می‌شود. و این اتفاق برای هر کسی به شکل متفاوتی رخ می‌دهد. برای هر شخص، در چیزی نمود می‌کند که در گذشته وجود نداشته‌ست. یعنی همیشه چیز جدیدی به چشمانتان رخ می‌نماید. و صرفا احتمالا همیشه چیزی بوده که از آن گریزان بودید - نه حتما ترس یا فرار، چیزی که صرفا امکان نداشت بخاطر شرایط محیطی سمت شما بیاید - و گاها شما از اینکه راه کشف چیز های جدید را بلد نیستید، به خاطره‌های دور دستتان چنگ می‌اندازید، ولی به یک نکته توجه کردید؟ یک‌ وجه شبهِ آشکارا میانِ بزرگ شدن و چیز های جدید وجود دارد، آن‌هم اینکه انگار بزرگ شدن با رخ دادن چیز های جدید شروع می‌شود و اتفاق افتادن چیز های جدید باعث بزرگ شدن می‌شود - یا حداقل اینطور احساس می‌کنید - .
آری نمی‌توانید منکرش شوید، عملا بزرگ شدن با رخ دادن چیز های جدید در پیوندی آشکارا و جداناپذیر است. بگذارید بگویم که می‌شود سِنّتان زیاد شود اما بزرگ نشوید. نه به چشم یک توهین به آن نگاه نکنید، شما همان کودک ۱۲ ساله‌ای هستید که هنوز هم عاشق ماکارانی است، می‌بینید؟
و اما مسئله‌ای که ممکن است رخ دهد یک بحران هویتِ عجیب و بسیار کنترل نشدنی‌ست که احتمال وقوع آن بسیار بالاست، آن‌هم آنکه دیگر شما هویتی ندارید و عملا هر روز با دیروز فرق می‌کنید، این هنوز هم پیرو همان اتفاق های جدید و بزرگ شدن است، ولی یک تفاوت بزرگ دارد:
شما هر روز خانه‌تان را عوض می‌کنید، ولی بزرگ شدن یعنی چیز های جدید و جالب را به خانه بیاورید و از آنها استفاده کنید.
و این خانه، شخصیت و هویت شماست که ریشه دار است و صرفا، دستخوشِ تغییرات می‌شود، نه به کل خود را جایگزین کند.
بگذارید چند آموزه در اختیارتان بگذارم، چند که خویش اخیرا تجربه‌شان کرده‌ام:
شجاع باشید، هر چیزی ارزش امتحان کردن - ندارد - .
در این مسیر اتفاقاتی برای شما می‌افتد، که شاید گاه احساس کنید از خویش دور شده‌اید، بگذارید بگویم که گاه درست است و گاه خیر. گاه در مسیری که باید نیستید و عموما اگر در مسیر خودتان پا به جهانِ بزرگ شدن بگذارید از تجارب جدیدتان لذت می‌برید و - عموما - دوست دارید باز تکرارشان کنید یا چیز های جدیدی را درمورد آن تجارب یاد بگیرید. و گاه شاید واقعا آن تجربه هیچ ربطی به شما نداشته باشد و فقط کافی‌ست پا پس بکشید ولی،
" مطمئن باشید این تصمیم از سر ترس از تجربه کردن نباشد، درواقع مدام با خود صحبت کنید، کمی در علایقتان عمیق شوید و گاها از خود درمورد کاری که در حال انجامش هستید سوال کنید که آیا آن چیزی‌ست که شما می‌خواهید یا خیر. "
وقتی شروع به بزرگ شدن می‌کنید یک دستاورد خیلی لذت بخش و زیبا بدست می‌‌آورید که بسیار - تاکید می‌کنم - بسیار ارزشمند است:
شما، زندگی کردن را تجربه کرده‌اید.

می‌دونید، نه؟
می‌دونید، نه؟




پ.ن یک: همانطور که پیش‌تر اشاره کردم، هر چیز جدیدی، نباید به منزله‌ی بزرگ شدن گرفته شود.


پ.ن دو: مفاهیمی که از بزرگ شدن دارید - مثل سیگار کشیدن، درامد داشتن، خانه‌ی مستقل، رانندگی و ... - را دور بریزید. شما قرار است به روش خودتان بزرگ شوید، ولی حتما مطمئن باشید که آن چیزی‌ست که واقعا - موکد می‌شوم واقعا - آن را از ته دل می‌خواهید، علاقه‌ی واقعیِ شماست.

پ.ن سه: علاقه‌ی واقعی ینی چیزی که در کمترین میزان ممکن از تاثیر - چه از محیط و یا اطرافیان و یا هر محرک دیگری - باشد.

کیکبزرگ شدنکشف چیز های جدیدزندگیوحید ح زرقانی
نویسنده، ایده پرداز. ایمیل: vahidhamzeh1382@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید