سلام،
در اینجا بودن را زیست می کنم، ویرگول برای من مکثی در زندگی است که نفسی بکشم، برگردم و پشت سر را نگاه کنم. برای یک زن زره پوش و سلاح به دست که سوار بر اسب زمان می تازد و هر مانعی را در هم می کوبد و البته گاهی بعضی از موانع که ارزش جنگیدن ندارند را دور می زند، اینجا کاروان سرای امن و آسایش است. من در اینجا نگاه می کنم به راهی که آمده ام و می اندیشم به راهی که در پیش است.
نوشتن تسلی خاطر است، من با نوشتن پرواز می کنم و به هر مکان و زمان ممنوعه سرک می کشم.