از چه چیزی باید بگذرم؟این رو می تونم انتخاب کنم،هرچند انتخاب سختی باشه.اما گذشتنه دست خودم نیست.به هر حال مجبورم از چیزی بگذرم و این انتخاب های ماست که ما رو میسازه.اما تو انتخاب ما یه متعهد موندن به چیز یا چیزهایی که انتخاب کردیم رو داریم و یه نادیده گرفتن همیشگیه چیزهایی که کنار گذاشتیم.به همین دلیله که تعهد انقدر ارج گذاشته میشه.اما این فقط مسئله ای نیست که تو رابطه عاطفی جنسی بین دو جنس اهمیت داشته باشه.بلکه در رابطه با هرچیزی که برای انسان مهمه همین طوره.اما من از چه چیزی باید بگذرم و برای چه چیزی؟درواقع اول از همه باید به این سوال جواب بدم که چه چیزی برای من مهمه.چرا که ظرفیت های انسان محدوده.شاید یکی بتونه هم هنرمند خوبی باشه و هم پدر و همسر خوبی.هرچند که خیلی هم به نظر من محتمل نیست.اما من نمی تونم.من اونقدرها باهوش و متمرکز نیستم و باید این واقعیت رو بپذیرم.من اون سرعت عمل بعضی هارو که می تونن چند کاررو همزمان انجام بدن ندارم.من به کندی پیش میرم و وقتی یک چیز رو انتخاب می کنم باید به هزاران چیز نه بگم.باید از سکس بگذرم.اما نه فقط به خاطر اینکه میخوام خودم رو وقف نوشتن کنم،بلکه به این خاطر که در بلند مدت و با وجود آدم های اطرافم برام لذتی نداره.اگه آدم اش هم وجود داشته باشه،من وقت و توانایی این کاررو ندارم.اما وقتی می تونم نویسنده بزرگی بشم،چرا خودم رو هدر بدم.منتها قرار نیست که این کاررو مثل بقیه انجام بدم و آدم همه چیز تمومی باشم.می دونم وقتی تصمیم به خوندن یک کتاب،یک کتاب خوب و سنگین و پرمحتوا بگیرم،اگه بخوام تمومش کنم و در عین حال خوب بخونمش،باید قید فیلم دیدن و اینکه هیکل آنچنانی داشته باشم رو بزنم.وقتی که همه تمرکزم رو ذهنمه.چون من آدم وسواسیه و دیر بگیری هستم.لازمه که وقتی حداقل هفت هشت ساعت خوابیدم و کاری نکردم که خسته باشم،نخوابم.حتی اگه احساس خستگی کنم.چرا که با عذاب وجدانم چیکار کنم که کلی برنامه دارم که بهشون عمل کنم.اونم وقتی که وقتم رو در طول روز به اندازه کافی هدر دادم که وقتی برای هدر دادن برام نمونه.که نتونم خواب رو به عنوان جایزه زحماتم به خودم بدم.مجبورم که الویت بندی کنم.لازم نیست که به طور مطلق یه سری چیزهارو حتی از زندگی و ذهنم پاک کنم.همین که اصولی رو تدوین کنم،خودشون به صورت طبیعی و بدون هیچ خشونتی حذف میشن.اینکه مثلا با خودم بگم که الویتم خوندن چندصفحه از این کتابه و بعد مثلا نوشتن به این اندازه.در نتیجه به خاطر راحت بودن و جذاب بودن فیلم دیدن و یک فیلم خاص سراغش نرم.حتی وقتی که یه مقدارش هم دیده باشم و جذبش شده باشم.با خودم بگم که وقت و نت صرف کردم و حیفه.حتی به این قانع نشم که خوب به جای پنجاه صفحه،سی صفحه خوندم و بسه.بلکه باید تا جایی که می تونی بخونی که سهم ات رو ادا کنی و اگه با این وجود سی صفحه شد،اشکال نداره و می تونی به روز بعد موکول اش کنی.هرچند که باید در روزهای بعد موانع رو از سر راه برداری.همچنین فقط می تونی الویت های دیگه لیستت رو به دیگری ترجیح بدی و جابه جاش کنی.مثلا اگه سی صفحه خوندی و فکر می کنی دیگه وقت نمیشه بنویسی،لازمه از خوندن دست بکشی.