سیدسعیدانوری
سیدسعیدانوری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

دیگر کسی نیست که بشود دوستش داشت

هیچ چیز و هیچ کس نیست که بشود از ته دل دوستش داشت.حداقل دوست داشتن طولانی مدت نخواهد بود و به مود بستگی داره.یا اینکه میشه دوستش داشت و دوست داشتن مشروط و یک طرفه باشه.حتی مثل دوست داشتن مادر که گاهی آدم دلش به حالش می سوزه و کمکش می کنه.زمانی که هیچ راهی برای فرار کردن نیست و خودش رو به مریضی میزنه و برات قیافه می گیره.هرچه قدر هم بیخیال باشی دل دیدن چنین قیافه ای رو نداری.اما نه وقتی که خودش از پس کارهاش برمیاد.اما گاهی دلت براش قنج میره و با تمام وجود بغلش می کنی.حداقل برای من که کسی نیست که بتونم بغلش کنم و هیجان و محبتم رو خالی کنم غنیمته.اما هزار هزار دختر خوشگلی که تو اینستا و کوچه و خیابون ریخته.هیچ وقت فکر نمی کردم که زیبایی انقدر چیز رایجی باشه.زیبایی و تحصیلات بالا.زبان بلد بودن و باشگاه رفتن و بدن زیبایی ساختن.چه قدر خوب لباس پوشیدن رایجه.دیگه چیز خیلی متمایزی پیدا نمی کنی که ازش خوشت بیاد.حتی اهل کتاب و فیلم و موسیقی و بازی بودن.هیچ کس نیست که خیلی خاص باشه.همه یک مشت آدم بی نظیری که شبیه همه ان و در نتیجه معمولی.یا کسانی که از کتاب بدشان می آید و کتاب نمی خوانند یا کسانی که سینه چاک کتابن و هر حرف مخالفی در این مورد رو بلاک می کنن.آدم هایی که ورزش نمی کنن و با این حال از مزایای ورزش کردن میگن.آدم هایی که می تونن باهات دوست معمولی باشن و باهات وقت بگذرونن،اما باید مردونگی تون رو نادیده بگیرین و دوست شون نداشته باشید،عاشق شون نباشید.

دوستآدمزیبایی
نویسنده|عصیان می کنم،پس هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید