سیدسعیدانوری
سیدسعیدانوری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

رابطه نویسنده و نوشته

من از نوشتن خوشم نمیاید و اصلا احساس نمی کنم این کاری بود که در بچگی دلم می خواست انجام دهم.اصلا این برای او وحشتناک بود که خودش را در معرض قضاوت و توجه دیگران قرار دهد.اینکه دیگران درباره او بدانند و همین حالاهم ترجیح می دهد که هیچ آشنایی نوشته هایش را نخواند.حتی اگر آن شخص مثلا نزدیک ترین آدم به او باشد.زیرا می داند آن چیزی که از خودش نشان می دهد با چیزی که در نوشته هایش است خیلی فرق می کند.ممکن دربعضی نوشته ها خیلی بهتر و در بعضی دیگر خیلی بدتر باشد.ممکن است حتی نوشته هایش متناقض به نظر برسد.به گونه ای که انگار کس دیگری آن ها را نوشته است.زیرا او تغییر می کند و درحالی که می توان گفت او حالا کسی نیست که فلان نوشته را نوشته می توان گفت که او هم هست.مثلا کسی نوشته ای از او را می خواند و می گوید که تو واقعا این طور فکر می کنی؟اما او ممکن است حالا تبدیل به منتقد نظر خودش شده باشد.این جاست که می توان از نظریه مرگ مولف دم زد و دیگر کاری با نویسنده نداشت.البته مسئله اینجاست که همیشه هم یک نوشته ناشی از عقیده فرد و با مسئولیت اجتماعی،درنتیجه به صورت جدی نوشته نمی شود.ممکن است که آن نوشته یک آزمایش در شخصیت خودش و یا آزمایش واکنش مخاطب ها باشد.اینجا حتی از مرگ مولف فراتر می رویم و می گوییم که ممکن است آنچه خلق می شود هیچ ربطی یا لااقل ربط مستقیمی به شخصیت و باورهای نویسنده نداشته باشد.درواقع به جای اینکه بپرسیم چه چیزی گفته شده،باید بپرسیم که چرا چنین چیزی نوشته شده است؟

نویسندهاستعداد نویسندگیعلاقه به نویسندگیمرگ مولفتتفر از نوشتن
نویسنده|عصیان می کنم،پس هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید