Ehsan
Ehsan
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

زندگی

آن چنان زندگی را فشردیم که تراکم آن غیر قابل شکست است و حالا در حال شکستن آن تراکم غیر قابل شکستیم,زندگی را آن قدر پیچاندیم که دیگر غیر قابل باز شدن و ما در حال باز کردن ,غیرقابل باز شدن ها, و از همان زمان که بین تفکر ها مرز کشیده شد فرق میان درست و غلط را فراموش کردیم و آن چنان ترحماتمان را بخورد جامعه داده ایم که دیگر قدرتی نمیتواند استدلال جایگزین کند ,از همان جا که انسان فهمید نمیتواند فقط گیرنده باشد یا فقط دهنده این گره شروع شد ,از همان جا که هر مَن برنج سه مَن چای میارزید دنیا گره خورد.

و از همان جا بود که مجنون در گرو عشق لیلی جان داد...


تاریخرایادکنیم
آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید