آدینه
خواندن ۲ دقیقه·۸ روز پیش

جنگ سالانه

«🎶می پرم میخونم تو دلم انگاری چلچله دارم امشب...🎶»

امشب از آن شب هایی است که خواب بر چشمانم نمی آید.

امشب چهارشنبه سوری است البته بیشار به جنگ شباهت دارد. مردم دارند یکدیگر را می کشند. فقط صدای اورژانس و آتش نشانی می آید.

نمی دانم سر عقده شان است که از کودکی نگذاشته اند ار روی آتش بپرند یا از خشم و بی کاری شان است. فقط می دانم که در آن شب یک عده ای جوان مرگ می شوند و یک عده ای کر می شوند و یک عده ای کور.

ما حریق زیاد دیده ایم. به قول سایه« حریق خزان»

حریق آتش

حریق و فوران آتش دل. شعاری شد؟!

اما در این شب ها که یک زمانی نمادی از زیبایی حریق و تواضع شعله آن بودند. حال نماد حریقی از آتش های جهنم را دارد.

البته بدم نیست معارفه ای از جهنم بهمان می شود.

نمی دانم که حیوانات هم به خاطر اعمال خوب یا بدشان در آن دنیا تقسیم می شوند یا نه. یعنی امکان دارد بعضی شان جهنم را می بینند؟

اما امشب قرار است آنقدر به دلیل صدای زیاد تاب بیاورند که یا بمیرند یا کر شود.

ما انسان ها که میزان شنوایی کمتری داریم تا سه روز بعد جنگ سالانه(چهارشنبه سوری را می گویم) صدایی نمی شنویم.دیگر وضعیت آن گربه ی هفت جون دار چه می شود.

فکر کنم حیوانات بهشت و جهنم ندارند چون چهارشنبه سوری ای وجود دارد که گناهان آنهارا می بخشاند و گردن ما می اندازد.

صدای آژیر نمی گزارد آهنگ را خوب بشنوم.چه می گوید؟!

«🎶...تو سرم انگاری قناری میخونه ولوله دارم امشب...🎶»

تو سرم قناری میخونه؟! فعلا که وسط جنگیم

آهنگ را عوض کردم.




امسال حریق هایمان را از سیگارت و ترقه به حریق آتش بدل کنیم و بخوانیم:

🎶زردی روی من ز تو سرخی تو بود ز من🎶

جاده میرقصد به ساز بی محابا راندت...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید