لیلا فرزادمهر
خاک بخشنده
وقتی خداوند به فرشته مقرب عزرائیل فرمود که خاک از زمین برایم بیاورد تا موجودی را خلق کنم، تصور انسان با تمام ناشناختههای اخلاقی، برای فرشتگان غیرممکن بود. عزرائیل فرمان خداوند را بی توجه به التماس زمین، برای انصراف از این کار، اجرایی کرد.
انسان از خاک و آب آفریده شد. خدای وهاب برای تکمیل مخلوق خود از روحش در او دمید. انسان برای زندگی به زمین رانده شد. یاد گرفت که خاک را چون مادری دلسوز در بربگیرد و با او مأنوس شود.
خاک نعیم، بدون چشمداشت هرآن چه انسان به او میداد چند برابر و با بهترین کیفیت به او برگرداند.
انسان یاد گرفت که هر ذره از خاک برایش دریا دریا ثروت ایجاد میکند. زمینها را برای کشت آماده کردند. و هرسال با کشت نامناسب خاک را پیر و فرتوت کردند. کوهها را برای جادهها تکاندند وجابه جا کردند. خاک ها را شستند تا طلا پیدا کنند. خاک را برای ساخت خانههایشان در کورههای آجرپزی، حرارت دادند شکلهای مختلف از خاک را برای ظروف خانه، و برای هرآن چه لازم داشتند استفاده کردند. آرام و آهسته خاک را بیحرمت کردند. برای استخراج معادن دل خاک را ریش کردند. با قطع درختان جنگل، خاک پاک را به ته دریاها فرستادند، زمین ها را بایر کردند. مواد شیمیایی مضر را در دل خاک دفن کردند. برای کشتن همنوع در دل آن تله انفجاری کار گذاشتند. تکهپاره شد.
خاک اعتراض کرد. گاهی گیاهان را رشد نداد، گاه با تکان خود مردمان را با خود به اعماق برد، گاه از دل دریاها خود را به سطح رساند، گاه خشم و غضب خودرا با فوران از قله کوه نشان داد، هر آنچه در اطراف بود را به خاکستر بدل کرد. تا شاید این تغییرات انسان را به فکر فروببرد. ولی افسوس.....
انسان با علم و دانستههای ناقص برای تمام خودخواهی در حق خاک بخشنده، توجیه آورد.
سیل، آتشفشان، زلزله، رانش زمین و غیره فقط عکسالعمل زمین و خاک روی آن است.
برای هرسانت از خاک سالها صبر و فرسایش لازم است، اما انسانهای عجول در کسری از ثانیه آن را به فنا میدهند.