لیلافرزادمهرm_15996912
لیلافرزادمهرm_15996912
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

روزنگار8خرداد1401

روزنگار8خرداد1401

امروز برای زدن آمپول ماهانه باید به مرکز کنسرالبرز مراجعه کنم. از دیشب بارها وبارها با خودم روند شروع روزم را برنامه ریزی کردم.

اول بیدار می شوم، مانتو کرمی، شال سبز سدری و شلوار جین را می پوشم که راحت باشم. در ادامه با خودم مسیر را مرور کردم که اول صبح به ترافیک نخورم وزود به شرکت برگردم. در همان زمانها با خودم می گفتم نهار را فراموش نکن وظرف شیرینی که دخترم آماده کرده بود را هم ببر، زباله هارا به سطل برسان، کفش راحت بپوش.

دخترم برای رفتن به دانشگاه زودتر از من بیرون رفت. با بسته شدن در، کمی به خودم نرمش دادم واز جا برخاستم .

زدن عطر، حسن ختام آمادگی برای یک روز پرنشاط است. از روی کانتر آشپزخانه ظرف شیرینی وغذایم را برداشتم وزباله ها را داخل نایلون اضافه گذاشتم ودرحالی که کیف وکفشم رابه زحمت در دست دیگر گرفته بودم بیرون رفتم. پشت در کلید هارا به انگشتی که آزاد بود آویختم. در را قفل ودر حالی که کفشم لخ لخ می کرد از پله ها پایین رفتم. ماشین با اولین استارت روشن شد.

در طول مسیر، کسی مرا وادار به مرور مراحل آمادگی می کرد وهربار، با صدای بلند موزیک آنرا عقب می زدم. یکبار همه چیز را مرور کرده بودم واین تکرار غیراز زمزمه های شیطان چیزی نبود.

خلاصه مثل هرماه به درمانگاه رسیدم. در جای پارک همیشگی پارک کردم. سویچ را بیرون کشیدم. سررسیدم را از کیف خارج کردم تا سبک شود.

با بیرون کشیدن دفتر آه از نهادم برخواست وفهمیدم که اصلا آمپول را برای تزریق نیاورده ام.

شیشه ماشین پایین بود. چنان فریادی برسر خودم زدم که خانم چادری ایستاده به انتظار تاکسی نیم متر عقب رفت. هم خنده ام گرفته بود وهم از اینکه این همه راه را بی نتیجه رفته بودم عصبی بودم. آموزه هایم را به یاد آوردم. به خودم دلداری می دادم حالا کاری است که شده، چاره ای جز خونسردی نداری تا روزت را خراب نکنی.

امروز یاد گرفتم که به زمزمه ها توجه بیشتری کنم.

پ. ن .داروی مورد نظر باید در یخ ویا ظرفی خنک حمل شود؛ به همین دلیل تا آمادگی کامل آنرا از یخچال خارج نکردم. مدیون هستید که تصور کنید فراموشکارم.

حالا باید همین سیکل امروز را فرداهم تکرار کنم.

https://leilafarzadmehr.ir/روزنگا8رخرداد1401/

ارائه شده در وبسایت ویرگول

روزنگار خردادفراموشیعجلهبرنامه ریزی
لیلا فرزادمهر هستم فوق لیسانس بازرگانی بین الملل‌.کارمند حسابداری.با نوشتن دنیای اطرافم رو رنگ می کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید