سیستم مجموعه ایست از اجزا مرتبط به هم،
که بصورت سازمان یافته ای در تعامل با هم بوده،
و وظیفه یا هدف مشخصی را دنبال می کند.
مانند ماشین، بیمارستان، دانشگاه، کارخانه، دولت ...
سیستم دارای فرآیند ذیل است،
ورودی از محیط به سیستم،
پردازش ورودی در سیستم،
خروجی از سیستم به محیط،
مثل کارخانه تولید قند،
که چغندر وارد، پردازش، و قند خارج میشود.
سیستم نیاز به حفظ هماهنگی و تعادل در خودش و با محیط اطرافش دارد،
که از طریق فیدبک مدیریت میشود.
در مثال کارخانه قند،
هم فیدبک از مشتریان و هم نمونه ای از محصول با معیارها چک میشود،
و در صورت لزوم،
در خرید چغندر،
و در نحوه تولید و بسته بندی، و توزیع آن،
تغییرات لازم داده میشود.
بررسی اجزا در كلیت سيستم،
و توجه به رابطه بين آنها، و قواعد حاکم بر عملکردشان،
الگويی برای ساخت سيستم مشابه ایجاد میکند.
مثل لاک پشت و ساخت تانک،
پرنده و هواپیما ...
در نگرش سيستمی،
هم به اين نکته توجه میشود که،
سيستم چه وظیفه ای دارد،
و هم اينکه،
چگونه آن وظیفه را انجام میدهد.
مثل دو تعریف ذیل برای روزنامه:
1- روزنامه ابزاریست،
برای انتشار اخبار و اطلاع رسانی به مخاطبان
2- روزنامه ابزاریست،
که از چند صفحه تشکیل شده و در آن اخبار و اطلاعات چاپ میشود.
تعریف اول یک نگاه کلیست،
و ذهن را از حصار فقط روزنامه خارج،
و به وسایل و راههای دیگری برای اطلاع رسانی معطوف میکند،
مثل رادیو تلویزیون ماهواره اینترنت
و تعریف دوم یک نگاه عملکردیست،
ساختار سیستم را تحلیل کرده، و بهبود میدهد،
مثل روزنامه چاپ سنگی سربی افست .. .
سیستمهای اجتماعی
دارای پیچیدگی بیشتری برای مدیریت هستند.
مثلا افزایش بی رویه جمعيت بدون بستر سازی،
باعث کاهش کیفیت آموزشی،
افت فرهنگی،
و افزایش فقر و فساد و جرم میشود،
و بلعکس،
که یک چرخه نزولی در کیفیت زندگیست.
مدیریت یک سيستم اجتماعي پویا،
دامنه ارتباط، تعامل و رقابت را در خود سیستم و با محیط بیرونی گسترش میدهد،
تا پیوسته در مسیر هم افزایی و اصلاح و پیشرفت حرکت کند.
رقابت سالم سیستم را رشد،
و خرد جمعی و نقد، از بسته شدن، انحراف، فساد و سقوط آن پیشگیری میکند.
سیستمهای کلان اجتماعی،
با سرنوشت مردم و آیندگان سر و کار دارند،
لذا رهبران روئسا، وزرا، وکلا و مدیران،
باید بیشترین شایستگی را داشته باشند.