که بصورت سازمان یافته ای در تعامل با هم بوده،
و وظیفه یا هدف مشخصی را دنبال می کند.
مانند ماشین، بیمارستان، دانشگاه، کارخانه، دولت ...
ورودی از محیط به سیستم،
پردازش ورودی در سیستم،
خروجی از سیستم به محیط،
فیدبک،
مثل کارخانه تولید قند،
که چغندر وارد، پردازش، و قند خارج میشود.
که از طریق فیدبک مدیریت میشود.
در مثال کارخانه قند،
هم فیدبک از مشتریان و هم نمونه ای از محصول با معیارها چک میشود،
و در صورت لزوم،
در خرید چغندر،
و در نحوه تولید و بسته بندی، و توزیع آن،
تغییرات لازم داده میشود.
و توجه به رابطه بين آنها، و قواعد حاکم بر عملکردشان،
الگويی برای ساخت سيستم مشابه ایجاد میکند.
مثل لاک پشت و ساخت تانک،
پرنده و هواپیما ...
هم به اين نکته توجه میشود که،
سيستم چه وظیفه ای دارد،
و هم اينکه،
چگونه آن وظیفه را انجام میدهد.
مثل دو تعریف ذیل برای دلیجان:
1- دلیجان وسيله ايست،
برای انتقال بار و مسافر، از يک نقطه به نقطه ديگر.
2- دلیجان وسيله ايست،
که چند چرخ دارد، و به کمک چند اسب، حرکت می کند.
تعریف اول یک نگاه کلیست،
و ذهن را از حصار فقط دلیجان خارج،
و به وسایل و راههای دیگری برای جابجا کردن معطوف میکند،
مثل دوچرخه ماشین کشتی قطار هواپیما فضا پیما...
و تعریف دوم یک نگاه عملکردیست،
که ساختار سیستم را تحلیل کرده، و بهبود میدهد،
مثل ژیان پراید تویوتا بنز ... .
دارای پیچیدگی بیشتری برای مدیریت هستند.
مثلا افزایش بی رویه جمعيت،
باعث کاهش کیفیت آموزشی،
افت فرهنگی،
و افزایش فقر و فساد و جرم میشود،
و بلعکس،
که یک چرخه نزولیست.
دامنه ارتباط، تعامل و رقابت را در خود سیستم و با محیط گسترش میدهد،
تا پیوسته در مسیر هم افزايی و اصلاح و پیشرفت حرکت کند.
رقابت سالم سیستم را رشد،
و خرد جمعی و نقد، از بسته شدن، انحراف، فساد و سقوط آن پیشگیری میکند.
با سرنوشت مردم و آیندگان سر و کار دارند،
لذا روئسا، وزرا، وکلا و مدیران،
باید بیشترین شایستگی را داشته باشند.