بعضی وقتا انقد دلت میگیره که نه بهترین دوستت میتونه آرومت کنه نه کسی که عاشقانه وار عاشقشی!
میدونی برا چی؟
برای این که تو از کسی ناراحتی که عاشقشی!(:
اما خودشم نمیتونه دردتو دوا کنه!
بعضی وقتا انقد پر میشی ، لبریز میشی ، که هیچجوره نمیتونی خودتو خالی کنی!
بعضی وقتا هرچی بخندی بغضت بزرگتر میشه ؛ هی میخندی هی میخندی ولی هیچکس نمیفهمه که تو دل لامصبت چی میگذره :)
انقد میخندی که از چشمات اشک میاد و همه فکر میکنن از خنده زیادیه ، اما فقط خودت میدونی که اشکت از چیه ، خندت از چیه ، حالت از چیه!(:
بعضی وقتا با یه خاطره کوچیک ، با یه یادگیری کوچیک گریت میگره!
انقد حالت بد میشه که تا مرز کشتن خودت میری.
ولی باز پشیمون میشی ، به حال خودت میخندی و میگی ای بابا ، هنو کلی درد مونده ک تجربه نکردم!!
با این ک مزخرفه و بلایی نیست که تو این دنیا سرت نیومده باشه...
با این ک میدونی هرچی عاشق تر بشی بیشتر شکست میخوری...!
هرچی بیشتر دلببندی بیشتر دلتو میشکنن:)!
یه دردِ دل کوچیک بعد از مدت ها:)