داود شمسی
داود شمسی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

گیسوی تو

گر چه گاهی شعر من بر قامت گیسوی توست

بهترین‌محصول حالم در بَرِ ابروی توست


چادرت را سر کنی جنگ جهانی میشود

عامل این جنگ خونین هم سر تک موی توست


مثل زنبوری که شبگرد گلستان بوده است

صاحب این زحمتم، زیباییش کندوی توست


من شدم صیاد گیسوی رخ مهتاب تو

اینهم از لعل لبت در مستی و جادوی توست


شهر ویران گشته از ویرانی گیسوی تو

مست چشمانت که جانم در جهان کوی توست



#داود_شمسی

داودشمسیشعرشعر و شاعریمعشوقشاعر
داود شمسی ، شاعر و نویسنده اشعار سپید ، غزل ، دوبیتی، مثنوی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید