ویرگول
ورودثبت نام
زهرا آزادی
زهرا آزادی
خواندن ۷ دقیقه·۱۰ ماه پیش

روانشناسی تصمیمات کاربر( بخش اول)

ما دوست داریم برچسب هایی مانند غیرمنطقی، تنبل، غیرقابل پیش بینی، عجول و غیره را برای کاربران بکار ببریم،تا حدی هم ممکن است درست باشد چون ما ماشین نیستیم.اما تحقیقات نشان می دهد که کاربران در واقع بر اساس مجموعه ای از الگوهای ناخودآگاه قابل پیش بینی تصمیم می گیرند.

برای ایجاد تجربیات دیجیتال رضایت‌بخش، طراحان UX باید از این عادات شناختی آگاه باشند و از آنها حمایت کنند:

  • اکتشافی

انسان ها از تاکتیک ها و سوگیری های روانی استفاده می کنند تا سریع به تصمیم گیری برسند. به این میانبرهای ذهنی، اکتشافی می گویند. ما از اکتشافات در زندگی روزمره استفاده می کنیم، و هم چنین استفاده از آنها را با نرم افزار دوست داریم.

ما از این الگوها به دلیل تنبلی یا به دلیل پراکندگی مغز پیروی نمی کنیم. استفاده از عادت شناختی اکتشافی به عنوان یک کاربر کاملاً منطقی است زیرا…

در دنیای دیجیتال، برای اشتباه کردن مجازات بسیار کمی وجود دارد. هزینه اکثر خطاها نزدیک به صفر است. حدس زدن و اشتباه روی یک پیوند و زدن دکمه بازگشت هنوز کارآمدتر از خواندن کل صفحه برای یافتن یک مطلب است.

کلیک کردن بدون دقت در اطراف سرگرم کننده تر است زیرا از هر کلیک مقدار کمی دوپامین دریافت می کنیم.

صفحات وب می توانند پیچیده باشند، ما ترجیح می دهیم تصمیم بگیریم و به زندگی خود ادامه دهیم. این یک موضوع مبادله است - یک عمل متعادل کننده.

وب ما را قادر می سازد تا به سرعت از یک تصمیم به تصمیم دیگر، با سرعتی بسیار سریعتر از دنیای فیزیکی، حرکت کنیم. پس این کاری است که ما انجام می دهیم.

بیایید نگاهی به برخی از رایج ترین اکتشافی هایی که کاربران استفاده می کنند بیندازیم:

  • راضی کننده

ترکیبی از کلمات "رضایت" و "کافی". این بدان معناست که بدون در نظر گرفتن کل مجموعه احتمالات، به اولین گزینه معقولی که پیدا کردید بسنده کنید. ما به دنبال پاسخ درست نیستیم - ما به دنبال هر چیزی هستیم که به اندازه کافی خوب است.به همین دلیل کاربران سریع اسکن می کنند وقتی به چیزی که برای آن امده اند اشاره دارد، به طور غریزی روی آن کلیک می کنند.

  • بیزاری از دست دادن

ضررها بیشتر از سود در ذهن ما می مانند. تصور می شود که درد از دست دادن دو برابر قدرت، لذت بردن است. کاربران تمام تلاش خود را می کنند تا از چیزی که به طور بالقوه منفی است، یا ممکن است باعث شود آنچه را که در حال حاضر دارند از دست بدهند، اجتناب کنند.

  • دسترسی

افراد بر اساس چیزی که بلافاصله به ذهنشان می رسد نتیجه گیری می کنند. ما به چیزهایی که به سرعت به یاد می آوریم و چیزهایی که از قبل می توانیم درست در مقابل خود ببینیم اهمیت زیادی قائل هستیم.اگر کاربر نیاز به تصمیم گیری در یک صفحه داشته باشد، چه چیزی در مقابل او قرار دارد؟چه چیزی را می توانند به سرعت از صفحات دیگر به یاد بیاورند؟آنها ابتدا متوجه چه چیزی می شوند؟

  • خستگی تصمیم

گرفتن تصمیمات زیاد توانایی فرد را برای تصمیم گیری منطقی کاهش می دهد و او را خسته می کند.اگر کاربر مجبور به تصمیم گیری پس از تصمیم گیری شود، در نهایت شروع به انتخاب های کمتر از حد بهینه می کند یا به طور کامل منصرف می شود.

  • وابستگی مرجع

انسان برای تعیین ارزش مطلق راه فطری ندارد. بنابراین با مقایسه یک چیز با چیز دیگر، مقدار را به آن اختصاص می دهیم. ما به صورت نسبی و نه مطلق قضاوت می کنیم.در مجموعه ای از انتخاب ها در یک رابطه نحوه ی ارتباط گزینه ها با یکدیگر تعیین می کند که کاربر چه کاری انجام خواهد داد.

  • تعصب وضعیت موجود

اگر انگیزه قانع‌کننده‌ای وجود نداشته باشد، مردم بیشتر به پیش‌فرض پایبند هستند. به عبارت دیگر، ما تمایل داریم که وضعیت ایجاد شده را تغییر ندهیم.به عنوان مثال، این نشان می دهد که چرا کاربران به ندرت از ویژگی های سفارشی سازی استقاده می کنند یا تنظیمات پیش فرض را تغییر نمی دهند.

  • قانون هیک

تعداد محرک های موجود بر زمان و تلاش لازم برای تصمیم گیری تأثیر می گذارد.هنگامی که کاربران با موقعیتی با گزینه های بیش از حد روبرو می شوند،گاهی اوقات سعی می کنند با هر تصمیمی عجولانه از ناخوشایند بودن قانون هیک عبور کنند.


پس چکار کنیم؟به عنوان طراح، در مورد همه اینها چه کار می کنیم؟

در اینجا چند راه وجود دارد که بتوانیم تجربیات دیجیتال خود را با این اکتشافات تطبیق دهیم.

  • تعداد تصمیمات در هر صفحه را کاهش دهید. (DPP( Decisions Per Page

یکی از تمرین‌های مفید این است که به هر آنچه که کاربر در یک صفحه نیاز به تصمیم‌گیری دارد نگاه کنیم.یک صفحه مهم از رابط کاربری خود بردارید و تعداد تصمیمات احتمالی که یک کاربر می تواند در آن صفحه بگیرد را بشمارید. این شامل اقدامات (که همیشه نیاز به تصمیم دارند) یا اطلاعاتی که منجر به تصمیم می شود.این عدد بیشتر از آن چیزی است که شما حدس می زنید.

اگر تعداد تصمیمات در هر صفحه زیاد باشد چکار کنیم؟ (DPP)
تصمیمات را در صفحات بیشتری تقسیم کنید.
وظایف پیچیده را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید.
برخی از گزینه ها را پنهان کنید و یا حداقل وزن بصری آن ها را یه طور چشمگیری کاهش دهید.
اگر برخی از تصمیمات غیرضروری یا تکراری از صفحه دیگری هستند، کاملا از شر آنها خلاص شوید.


  • کاهش سیگنال های بصری

با کاهش تعداد رنگ ها و فونت ها شروع کنید. استفاده بیش از چهار رنگ معنی دار باعث ایجاد "اثر رنگین کمان" می شود که مغز را منحرف می کند و تصوری از بهم ریختگی در مغز ایجاد می کند.

حرکت باعث حواس پرتی می شود. از انیمیشن کم و فقط برای یک هدف خاص استفاده کنید.یک سیستم طراحی( دیزاین سیستم) بسازید که سازگاری بین عناصر را تضمین می کند و از یادگیری مجدد رابط کاربری در هر صفحه جدید توسط کاربران جلوگیری می شود.
  • تجربه پیش فرض را بهینه کنید

توجه داشته باشید که بسیاری از مردم هرگز از گزینه های سفارشی سازی فانتزی استفاده نمی کنند. مطمئن شوید که تجربه پیش‌فرض کلی همه جریان‌های کار مهم را فراهم می‌کند.

فرم ها فرصت های زیادی را برای مفید بودن فراهم می کنند. برای مثال، می‌توانیم فیلدهایی را با رایج‌ترین مقدار یا یک مثال واقعی از قبل پر کنیم. این مقدار نماینده به کاربر کمک می کند تا بفهمد چگونه فیلد را تکمیل کند و پاسخ مورد انتظار چیست. ناگفته نماند که باعث صرفه جویی در وقت و انرژی بیشتر کاربران در تصمیم گیری هم می شود.
  • برای کاربر اولویت بندی کنید

از آنجایی که بسیاری از کاربران به تنهایی کارها را به طور دقیق اولویت بندی نمی کنند، ما باید برخی از این کارها را برای آنها انجام دهیم. هدف نهایی این است که آنها بتوانند به هر صفحه ای نگاهی بیندازند و به طور غریزی بدانند که کدام موارد مهم تر هستند.

دانستن اینکه چه چیزی را باید اولویت بندی کنید مستلزم آن است که در مورد کاربران خود، اهداف و گردش کار اصلی آنها بیاموزید. در مورد آنچه ضروری است (در مقابل آنچه اختیاری است) و آنچه کاربر را به جلو می برد فکر کنید.

ما می توانیم سرنخ های بصری برای ایجاد یک سلسله مراتب واضح به کاربر بدهیم. مغز ما بر اساس اندازه، رنگ، تصویر، کنتراست، فضای سفید و هم ترازی به چیزها اهمیت می دهد.
  • محتوای خود را ارزیابی کنید

به یاد داشته باشید که تقریباً همه کاربران اسکن می کنند - آنها نمی خوانند. اصول کلاسیک نوشتن خوب، از جمله سرفصل‌های توصیفی و ساختارهای هرمی معکوس، به کاربران کمک می‌کند تا از محتوا معنا پیدا کنند.

برخی از پرچم‌های قرمز متداول شامل فقدان عنوان و بلوک‌های بزرگ و طولانی متن هستند. با استفاده از لیست های گلوله ای و فونت های پررنگ یا مورب به اطلاعات مهم توجه کنید. برای ساختن میکروکپی خود وقت بگذارید.
  • تجربه پس از کلیک را در نظر بگیرید

وقتی کاربر روی چیزی کلیک می کند چه اتفاقی می افتد؟ چیز بعدی که آنها می بینند چیست و چگونه به جایی که آنها بودند متصل می شود؟ چگونه در کل سفر آنها از طریق رابط کاربری شما قرار می گیرد؟

فکر کردن به هر صفحه به صورت مجزا می تواند آسان باشد. اما به یاد داشته باشید که صفحات سیلوهای منفرد نیستند - آنها قطعاتی از جریان هستند. این همه یک سری اقدامات مرتبط است.

با برچسب های پیوند بوی اطلاعات خوبی بدهید تا کاربران بدانند به کجا می روند. به آن‌ها اجازه دهید تا با کلیک بر روی چیز نادرست، به‌خوبی بهبود پیدا کنند تا «هزینه» کلیک کردن از بین برود. مطمئن شوید که آنها همیشه به جلو حرکت می کنند.
  • سخن پایانی

به یاد داشته باشید: ما هرگز واقعاً نمی دانیم که یک کاربر به چه چیزی فکر می کند تا زمانی که تحقیق کنیم. وقتی شک دارید، آن را امتحان کنید.

برای حمایت بهتر از این اکتشافات، می خواهید چه کاری متفاوت با محصولات خود انجام دهید؟

منبع:

https://uxtools.com

اگر این مقاله مفید بود به نویسنده عشق بدهید و آن را برای کسی که برایش مفید است به اشتراک بگذارید.





رابط کاربریتصمیمات کاربرتجربه کاربریمبانی طراحی تجربه کاربریروانشناسی
دنبال کننده روانشناسی تصمیمات کاربر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید