عقاید اقتصادی قبل از کلاسیکها
تقسیم نیروی کار از نظر افلاطون در کتاب جمهور:
من عقیده دارم جامعه به تدریج تشکیل میشود. تصور میکنم شکل گرفتن جامعه زمانی آغاز میشود که افراد متوجه میشوند به یکدیگر نیاز دارند و هیچکس خودکفا نیست، هر کدام از آنها نیازهای فراوانی دارند که به تنهایی قادر به برآوردن و پاسخ به آنها نیستند. علاوه بر این مردم با با افراد مختلف دیگری برای ارضا نیازهای گوناگون خود درگیر میشوند و رابطه برقرار میکنند، ما نیازهای گوناگونی داریم، به همین دلیل افراد بسیار زیادی را دور هم جمع میکنیم و آنهای را تشویق میکنیم که در یک منطقه واحد به عنوان همکاران، دستیاران و همراهان ما زندگی کنند. من این زندگی کردن با هم در یک ناحیه خاص را اجتماع یا جامعه مینامم. . مردم به تجارت و دادوستد کالا با یکدیگر مشغول میشوند، زیرا فکر میکنند که اگر در مبادله و بده بستان چیزی بدهند و در مقابل چیزی بگیرند وضع آنها بهتر میشود. بسیار خوب پس من میگویم بیایید جامعه مورد نظر خود را بنا کنیم. واضح است که علت تشکیل جامعه، نیازمندی ماست.
مهمترین و اساسی ترین نیاز ما این است که مواد غذایی کافی برای حیات و زندگی خود فراهم کنیم. دومین و مهمترین نیاز ما نیاز به سرپناه و خانه برای زندگی کردن و سومین نیاز ما لباس برای پوشش است. جامعه چگونه میتواند این همه نیاز را تامین کند؟ آیا نباید در این جامعه یک نفر کشاورز، دیگری معمار و فرد دیگری خیاط باشد؟ آیا این اشخاص تمام آن افرادی هستند که ما برای تامین نیازهای جسمانی خود به آنها نیاز داریم؟ آیا نباید کفاش هم به آنها اضافه کنیم؟ و آنگاه ما جامعه خودمان را خواهیم داشت.
#فلسفه_اقتصاد
#تاریخ_اقتصاد
#تاریخ_مختصر_اندیشههای_اقتصادی
#افلاطون