چیزی که در ادامه میخوانید مقالهای از سایت inthesetimes است.
همهی ما میدونیم که جهان امروز تا چه اندازه به سوختهای فسیلی وابستهست. نفت، زغالسنگ و گاز طبیعی در هر گوشه از زمین استخراج میشن؛ قعر اقیانوس، صحراها، کوهها و زمینها. برای یکلحظه تصور کنید که سهچهارم تمام سوخت فسیلیای که از زیرِ زمین استخراج میشه، از یک بخش چهارصد در صد کیلومتری خارج میشد. تصور کنید که در این بخشزمین، نیمی از ذخیرهی نفت حول یک شهر قرار داشتن و طوری نزدیک به سطح بودن که هرکس با بیل میتونست کمی استخراج کنه. این شهر، مهمترین شهر جهان میشد. بزرگترین شرکتهای استخراج بهش هجوم میبردن و جیب خودشون رو پر از پول میکردن. همینطور مردم بومی اوضاعشون متفاوت میشد. شاید خشونت برای کنترل این مکان ارزشمند بالا میگرفت. گروههای محیطزیستی هم سروکلهشون پیدا میشد. فساد، همهجای دولت محلی رو میگرفت. احتمالاً سود، به صورت نامتقارن تقسیم میشد، به این صورت که افراد بالای هرم قدرت به سودی بالایی میرسن و مردم عادی بدبختتر از قبل میشدن. این دقیقاً همون چیزیه که در معدنی بسیارمهم اتفاق افتاده؛ جایی که همونقدر برای آیندهی بشر اهمیت داره که سوخت فسیلی برای گذشتهش داشت. اینجا کبالت استخراج میشه، اینجا در کلوزی.
کلوزی در جنوبشررقی جمهوری دموکراتیک کنگو بین تپههای مهآلود قرار گرفته. بیشتر آدمها اسم این شهر رو هم نشنیدن اما بدون این شهر، میلیاردها نفر نمیتونستن زندگی عادیشون رو نجام بدن. باتریهایی که تقریباً در تمام گوشیهای هوشمند، تبلتها، لپتاپها، ماشینهای برقی و شبیه اینها به کار میره، بدون کلوزی نمیتونست شارژ بشه. کبالتی که در خاک این منطقه پیدا میشه، حداکثر پایداری و چگالی رو برری شارژ باتریها فراهم میکنه و اجازه میده مدت بیشتری شارژ رو نگه دارن. هیچ جای دیگهای در جهان وجود ندارد که این همه کبالتِ باکیفیت در دسترس باشه.
کبالت در طبیعت به طور معمول در کنار مس پیدا میشه. مخازن مس-کبالت کنگو با چگالیهای مختلف و در امتدد هلالی 400 کیلومتری از کلوزی تا شمال زامبیا ادامه دارن، منطقهای که به «کمربند مس آفریقای مرکزی» معروفه. در رشتهی فلزشناسی، این منطقه یک شگفتی بزرگ به حساب میاد و ده درصد مس و نصف کبالت جهان ازش استخراج میشه. سال 2021 در مجموع 111750 تن کبالت که 72% عرضهی جهانی بود در کنگو استخراج شد. انتظار میره طی سالهای آینده این عدد تا حد زیادی افزایش هم پیدا کنه.
حالا شاید حالا حدس بزنید که کلوزی شهری پررونق به حساب میاد که افراد قدرتمند محلی تونستن مبالغ بزرگی توش به جیب بزنن. نمیتونید بیشتر از این، از حقیقت پرت باشید. کلوزی مثل بقیه مناطق کمربند مس کنگو، درگیر تقلایی جنونآمیز برای رسوندن کبالت به دست مصرفکنندههای جهانی شده و حالا زخمهای عمیقی بر تن داره. مقیاس ویرانی بسیار زیاد و میزان رنج غیرقبل محاسبهست. کلوزی قلب جدید تاریکی کنگو و وارثی بر عذابیه که پیش از این به دلایل دیگه کنگو تجربهش کرده بود: داستانهای تلخی از استعمار، جنگ و نسلها برداهداری.
اولین اروپایی که از شرق به غرب آفریقا رو در یک سفر طی کرد، یک ستوان بریتانیایی به اسم «ورنی لاوت کمرون» بود بود که هفتم ژانویه 1876 در خصوص کنگو در تایمز نوشت:
فضای داخلی کشور باشکوه، سالم و با غنای وصفنااپذیر است. یک نمونهی خوب زا زغالسنگ پیدا کردم. سایر مواد معدنی مثل طلا، مس، آهن، نقره به وفور یافت میشود و مطمئن هستم که با صرف سرمایه به صورت عاقلانه و آزادمنشانه (و نه اسرافکارانه) میشود با راهاندازی مسیر درست، بعد از 30 یا 36 ماه به سود برای سرمایهگذران کارآافرین رسید.
یک دهه بعد از نطقِ کمرون، سرمایهگذاران کارآفرین شروع به غارت غنای وصفناپذیر کنگو کرده بودن. رودخانهی بزرگ کنگو و شاخههاش، به سیستمی تبدیل شد که اروپاییها با کشتی وارد قلب آفریقا بشن و راهی برای انتقال منابع ارزشمند از مسیر سواحل اطلس به سمت شمال و غرب بکنن. کسی در ابتدا نمیدونست که کنگو میزبان یک سری از مهمترین منابع موردنظر جهان به حساب میاد. هر بار با اختراعات جدید، چیزی از کنگو به کار اومده. عاج برای کلیدهای پیانو، صلیبسازی، دندان مصنوعی و کَندهکاری (دهه 1880)، لاستیک برای ماشین و دوچرخه (دهه 1890 به بعد)، روغن نخل برای صابون (1900 به بعد)، مس، قلع، روی، نقره و نیکل برای صنعتیسازی (1910 به بعد)، الماس و طلا (همیشه)، اورانیوم برای بمب اتمی (1945)، تانتالمو تنگستن برای ریزپردازندهها (2000 به بعد)، کبالت برای باتریها (2012 به بعد). هر بار با تحولات جدید، تقاضا به وجود اومد و این مسئله، هر مرتبه به جویندگان گنج جدید به مقصد کنگو منجر شد. با این حال حتی در یکی از این دورهها، مردم کنگو از ثروت کشورشون سودی نبردن. در عوض، عموماً به عنوان نیروی کار بردهوار برای استخراج این منابع با حداقل دستمزد و حداکثر زحمت به کار گرفته شدن.
اشتهای سیریناپذیر برای کبالت از یک سمت نتیجه مستقیم اقتصاد مبتنی برای «دیوایس» امروز و از سمت دیگه به خاطر تلاش جهان برای فاصله گرفتن از سوخت فسیلی و رفتن به سمت سوخت تجدیدپذیر نشات میگیره. در حاشیهی قولهای دولتها برای کاهش تولید کربن به موجب توافقنامه پاریس (و بعد کاپ26 در سال 2021) در خصوص تغییرات اقلیمی، خودروسازها بیشتر و بیشتر به سمت خودروهای الکتریکی پیش میرن. باتری هر دستگاه از خودروهای الکتریکی، به ده کیلوگرم کبالت تصفیهشده نیازا داره که هزار برابر بیشتر از نیاز یک گوشی هوشمند به حساب میاد. به همین دلیل انتظار میره تقاضا برای کبالت از 2018 تا 2050، 500 درصد رشد کرده باشه و هیچجای زمین جز جهوری دموکراتیک کنگو این همه کبالت نمیتونه تامین کنه.
استخراج کبالت در شهرهایی مثل کلوزی در انتهای زنجیرهی تامینی جا میگیره که مثل هیولای کراکن (یه موجود افسانهای در افسانههای اسکاندیناوی، شبیه به ماهی مرکب غولپیکر) به یک سری از ثروتمندترین و قدرتمندترین شرکتهای جهان منتهی میشه. اپل، سامسونگ، مایکروسافت، دل، هوآوی، تسلا، فورد، جنرال موتورز، بیامو و ... یک سری از شرکتهایی به حساب میان که بیشتر کبالت خودشون رو از کنگو تامین میکنن؛ البته عموما به طور غیرمستقیم از تولیدکنندههای باتری یا پالایشگاههای کبالت در چین، ژاپن، کرهجنوبی، فنلاند و بلژیک. این شرکتها شرایط خصمانهی استخراج کبالت در کنگو رو گردن نمیگیرن و اگرچه ازش دفاع نمیکنن، نه اونها و نه هیچکس دیگه، تلاشی برای بهبود شرایط هم انجام نمیده. در واقع به نظر میرسه کسی مسئولیت عواقب منفی استخراج کبالت در کنگو رو قبول نمیکنه – نه دولت، نه شرکتهای معدن خارجی، نه تولیدکنندههای باتری و قطعا نه شرکتهای فناوری و خودروسازها. مسئولیتپذیری مثل غبار صبحگاهی در تپههای نزدیک به کلوزی ناپدید میشه. چون زنجیرهی عرضهی غیرشفاف به سرعت سنگ رو به گوشی همراه و ماشین تغییر میده و بعد دیگه برای کسی مهم نیست از کجا پیداشون شده.
جریان مواد معدنی و پول، در شبکههایی مبهم بین شرکتهای معدنی خارجی و رهبران سیاسی کنگو که یک سریشون با حراج مفتضحانهی ثروت ملی به ثروت شخصی رسیدن گم میشه. در همین حین، دهها میلیون نفر از مردم کنگو در فقر شدید و ناامنی غذایی در حال رنج بردن هستن. از سال 1960 که پاتریس لومومبا در کنگو به قدرت رسید تا سال 2019 که «فیلیکس شیسکدی» به عنوان نخستوزیر انتخاب شد، حتی یک انتقال قدرت مسالمتآمیز اتفاق نیفتاده بود. کشور، دائما در حال تجربهی کودتاهای خشن بود. در مقطعی بین 1965 تا 1997 «موبوتو» بر کنگو حکمرانی کرد و بعد بین 1997 تا 2001 «لورن دزیره کابیلا» و بعد پسرش جوزف بین 2001 تا 2019. از کلمهی حکمرانی استفاده میکنم چون موبوتو و کابیلای پدر و پسر مثل دیکتاتورها بر کشور حکومت میکردن، از منابع کشور جیب خودشون رو پر کردن و مردم رو به حال خودشون رها کردن.
چیزی به اسم زنجیرهی تامین سالمِ کبالت در کنگو وجود نداره. تمام کبالت تولیدی از کنگو با درجات متنوع سوءاستفاده از جمله بردهدارای، کار کودک، کار اجباری، کار به موجب بدهی، قاچاق انسان و اون هم در شرایط خطرناک و کشنده، با دستمزدهای ناچیز، همراه با احتمال جراحت و مرگ کارگران و همینطور آسیبهای محیط زیستی غیرقابل محاسبه استخراج شده و میشه. اگرچه بازیگرهای اصلی در زمینهی استخراج کبالت شرکتهای مخوف و بدنامی هستن، اگر این همه تقاضا از شرکتهای معروف برای کبالت وجود نداشت، این زنجیره توجیهی نداشت. راهکار چیه؟ راهکار تنها در حالتی معنی داره که افسانههایی که سهامدارهای شرکتهای استخراج از شرایط ایدهآل کارگرها موقع استخراج توصیف میکنن، با حقیقت فعلی جایگزین بشه.
اربابان تکنولوژی فعلی، بادی به غبغب انداخته، از هنجارهای حقوق بشر قویاً حمایت میکنن و توضیح میدن که زنجیرهی تامین شرافتمندانهای دارن. به شما اطمینان میدن که شرایط اونقدرها که بعضی میگن بد نیست و تجارت، دستمزد، آموزش و توسعه برای فقیرترین مردم آفریقا به ارمغان آورده و «نجاتشون» دادن. بهتون اطمینان میدن که حداقل در معادنی که اونها ازش کبالت میخرن، تغییراتی در جهت رفع مشکلات شخصاً به وجود آوردن. به هر حال کیه که این همه راه رو تا کنگو بره و ثابت کنه این ادعاها دروغه و حتی اگر کسی این کار رو بکنه، کیه که باورش کنه؟