مقتل واژه
مقتل واژه
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

دل‌تنگِ سوشال مدیا

ویرگول به جای اینکه جایی برای نوشتن باشه، تبدیل شده به محلی برای سرنخ گرفتن و پرسنال برندینگ اهالیِ کسب‌وکار در رسانه! ولی من به چشم وبلاگ و گوگل پلاس می‌بینمش. دوست دارم واقعا برام جایی برای نوشتن باشه.

واسم مهم نیست کسی این نوشته‌ها رو بخونه یا نه! سئوی درستی داشته باشه یا نه! و همه‌ی این مسخره بازی‌ها! فقط می‌خوام بنویسم.

واقعیت اینه که از وقتی راه بیش‌تر پول درآوردن، اونم در شمایلی به ظاهر راحت‌تر پیدا شد، برکت از سوشال‌ها رفت. همین الان که نوشتم ‘سوشال’ احتمالا شمایی که شاید این خط‌ها رو بخونی هم، مثل من ذهنت رفت به سمت برنامه‌ریزی و تولید محتوا و استراتژی و اوکی‌آر و هزار تا کوفت دیگه! اما قبلا پناه بود … واقعا پناه بود. آدم‌ها باهم حرف می‌زدن. باکیفیت بودن، بدون توقع کیفیت! همو می‌پذیرفتن، بدون ادعای بهتر بودن خودشون! خوش بودن و باهم کمپین هم راه می‌نداختن! بله:) روزی روزگاری، بدون بودجه و هدف سرمایه‌دارانه، چندتا آدم، با یه دغدغه مشترک جمع می‌شدن تو یه گروه تلگرامی! معمولا از یه توییت اونجا جمع می‌شدن. بعد کلی بحث می‌کردن و حرف می‌زدن و یهو می‌گفتن خوبه یه هشتگ راه بندازیم! و می‌گرفت:) هزار برابر بهتر از کمپین‌های میلیاردی الان! یادش به خیر! کلی ازین اتفاقا می‌افتاد! البته اون موقعم سازمانی نویسا بودنا… ولی خب برکت نرفته بود، ذائقه مردم عوض نشده بود…

نمی‌دونم چیزی از توییتای این هشتگ باقی مونده یا نه، چون اکثر کاربرا اکانتاشونو بستن و کلا رفتن، یا پاک کردن و جمع و جور برگشتن. ولی دوست داشتید یه نگاهی بندازید : #شروع_همدلی

دلم واسه خیلیاشون تنگ شده. واسه فاخر و خنگ بودن همزمانشون. واسه یهو دعوا کردن و یهو بغل کردناشون. واسه شیفت شب‌هامون … واسه توییت‌هایی که صبح همشون پاک میشدن. واسه درکی که با ۱۸۰تا کاراکتر از هم پیدا می‌کردیم.

شاید هم علاقه‌امون نباید کارمون بشه!

اومده بودم راجع به نوشتن و خوندن و نامه و تحلیلِ تدایکسی که دیشب دیده بودم بنویسم! انی‌وی.

سوشال مدیاشیفت شبتوییتردلتنگیپیری
چرخنده‌ای در کسب و کارِ رسانه اما تولید کننده محتوا نه :) طبق معمول به دنبال تغییر جهان! اینجا قرار نیست قاعده‌های تعریفی رعایت بشن.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید