توجه توجه این فصل از خاطرات مال کلاس نهم بنده است لطفا تعجب نکنید که اگر تاریخ مال 2سال پیشه(=
خب امروز19/10/1401 هست ببخشید اینقدر دیر اومدم به خاطر درس ها و امتحانات بود خیلی تو سال نهم زیر بار درس هستیم بهتون پیشنهاد میکنم قبل از اینکه امتحانات برسه بخونین.البته من قبلش 5یا6 بار دور کردم کتاب رو ولی بازم دارم میخونم الان که میبینین پای کتاب هستم و دارم براتون مینویسم چون 2ساعت وقت خالی دارم گفتم صرف این کتاب کنم. دوست دارم با اشتیااااق خیلی زیاد وقتی میرین سراغ کتاب کتاب رو بخونین و لذت ببرین.(=
این فصل رو میخوام تقدیم کنم به مادربزرگم که در امتحاناتم خیلی کمکم کرد و من را دانش آموز نمونه کرد.
میخوام یک چیزی بهتون بگم که شاید بعضی از شما بگین برو بابا یا بعضی از شما همراهی کنین من را..
میخوام بگم یک دانش آموز موفق فقط نباید درس خون باشه باید پشت کار داشته باشه انظباطش در مدرسه 20 باشه و کلی چیزای دیگه ....
نمیخوام یک کاری کنم که بدت بیاد از کتاب یا خسته بشی ازش چون تو فصل بعدی با کلی چیزای طنز و باحال آشنا میشی و بهت قول میدم که بهت تو فصل بعدی خوش بگذره(=
شاید با خودت بگی در فصل بعدی درباره چه چیزایی میخوام صحبت کنم خب.. درباره تفریحات /درباره کلاس های اوغات فراغت / درباره مسافرت و کلی چیز دیگه که اصلا باور نمیکنی.
این فصل چون بیشتر مطالب نصیحت و چیزای دیگه هست میخوام بیشتر از 4یا5 صفحه نشه چون میدونم حوصله نصیحت های من رو نداری چون مامان و بابا خیلی بچه هارو نصیحت میکنن برای همین میخوام این فصل رو کمتر بنویسم.
خب صبح شد و یک روز جدید را شروع به کار کردیم.امروز 1401/10/19هست و دوباره (بار دوم هست که در این ماه برف میبارد)خداراشکر که دوباره اسمان سفید پوش شد.البته امروز یک خوبی هم دارد که مدارس کل استان تعطیل شد. سری پیش که برف اومد آموزش و پرورش مدارس ابتدایی یعنی(اول/دوم/سوم)را تعطیل کرد و همه بچه های کلاس 4تا12 هم که روز بعدش به مدرسه رفتن 80%گرفتار سرماخوردگی شدند ازجمله(خود من/)=.اگه دقت کنید که جلوی پرانتز یک مساوی گذاشتم ؟اگه سرتون رو برعکس کنید تبدیل به شکل غم ناک میشه.روزایی که مدارس باید تعطیل شه نمیشه ولی روزایی که نباید تعطیل شه میشه/اینم شانس مایه)=.چرا ؟چون امروز امتحان انشا داشتم و دیروز خیلیتمرین کردم امروز که بلند شدم برم مدرسه دیدم تعطیله و یک ضد حال بدی بهم خورد/البته استادمون موضوع انشا رو فرستاد و باید غیر حضوری انشا بنویسیم/این بدهههه)=. چرا؟چون همه بچه ها تقلب میکنن و نمره مفتی میگیرن.البته اینم بگم که منم از دایی بزرگم که استاد ادبیات هست کمک میگیرم(اااپس توهم که تقلب میکنی...)ناگفته نماند من فقط کمک میگیرم تقلب نمیکنم)=.تقلب یعنی زنگ بزنی به دوستت و بگی تو چی نوشتی که منم مثل تو بنویسم نمره بیارم و بعد که استاد بفهمه اشهد را برای انشات میخونه.(=به این میگن تقلبب)*
یک موضوعی که خیلی ذهنم را درگیر خودش کرده اینه که برای چی به رشته های فنی حرفه ای علاقهمند شدم خب جوابش ساده هست ....
برای اینکه از اول زندگی ام که فکر کردم خیلی کامپیوتر را دوست داشتم و همین بود که هر چه بزرگتر میشدم علاقه ام بیشتر میشد نسبت به کامپیوتر و این هست که امسال رشته کامپیوتر را انتخاب میکنم.
خب خیلی رشته های دیگه هم هست مثل نظری و.... ولی از همه بهتر رشته های فنی حرفه ای خیلی بهتره(از نظر خودم)ولی بازم رشته های نظری برای اون خرخون ها که گفتم بهتره.