فصل1
روزی روزگاری من در کلاس نهم بودم و دوست داستم هر چه سریع تر به رشته دلخواهم برسم ولی با وجود سختی درس ها فکر نمیکردم که بتونم مسیرزندگی ام رو انتخاب کنم.بعد از یک روز به خودم امدم و با خودم گفتم(امسال رو باید تموم کنم تا به اون چیزی که میخوام برسم)بعد از این حرف دیگه از تنبلی در اومدم و چسبیدم به درس و مشقم تا اینکه امتحان های مستمر نوبت اول رسید و استرس من شروع شد....
روز اولی که رفتم سر جلسه امتحان خیلی بهم استرس وارد شد ولی بعد از اینکه برگمو گرفتم با خیال راحت امتحانم رو دادم.بعضی از آدما هستن که مثل من وقتی میرن سر جلسه امتحان تا دقیقه 90 یادشون هست که چی چیزی تو کتاب نوشته شده ولی بعد از اینکه برگرو میگیرن همه چیز از ذهنشون میره (این بده.)
ولی بازبرعکس بعضی از آدما هستن که خیلی زرنگ هستن (یعنی درس نمیخونن یا خرخونن )بعد که میان سر جلسه امتحان برگرو که میگیرن در زمان 15 دقیقه ای برگرو میدن.(اخه خب بزار شروع بشه بعد برگرو بدهه)=)خب خلاصه اینم از بچه های زرنگ و تنبل.حالا میخوایم بریم سر معلم های مهربون و سخت گیر.(معلم های مهربون کسانی هستند که=شادی را در کلاس فراهم کنن یا تولد دانش اموزان را در کلاس جشن بگیرن)این از معلم های مهربون/حالا بریم سر معلم های سخت گیر=(معلم های سخت گیر هیچ وقت شادی را در کلاس فراهم نمیکنن و بیشتر تمرکزشون روی درس دادنشونه *البته خوبه گاهی وقت هاهم سخت بگیرن حالا بعد منظورم رو میفهمین*مثلا داخل کلاس معلم سخت گیر همه دانش اموزانش باهوش هستن ولی دونفرشون مثلا تنبلن *برای همین معلم مجبور سخت بگیره تا اون دوتادانش اموز تنبل رو درس خون کنه*حالا منظورم را گرفتین؟
*خب حالا بریم سر ورزش فوتبال مدرسه*
(توی فوتبال باز دانش آموزانی که تنبلن بازی شون خوبه ولی باز دانش آموز هایی که زرنگن بازیشون بده)وقتی که بازی قوتبال میشه میتونی تمام استعداد دوست هایی که توی کلاس داری رو ببینی و بدونی کدوم دوستت بازیش خوبه و کدوم یکی بازیش بده(از نظرمن اون دانش آموز هایی که گفتم درس خون هستن بشششششدت اونا بازیشون بده /از نظررر من هاااا ولی میدونم از نظر خودتون یا خودشون یک چیز دیگه ای هست)خب داشتم میگفتم وقتی مسابقات فوتبال درون مدرسه ای هست*یعنی کلاس نهم با کلاس هفتم* همه ی دانش آموزان کلاس میشن * البته من قصدم توهین به اقای کریستین cristiano ronaldoبرای ما
رونالدو نیستش هااا بچه های کلاس رو تشبیه کردم به اقای رونالدو* خب بگذریم اینم از فوتبال که بهتون گفتم.*
(ادامه داستان گذاشته میشود)