یه بار یکی از دوستانم بهم گفت « حواست باشه، نوشتن اعتیاد آوره ها! » و راستش اون جمله از یه جایی به بعد شد حکایتِ زندگی و تعریفِ شخصیت من! من عادت که سهله، بلکه ذهنم رو موظف کردم تا بی وقفه بنویسه. از ذهنیاتم، تجربیاتم، حالِ خوب و بدم، آرزوها و اهدافم... دوست دارم از همه چی بنویسم. اونقدر بنویسم تا عطشِ لحظه ایم بخوابه و بگم آخیش... بالاخره ذهنم خالی شد! پس برای شخصی با میزانِ ولع من... نوشتن خودِ خودِ تراپیه. نوشتن مُسکنه. نوشتن یه پُله برای رسیدن به حالِ خوب. در واقع اصلی ترین دلیلِ فعالیتم توی این صفحه هم همینه، دوست دارم بنویسم تا حس کنم افکارم مفیدن و باید ثبت و موندگار بشن.
علاوه بر همه این ها... نوشتن منبع درآمد منه. یه راهیه برای این که با پرداختن به اصلی ترین علاقه زندگیم، یه دلگرمی رو هم به دست بیارم و به مرور زمان، تقویتش بکنم. پس اگر شما هم مثل من ذهن شلوغی دارین، بخش عمده ای از شخصیتتون درونگرانست و چندان مایل به برون ریزیِ درونِ خودتون برای اطرافیان نیستین، پیشنهاد میکنم بنویسید. بنویسید و یه رفیقِ اَمن و همیشگی برای خودتون پیدا کنین. یه رفیقی که اگر نتونه به طور کامل مشکل شما رو برطرف کنه، اما در راستای کاهش بار منفیِ اون، تمام تلاش خودش رو میکنه.
بزارین یه مایندستِ دقیق تر بهتون بدم. چنلِ روزانه نوشتِ « روزای مَلی » و دفترِ « هر چیزی که میاد توی ذهنم رو می نویسم » مدت هاست که تبدیل شدن به ۲ تا دلگرمیِ قشنگ من برای ادامه این مسیر. کانال نوشتن برای هر کسی میتونه متفاوت باشه اما مهم اینه که بنویسید. قضیه رو علمی و روانشناسی نمیکنم. حتی دوست ندارم به صحبت هام فُرمتِ زرد بدم. اما باور کنین نوشتن، باورتون به خودتون رو افزایش میده و میشه یه اهرمِ فشار برای دستیابی به خواسته هاتون و اون چه که می نویسید. در نتیجه... خوشحالم که در تلاشم تا نویسنده بهتری باشم.