ترغیب رو خوندم
راستش وقتی قصر آبی رو از نشر افق با اون جلد کتاب گل گلی خوندم عاشقش شدم و خواستم ترغیب که یکی از عاشقانه های کلاسیک هست رو هم بخونم با همون ذهنیت کتاب قصر آبی که اشتباه بود! از همون اول کتاب گرایی نداشت و اصلا نمیتونستم با داستان کتاب همراه باشم بعضی چیزا انگار بیخودی توضیح داده شده بود. و کتاب رو بستم و رفتم توی نت شروع کردم به جستجو که جز تعریف و تمجید چیز دیگه ای نشنیدم! و با خودم گفتم حتما باید کتاب رو تموم کنم از دیشب تا همین چند ساعت پیش بالاخره کتاب ۳۴۴ صفحهای رو به مکافات تمام کردم و سرم گیج و حالت منگی داشت اما باید بگویم ارزشش را نداشت اول فکر کردم از ترجمه هست که سرچ کردم و دیدم مترجم رضا رضایی هست که او هم تعریف و تمجید کردن.
خلاصه من بخاطر تعریف های زیادی که شده بود این کتاب رو خوندم و باید بگم پشیمونم اگه نمیخوندمش هم چیزی ازم کم نمیشد! فقط به خودم فشار آوردم و به زور تمام صفحات رو خوندم به امید بهتر شدن که...
اما تجربه خوبی شد برام که اگه با کتابی ارتباط برقرار نکردم بزارمش زمین و دیگه سراغش نرم هر چند هم تعریف و تمجید شده باشه.
جالبه حالا بهترین کتاب جین آستین بوده....