ویرگول
ورودثبت نام
منیره سادات حسینی
منیره سادات حسینیفلسفه‌ی بودنِ من، نوشتن برای توست...
منیره سادات حسینی
منیره سادات حسینی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

مشهدت، امام رضا!

✍ باشه عزیزدلم، من که گلایه‌ای ندارم؛

اصلا هرررررررچی شما بگید.

۱۱ سال که سهله، ۱۱۱ سال هم که بگذره،

میگم: فدای سرتون. میگم : چشم.

میگم: هرجور شما بخواهید.

دلِ من راضیِ به خواستنِ شماست؛

هرچی که باشه، هر جور که باشه.

همین‌ که منو سپردین دست اون کسی که ابجدِ اسمش همیشه و هرجا، سرِ بزنگاه،

مثل چترِنجات میاد و دستپاچگی‌ها و دلشوره‌هامونو می‌شوره و می‌بره، مگه کم چیزیه؟

مگه کم چیزیه که اینجا کسی شبیه‌‌تون،

سایه‌اش درست افتاده روی پنجره‌ی اتاقم

و هر بار که دلم هوای شما رو میکنه،

فقط کافیه پنجره رو باز کنم و

دلم رو بسپرم به چندتا کوچه بالاتر

و رد آسمون رو بگیرم تا چشمم از همونجا دوخته بشه به طلای گنبدش؛

همینقدرررررر نزدیک، همینقدررررر همسایه.

انگار که دیوار به دیوارِ هم باشیم و

از تمام خوشبختیِ دنیا همین برام بس.

اما خودت خووووب میدونی که

همه‌ی این‌ها و حتی بیشتر از اینها،

دلیل نمیشه که من برعکسِ عدد ۷ مقدسِ خیلیا،

عدد ۸ رو عدد طلایی زندگیم ندونم

و دلداده‌ی اون نباشم.

محاله که هر بار عدد ۸ رو می‌شنوم،

دلم هُرّی نریزه پایین و...

روزی دوبار رأس ساعت ۸ هر کجا که باشم،

توی دلم غوغای هزااااار سال قیامت برپا نشه

و همون کفتر چاهیِ سرگردونِ وجودم،

پَر نَکشه سمت آسمونِ خوشرنگِ شهر شما

و با دستپاچگی سلام ندم به محضرتون.

و از اینها مهمتر محاله یادم بره که

توی اون روزهایی که از همه چیز و همه کس وحشت‌زده و فراری بودم،

این خودِخودِخودت بودی که دستمو گرفتی

و منو فرستادی زیر سایه‌‌ی امنِ کهفِ امانِ زندگیم و گفتی: از اینجا تکون نخوریا، همینجا بشین و هیییییچ جا نرو.

راستی آقا!

میگن توی این سالها، مشهدت خیلی عوض شده...

دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک...

اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ست مستدام از دور!?

امام رضامشهددلتنگیصبوریامام زمان
۴
۰
منیره سادات حسینی
منیره سادات حسینی
فلسفه‌ی بودنِ من، نوشتن برای توست...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید