من سایه هستم.عاشق نوشتنم..ولی خب دفعه اولم هست که میخوام بنویسم..
قراره که برای اولین بار رمان بنویسم..فقط نیاز به امید دارم😭
موضوع رمانم یکمی عاشقانه و پایانی غمگینه😅
شغل دختره روانشناسی و شغل پسره پلیس هستش..اتفاق هایی میوفته که پسره عاشق دختره میشه..ولی پسره خصوصیاتی داره که به مزاج دختره خوش نمیاد..غیر از اون پسره خیلی کراشه..موهای بور..چشمای عسلی..و همینطور خیلی خوش استایل بود..
دختره یه رفیق پسر داره که اون هم کراشه😂
این رفیقش از بچگی عاشق دختره بوده ولی از ترس خراب شدن رفاقتشون هیچی بهش نمیگه..
بعد از مدتها..دختره میگه شرط قبول کردن رابطه اینه که ار شغلش استعفا بده..چون پسره بخاطر شغلی که داشت مدام توی خطر بود..اما پسره قبول نمیکنه و میگه تو باید مال من باشی..
خلاصه اینا میرن توی رابطه اما بخاطر مشکل هایی که بوجود میار از هم جدا میشن ولس خاطراتشون رو چه خوب چه بد از یاد نمیبرن...
این یه خلاصه در مورد رمانم بود(: امیدوارم که بتونم قشنگ بنویسم تا شما خوشتون بیاد💖