ما مجموعه ای از رگ ، مفصل ،پوست ، خون،عضله وذهنی فوقالعاده پراکنده هستیم .نمیتوانیم در آنچه که اسمش را لحظه ی حال هست بمانیم و مدام این طرف و آن طرف پرسه میزند ذهنمان .خودمان سر جا ایستاده ایم اما ذهن تکه تکه هایی از شهری دیگر ،روزی دیگر،اتفاقی دیگر و...را درون ما مرور میکند .اتفاقی که در هفت سالگی برایم افتاده،تصویری که از هفتاد سالگی خود دارم ،عشقی که در بیست سالگی تجربه کردم و...من در این لحظه نیستم و اینطور است که زندگی نمیکنم و نمیفهمم زندگی یعنی چه ؟ج
خودمان سر جا ایستاده ایم اما ذهن تکه تکه هایی از شهری دیگر ،روزی دیگر،اتفاقی دیگر و...را درون ما مرور میکند .اتفاقی که در هفت سالگی برایم افتاده،تصویری که از هفتاد سالگی خود دارم ،عشقی که در بیست سالگی تجربه کردم و...من در این لحظه نیستم و اینطور است که زندگی نمیکنم و نمیفهمم زندگی یعنی چه ؟