Narges soudani
Narges soudani
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

شازده کوچولو

سلام

من این یادداشت رو برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشتم

اولین بار که با شازده کوچولو آشنا شدم 14 سالم بود . اون وقتا تو دنیای کودکی خودم غرق بودم و هیچ چیز در اطرافم و در دنیای واقعی برام با ارزش نبود . من فقط به دنیای خودم اهمیت می دادم . راستش رو بگم از آدم بزرگا فرار می کردم و به دنیای خودم پناه می بردم ؛ برای همین هم وقتی شازده کوچولو رو شناختم یه جورایی باش انس گرفتم .

در واقع من داستان صوتی شازده کوچولو رو با گوشی داداشم می شنیدم . داستان با یه موسیقی بسیار گوش نواز همراه بود که من خیلی عاشقش شدم . از طرفی صدای ناز و شیرین شازده کوچولو وقتی صحبت می کرد خیلی معصومانه به نظر می رسید و همین منو به شازده کوچولو نزدیک تر می کرد . وقتی گریه می کرد باش گریه می کردم . وقتی می خندید باش می خندیدم و اگه شاد بود منم شاد بودم .

گذشت و من بزرگ تر شدم ؛ و این بار شازده کوچولو رو توی طاقچه ملاقات کردم و دوباره صداشو شنیدم . صداش روحم رو در آغوش کشید و فرح و سرور رو به من هدیه داد . برای من صداش به قدری جذاب و دل نواز بود که بعضی وقت ها چنان محوش می شدم که یادم می رفت کجای قصه رو دارم گوش می دم .

به نظر من کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری یه قصه کودکانه نیست که در واقع قصه ای به زبان کودکانه است که دنیای آدم بزرگا رو به چالش می کشه ؛ برای همین هم تونسته هم بین بچه ها و هم بین بزرگ ترا محبوب باشه و خودشو تو دل همه جا بده

#چالش_کتابخوانی_طاقچه

شازده کوچولوچالش کتابخوانی طاقچهکتاب خوانیکتابطاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید